اپل نوعی راهبرد تجاری در فرآیندهای خود دارد که به شکلی کورکورانه از سوی شرکتهای دیگر تقلید میشود. اما این شرکتها باید در این زمینه محتاطانهتر عمل کنند.
با توجه به اینکه حالا ارزش سهام اپل در بازار بورس بیش از یک هزار میلیارد دلار است، برخی تصور میکنند که شاید این مسئله نشاندهنده تسلط شرکتهای بسیار بزرگ و فناوری بر زندگی ما است.
این تعبیرها باعث میشوند تا موفقیت اپل در دستیابی به چنین جایگاهی که همانا پیشتازی در یک مدل مالی و اعتباری است و باعث رشک ورزیدن تمامی شرکتهای آمریکا شده، بیارزش جلوه کند. مطمئنا، اپل به تولید گوشیها و لپتاپهایی نوآورانه میپردازد، اما در درون این پوسته ظاهری، یک دستگاه مالی و اعتباری باشکوه نهفته است که برای شرکتی آمریکایی ایدهآل است. اپل بدون اینکه داراییهای سنگین داشته باشد، با نرخی باورنکردنی، باعث سوددهی به سهامداران میشود. وضعیت این شرکت، به گونهای است که نمیتوان آن را تحسین نکرد.
اما مدل تجاری اپل بسیار خطرپذیر است و به شکلی ناقص توسط بسیاری از شرکتهای آمریکایی دیگر تقلید شده است. تا یک دهه آینده مشخص میشود که آیا این تقلیدها مجموعهای از حرکتهای شگفتانگیز بوده یا مهندسی مالی و اعتباری در سطحی وسیع.
در ابتدا، نگاهی به تغییراتی بیندازیم که اپل به سهامداران خود ارائه میدهد و با آن به سوددهی دست مییابد. شش سال قبل، این شرکت هیچ گونه بدهی نداشت و یا با نوعی بازخرید سهام و یا پرداخت سود سهام روبرو نبود؛ اما از سال 2013 و به دنبال فشار از سوی سهامداران این رویه شرکت کاملا تغییر کرد.
در حال حاضر، اپل 115 میلیارد دلار بدهی برجسته دارد و 288 میلیارد دلار را در طول شش سال گذشته، میان سهامداران خود توزیع کرده که بسیاری از این مبلغ به صورت بازخرید سهم بوده است. تنها در نه ماه گذشته، اپل 54 میلیارد دلار سهم شرکت خود را بازخرید کرده است.
این تغییر و تحولات نشاندهنده ترندهایی در شرکتهای آمریکایی است. بر اساس اعلام بانک فدرال رزرو (Federal Reserve)، شرکتها در طول چهار سال گذشته، به صورت خالص بیش از 1300 هزار میلیارد دلار بدهی بالا آوردهاند و در عین حال، 1900 هزار میلیارد دلار سهام خود را بازخرید کردهاند. در واقع، شرکتهای آمریکایی پول قرض میکنند تا سهام خود را بخرند که این مسئله برابر با نوعی خرید سهام بزرگ و در عین حال همراه با سرعت آهسته است.
اپل به شکلی مسئولانه به بازخرید سهام خود پرداخته است؛ این شرکت زمانی اقدام به خرید سهام خود کرده که نسبتا ارزان بوده و به سهامداران صبور به نوعی پاداش داده است. شرکتهای دیگر، این گونه محتاطانه عمل نکردهاند و زیر بار قرض رفتهاند تا به جای سرمایهگذاری در فرصتهای دارای رشد، به خرید سهام بسیار گرانقیمت بپردازند. در برخی از موارد، آنها خیلی ساده، باعث شدهاند تا ارزش سهام به حدی بالا برود که مدیریت بتواند به اهداف خود در درآمد سه ماهه برسد یا اینکه خسارات را جبران نماید.
نکته دوم اینکه، مدل تجاری اپل نشان میدهد که نوعی جریان نقدی بیش از سود را تجربه میکند. اپل به زبان ساده، چندان سودده نیست؛ این شرکت در سال 2017، 16 میلیارد دلار جریان نقدی بیشتر نسبت به سودها ایجاد کرد. بخشی از این مسئله به خاطر اجرای نوعی فرآیندهای روزبهروز با راه و روشی متمایز است. به صورت کلی، یک شرکت باید از سرمایههای بیرونی برای فرآیند انبار کردن کالاها و جمعآوری درآمد از مشتریان بپردازد.
مدل تجاری اپل دقیقا برعکس این مسئله است. فروشگاههای رسمی این شرکت، وجوه نقدی را از مشتریان خود به سرعت جمع میکنند و خیلی به ندرت پیش میآید که موجودی انبار خود را پایین نگاه دارد و در عین حال، مدت زمان زیادی طول میکشد تا به تامینکنندگان خود پرداخت کنند. در این روند، فرآیندهای اقتصادی اپل به شدت و به صورت موثری پولساز هستند. این امر اصلا تصادفی نیست. این مسئله حاصل تامین کالاها با روشی هوشمندانه است که تیم کوک، مدیرعامل این شرکت ایجاد کرده است. در اصل، اپل به شکل عمده تامینکنندگان خود را پشتیبانی مالی میکند. این تامینکنندگان انبارهای این شرکت را پر میکنند و تا صد روز بعد منتظر میمانند تا پول خود را بازپس گیرند و این کار را با رضایت کامل و تنها به خاطر داد و ستد با اپل انجام میدهند.
این روند بازسازی فرآیندها که شامل به حداقل رساندن موجودی انبار، به سمت مدلهای اشتراکی پیش رفتن (که نوعی جریان نقدی قابل پیشبینی را ایجاد مینماید) و تامینکنندگان را منتظر نگاه داشتن به یک نوع الگوی وسیع در شرکتهای بزرگ تبدیل شده است. برای مثال، آمازون سودهای نسبتا کم، اما جریان نقدی بسیار وسیعی را از این راه کسب میکند. اما این تمرکز روی جریان نقدی، همچنین بدین معناست که مدیران اجرایی شرکت در هزینهکردن سرمایه، از جمله خرید کارخانههای جدید یا محیطهای سرور بسیار محتاطانه عمل نمایند. این نوع خرید کردن میتواند در طولانیمدت باعث افزایش سود شود، اما در کوتاهمدت به جریانی نقدی تبدیل میگردد. این روند نوعی دستورالعمل برای سرمایهگذاری شرکتها با روش انعطافپذیر است، درست همان روشی که هنگام بحرانهای اقتصادی شاهدش هستیم.
در نهایت اینکه، اپل به نوعی مثال بارزی از یک شرکت صاحب داراییهای کم است؛ این شرکت داراییهای سنگین بسیار کمی دارد و بنابراین، تقریبا به هیچ سرمایه بیرونی برای سرپا نگاه داشتن کسب و کار خود نیازی ندارد. تاکنون که در نیمههای سال 2018 هستیم، اپل حدود 105 میلیارد دلار دارایی عملیاتی و عامل و 120 میلیارد دلار بدهیهای عملیاتی دارد. این به چه معناست؟ به شکلی معجزهآسا، فرآیندهای این شرکت به هیچ سرمایه بیرونی از سوی حامیان مالی نیازی ندارد.
چگونه یک شرکت به چنین استراتژی تحسینبرانگیز و دارنده داراییهای کم دست مییابد؟ اول اینکه، باید یک زنجیره تامین کالا در آسیا تهیه کرد تا به تولید محصولات بپردازند. این زنجیره توسط شرکتهایی تامین میشود که مایلند در پروژههای کمبازده سهیم شوند. دوم اینکه، این تامینکنندگان را باید تحت نفوذ خود نگاه داشت. استفاده از راهبردهای با داراییهای کم، همچنین ممکن است با سرمایهگذاریهای اندکی روبرو شود و وابستگی بیش از حد به برونسپاری و تقسیمبندی غیرواقعی شرکتها برای جلوگیری از ایجاد داراییهای سنگین را به بار آورد.
اجرای این مدل تجاری اپل بسیار قابل توجه است. اما، این راهبرد مالی که برای اپل بسیار موفق عمل کرده، برای شرکتهای کمتوانتر با موقعیتهای راهبردی ضعیفتر بسیار پرخطر است. برای آنها تقلید کردن از این راهبردهای اپل ممکن است باعث به بار آمدن بدهیهای زیاد در ترازنامههای آنها، ایجاد زنجیره نامناسبی از تامین کالا و از دست رفتن فرصت برای سرمایهگذاری گردد.
الگوی تعریف شده اقتصادی از سوی اپل که راهبردی با میزان دارایی کم، با خرید عمده سهام و از همه مهمتر جریان نقدی است، نوعی حرکت روی طناب بندبازی است. هیئتمدیره شرکتهای مختلف بایستی از حرکت کورکورانه در مسیر اپل خودداری نمایند. سرمایهگذاران بزرگ، به خصوص، صندوقهای سرمایهگذاری و بازنشستگی که دارای تعداد زیادی اعضا هستند، باید مدیریت خود را به خاطر استفاده از این روش به چالش بکشند. بسیاری از شرکتها و افرادی که از راهبردهای اپل تقلیدی کورکورانه میکنند، در آینده بیشتر مجبور به بازپرداخت وامهای خود میشوند و در نهایت به سودی دست نمییابند.
کلام آخر
برای اخبار بیشتر از دنیای کسب و کار با پلازا همراه بمانید، شما همچنین میتوانید در بخش نظرات، دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید.