در 10 برتر این هفته به 10 کچل برتر بازیهای ویدیویی میپردازیم و شخصیتهایی در دنیای بازی را مورد بررسی قرار خواهیم داد که به خاطر سر طاسشان در خاطر بازیکنان ماندگار شدند.
وقتی کوچک بودم از کچل جماعت میترسیدم. فکر میکردم چون مو ندارند پس نباید چیزی برای از دست دادن داشته باشند و هرکاری از دستشان بر میِآید. خب بچه بودم دیگر، عقلم نمیرسید. ولی در اوج بی عقلی خیلی هم پر بیراه نمیگفتم، در دهه 80-90 تمام شخصیت منفی فیلمها چه ایرانی و چه خارجی کچل بودند، پس تا حدودی حق داشتم تا میتوانم از این آدمهای بیمو دوری کنم. با بالاتر رفتن سنم، سن اطرفیان هم بیشتر شد و پرموهایی که در گذشته دوستشان داشتم تبدیل به کچلانی ترسناک شدند. البته دیگر عقلم میرسید که این یک پدیده طبیعی است و وقتی پیاز مو توانایی باروری نداشته باشد رشد مو کاهش مییابد و به آرامی متوقف میشود.
با همه اینها هرگز فکرش را نمیکردم که کچل هم میتواند پروتاگونیست باشد (البته به جز جمشید آقای هاشمپور). بازیهای ویدیویی هم برایم از این قاعده مستثنی نبودند. کاری به دوران 8 بیتی و رترو ندارم که سر و ریخت شخصیتها را نمیشد خیلی تفکیک کرد، اما وقتی نوبت به بازیهای سه بعدی رسید باز هم سازندگان ژاپنی (آن زمان ژاپن صنعت بازی را قرق کرده بود) قدرت ریسکش را نداشتند تا به جای یک شخصیت مو قشنگ و تو دل برو، یک کچل خفن را پروتاگونیست بازی کنند. البته این گونه هم نبود که بازیهای ویدیویی کلاً شخصیت کچل نداشته باشند اما پروتاگونیست کچل نداشتیم تا بازی Hitman!
Hitman بود که نگاهم را به کچلها را تغییر داد. البته همچنان معتقد بودم که آدمهای خطرناکی هستند (چون کسی که مو ندارد، چیزی برای از دست دادن ندارد). اما پس از Hitman متوجه شدم که میشود از دید یک کله تاس به دنیا نگاه و با او همزاد پنداری کرد. در بازی خبری از موهای بلوند و پریشان نبود. اما چقدر این موجود صلابت داشت، چرا اعتماد به نفس من بیشتر شده بود! چرا حس قدرت داشتم؟ مگر قرار نبود برعکس باشد… تا آنجایی که میدانستم مو به آدم اعتماد به نفس میدهد، اما تسلطی که با مأمور 47 حس میکردم با هیچ دانته و لیانی به من القا نمیشد. گویا آدمی که مو نداشته باشد واقعاً یک ظاهر احمقانه برایش مهم نیست و به اهداف بالاتری میاندیشد، شاید همین اصل باعث میشود شخصیتش جذاب و قابل اتکا باشد. Hitman برایم آغاز راه بود. پس از آن در عناوین قدیمی و جدید کنکاو میکردم تا یک کچل پیدا شود و با او خوف به دل بدخواهانم بیاندازم. انصافاً هم بازیهای خوب با شخصیتهای کچل زیادند و خلع یک مقاله پروپیمان با این محوریت حسابی حس میشد. همانطور که خودتان تا الان حدس زدهاید در 10 برتر این هفته 10 کچل برتر بازیهای ویدیویی را با یکدیگر مرور خواهیم کرد. در این فهرست به کچلهایی خواهیم پرداخت که یا پروتاگونیست اصلی یک بازی هستند یا حضوری پر رنگ در آن دارند و طبق معمول برای رعایت عدالت و تنوع بیشتر از هر فرنچایز فقط یک شخصیت حضور خواهد داشت. (راستی، خطر اسپویل هم هست!)
آنچه در این مقاله میخوانید:
معرفی 10 کچل برتر بازیهای ویدئویی
10- یوری
Call of Duty: Modern Warfare III بر اساس نظر شخصی من یکی از بهترین نداهای وظیفه است. نه به خاطر اکشن نفسگیر و جلوههای بصری خفنش، فقط به این دلیل که از دوربین «یوری» میتوانستیم جوانمردی 2 تا از اسطورههای این سری را شاهد باشیم. یوری جان دستت درد نکند که اجازه دادی از چشمانت فداکاریهای «مکتاویش» و شجاعتهای «کاپیتان پرایس» را نظاره کنیم. البته این کهنه سرباز روس هم مردی بود برای خودش! او که در گذشته رفیق شفیق «ماکاروف» بود، نتوانست در مقابل خودکامگی و انگیزههایش برای شروع جنگ جهانی سوم مقاومت کند و پس از خیانت به او به جبهه وفاداران دولتی پیوست. البته با این که پنهان کردن این موضوع به قیمت جان مکتاویش تمام شد، اما یوری در نهایت ثابت کرد که چیزی از هم قطاران آمریکایش کم ندارد. تنها در مرحله آخر بازی و هنگامی که از دید پرایس بازی را ادامه میدهیم، متوجه کچلی یوری خواهیم شد. شهامت و ایثار او در آخرین نبردش ثابت میکند که کچلها خیلی مرداند.
9- دالیسم
از این یک نفر بیزارم! هیچ وقت هم دوستش نخواهم داشت، کله کچلش هم که هرگز از یادم نمیرود. اصلاً به خاطر همین نفرت بود که اسمش را در فهرست 10 کچل برتر بازیهای ویدیویی آوردم. آن موقعهایی که با شور و شوقی بی وصف کارتریج کرایه میکردیم و در عرض چند ساعت رس بازی را میکشیدیم هر روزش خاطرهای شیرین بود، تا روزی که با برادرم Street Fighter II را گرفتیم. آن وقتها چه میدانستم سبک بازی چه چیزی است، فقط از عکس روی کارتریج (آن روزها بهش میگفتند نوار، دیگر چیزی نمیگویم) که «ریو» و «کن» و بقیه بر و بچهها را در خود جای داده بود، گفتم اصل جنس را پیدا کردهام. بازی را که در دستگاه گذاشتم چنان ضد حالی خوردم که دوست داشتم گریه کنم؛ سبکش مبارزهای بود و من هم از بازیهی مبارزهای نفرت داشتم (و دارم)، شاید به این جهت که برادرم همیشه یک مبارز بد قلق پیدا میکرد و به شکل متوالی با استفاده از یک فن تکراری در مبارزات پیروز میشد. البته همین هم تبحر بالایی نیاز داشت که من در آن ناتوان بودم. لپ کلام این که آن مبارز کذایی همین کچل سیاه سوخته بود. «دالیسم» یک مرتاض هندی است که به خاطر ریاضتهای زیادی که کشیده، میتواند سایز اعضای بدنش را تغییر دهد. برادرم در گوشه میایستاد و با لنگهای درازش اجازه نمیداد از جایم تکان بخورم. لعنتی حتی حاضر نبود برای تنوع هم که شده شخصیتش را عوض کند، فقط هدفش این بود که مرا شکست دهد. به هر حال خاطره بد (در عین حال شیرین) آن روز سبب شد منی که از کچلها دل چندان خوشی نداشتم، به خون دالیسم تشنه شوم. اما خارج از این قضیه، طراحی این شخصیت به قدری جذاب و خلاقانه بود که او را به یک پای ثابت برای سری تبدیل کرد. هر چه باشد اگر خوب نبود که این قدر در ذهنم ماندگار نمیشد.
8- کول مک گرث
«کول مک گرث» میتوانست یک کچل معمولی باقی بماند و تنها با یک حادثه در فهرست 10 کچل برتر بازیهایی ویدیویی قرار گرفت. پروتاگونیست بازی Infamous یک پیک موتوری ساده بود. در یک روز کاری کول حین تحویل بستههایش با تماس تلفنی مواجه میشود که از او میخواهد یکی از بستهها را باز کند. پس از کمی مخالفت و منو من، با پیشنهاد 500 دلاری و تیز شدن دندانش، این کار را انجام داده و زندگیش را تغییر میدهد. در انفجاری که منجر به مرگ صدها نفر میشود کول قدرتهای ابرقهرمانی به دست آورده و به یکی از سمبولیکترین کچلهای دنیای بازی مبدل میشود. صورت سرد و سر بی موی کول متناسب با اعمالی که برایش رقم میزنید، میتواند سمبل عدالت و مهربانی باشد یا بر عکس ترس و بیداد را در دل مردم زنده کند. شاید شخصیت مک کرث از پیچ چندانی برخوردار نیست و بسیاری نامش را به خاطر نداشته باشند، اما هر بار حرفی از Infamous میشود یا کول مک گرث میافتیم.
7- شپرد
«شپرد» را نمیتوان فقط یک کچل با صلابت دانست، بلکه فرماندهای پرقدرتتر از او را در کل کهکشان راه شیری پیدا نمیکنید. اگر سه گانه Mass Effect را با چهره پیش فرض پروتاگونیست اصلی آغاز کرده باشید، بعید است بتوانید از این کچل تکیده دل بکنید. شپرد با آن زخم روی سر و ته ریش مردانهاش نه فقط به سمبول بازی Mass Effect بلکه به یکی از به یاد ماندنیترین شخصیتهای دنیای بازی مبدل شد. به جرأت میتوان گفت در هیچ عنوان نقش آفرینی که قابلیت شخصیسازی در اختیار بازیکنان قرار میدهد، یک شخصیت پیشفرض اینقدر معروف نشده است. اما بایوور با روشی هوشمندانه در عین حال که دست بازیکنان را برای خلق پروتاگونیست مورد علاقهشان باز گذاشت، شخصیتی معرفی کرد که کاریزمای کافی برای تبدیل به قهرمان یک سه گانه را داشته باشد. از هر بازیکنی بپرسید که شخصیتش در Mass Effect چگونه بوده در مورد هر قسمت تریلوژی جوابی متفاوت میدهد، اما اگر بپرسید کسی که در آخر Mass Effect جانش را فدا کرد تا کهکشان را نجات دهد چه قیافهای داشت؟ بدون تعلل میگوید کچل و خوشتیپ!
6- پک من
راستش در این مورد بخصوص کمی شک داشتیم که آیا باید در 10 کچل برتر بازیهای ویدیویی قرار بگیرد یا خیر! شاید «پک من» را بتوان اولین کچل دنیای بازیهای ویدیویی دانست. یعنی عمری با یک پروتاگونیست کچل صفا میکردیم و خودمان خبر نداشتیم. البته همانطور که گفتم خیلی مطمئن نیستیم که پک من مو ندارد، مخصوصاً خانم پک من که همان نسخه زنانهاش است، علاوه بر رژ لب یک گل سر هم دارد؟ (یعنی گل سر را به پوست کلهاش سنجاق کرده؟ آه خدا… کار از این دردناکتر نمیشود) اما میتوان این گونه تصور کرد که در دنیای پک منها مرد و زن کلا کچل زاده میشوند. حالا چرا؟ مشخص نیست، شاید دانههایی که میخورند سرطانزا هستند و باعث شده این دو تحت شیمی درمانی قرار بگیرند، شاید هم از ترس روحهای رنگارنگ کرک و پرشان ریخته، اما تقریباً میتوان این طور استنباط کرد که پک من مو ندارد. حداقل امیدواریم که نداشته باشد، آخر بدون مو یک جورایی شبیه به جیسون استاتهام است.
5- جانی کلبیتز
«توی لیبرتی سیتی، یه مرد که 20 سال پیش ساعتش یخ زده!» علی رقم ارادت خاصی که به سری GTA دارم، معتقدم تمام قسمتهای سری یک جورایی شبیه به هم هستند به جز GTA IV. تریلوژی قسمت چهارم بهترین شخصیتها را با زیباترین فضاسازی ممکن به ما ارائه داد. «نیکو بلیک»، خودش میتوانست در فهرست 10 کچل برتر بازیهای ویدیویی قرار داشته باشد (البته اگر بتوان او را کچل دانست) اما «جانی» از Lost and Damned کچلیت را تمام کرده است. راستش در کل سری بگردید، بدبختتر و داغانتر از او پیدا نمیکند. یک موتور سوار سن بالا که حتی در دنیای زیر زمینی خودش هم همیشه نفر دوم بوده و زن مورد علاقهاش معتادی زوار در رفته است که دائم به او خیانت میکند. جانی برعکس دیگر افراد این فهرست به خاطر قدرت یا ابهتش ماندگار نشده، بلکه شخصیت رو به زوالش نمود فرهنگی کهنه و دم مرگ است که سالهای پیش ساعتش یخ زده و در نوستالژی دوران خوش جا مانده، اما هنوز تقدیر تاریکش را باور ندارد. حتی خود راکستار هم به فرزندش، جانی رحم نمیکند و او را یک نفرین گمشده میداند که باید زیر لگدهای فراموشی له شود.
4- کوا چی
فقط که نباید راجع به شخصیتهای مثبت حرف بزنیم. این همه از خوبها گفتیم، باید یادی هم بکنیم از بدها! «کوان چی» را میتوان یکی از کثیفترین و بدذات ترین مبارزان Mortal Kombat دانست. اصلاً چرا تعارف میکنیم و میگوییم یکی؟ این کچل کریه منفورترین شخصیت بین مبارزان Mortal Kombat است. لیو کنگ بیچاره به خاطر همین جادوگر نکرومنسر تبدیل به زامبی شد. دلیل دشمنی سابزیرو و اسکورپیون که هم خون هم تشنهاند (البته در گذشته) همین کچل بیخاصیت است. البته نباید از نقش شانگ تسونگ هم چشم پوشی کرد، اما مغز متفکر تمامی این نقشههای پلید کوان چی است. لپ کلام کچلی شرورتر از او در دنیای بازیهای ویدیویی نخواهید یافت. همین شرارتش بوده که اینقدر در خاطرمان مانده و در فهرست 10 کچل برتر بازیهای ویدیویی از او یاد کردیم. با این حال خودش هم خیلی بی دست و پا نیست و کسی به راحتی حریفش نمیشود. درست است که بیشتر نان دغل بازیش را میخورد، اما کوان چی یکی از مرگبارترین مبارزان Mortal Kombat است. مهارتش در فنون رزمی و احضار مردگان باعث شده از هر چی نکرومنسر بیزار شویم، مخصوصاً که طرف کچل هم باشد!
3- مکس پین
در دنیا گیمری نداریم که عاشق «مکس پین» نباشد. اصلاً چرا گیمر؟ اگر کسی تنها یک بازی AAA در عمرش تجربه کرده باشد، شک نکنید آن بازی Max Payne است. کاری به صدای گرم و ته لوله پولیکایش ندارم که ساخته و پرداخته شده برای لالایی شب! این استایل خفنش بود که با آن بارانی چرم بلند و صورت غمزده باعث میشد، با مکس زندگی و خاطرهسازی کنیم. تیپش را دوست داشتیم و نمیخواستیم هیچ تغییری بکند. تا این که اولین تصاویر از مکس کچل منتشر شد. مکس پین؟ کچل؟ نه آقا… اصلا جور در نمیآید! راستش این حرفهای اول خودم بود. از آنجایی هم که راکستار بازی را از اختیار رمدی در آورده بود، پیش زمینه خوبی نسبت به آن نداشتم. اوایل بازی که مکس درب و داغان را با آن موهای جوگندمی دیدم دلم برایش سوخت. مثل این که قضیه کچلی منتفی است، اما چرا این قدر تکیده شده؟ چرا این قدر پیر شده؟ به هرجا هم که میرسید، چه برزیلیها، چه نیویورکیها دستش میانداختند. آخر آنها چه میدانستند این پیرمرد داغان الکلی که حتی نمیتواند روی پاهایش بیاستد، قبلاً چه دیوانهای بوده و حتی یک ارتش هم حریفش نمیشد. شکست، پشت شکست، مکس ممکن است شکست خورده باشید اما بازنده نیست. در ابتدای متن گفتم، گویا افراد کچل چیزی برای از دست دادن ندارند؛ مکس نماد بارز این قضیه است. وقتی هیچ چیزی در دنیا برایش باقی نماند، موهایش را هم از ته تراشید تا همین موضوع را به دیگران هم ثابت کند. شاید مکس از اول کچل نبوده اما انصافاً با کاریزمایی که با چهره کچلش به دست آورد نمیتوان او را در فهرست 10 کچل برتر بازیهای ویدیویی قرار نداد.
2- مأمور 47
وقتی Hitman را در شماره 2 میبینید، صد در صد شماره 1 را خودتان حدس میزنید. البته خیلی هم فرق نمیکند کدامشان اول 10 کچل برتر بازیهای ویدیویی باشند. به هر حال رتبه فقط یک عدد است و (به قول خزعبلات تلویزیونی) از نظر ما همه برنده هستند، فقط بعضی برندهترند. «مأمور 47» نه تنها من بلکه دیدگاه خیلیها را نسبت به پروتاگونیست کچل تغییر داد. آخر کچل به این شسته رفتگی و خوش تیپی مگر پیدا میشود. موقعی شخصیت این مأمور اتو کشیده برایمان جذاب خواهد بود که میفهمیم زیر آن کت و شلوار و کراوات قرمز کوله باری از تجربه و تخصص پنهان است. شک نکنید که اگر 47 مو داشت این قدر احساس اعتماد به نفس به بازیکنان منتقل نمیکرد. صورت بیروح و کله بیمویش گواه این است که از هیچ چالشی نمیهراسد و در سختترین شرایط دست و پایش را گم نمیکند. بدون کمترین استرسی پشت سر هدفش میایستد، سیم پیانوی معروفش را از جیب در میآورد و در کمال خونسردی طرف را به کام میبرد. به همین سادگی! وقتی در بازیهای ویدیویی صحبت از یک آدمکش حرفهای میشود اگر غیر از کله طاس و بارکد مأمور 47 چیزی در ذهنتان نقش ببندد، بروید تا بهتان «نوب» نگفتم Hitman بازی کنید.
1- کریتوس
این کریتوس ما را خفه کرد به خدا! آخر God of War لعنتی چرا این قدر خوب است؟ مطمئناً با اولین شماره از 10 کچل برتر در بازیهای ویدیویی سورپرایز نشدید، اما نمیدانم تا چقدر با رتبهاش موافق هستید؟ در زمانی که God of War منتشر شد، کسی به غیر از ژاپنیهای عشق کمبو هک اند اسلش نمیساخت یا اگر هم چنین ریسکی را به جان میخرید، بازیش به درد لای جرز نمیخورد. داشتم Devil May Cry بازی میکردم که اولین بار شنیدم هک اند اسلشی با پروتاگونیست کچل به بازار آمده است. «ژاپنیها مگر پروتاگونیست کچل هم میسازند؟ آن هم در بازی هک اند اسلش؟ Castlvania ،DMC ،Raygar ،Onimusha همه پر از بچه خوشگلاند، پس برفرض هم اگر طرف کچل است باید از آن قیافههای مهربان داشته باشد.» بازی را که تهیه کردم متوجه شدم استودیوی سازندهاش ژاپنی نیست و پس از مواجهه با شخصیت اصلی، باورم نمیشد که پروتاگونیست هم میتواند این قدر خشن و زشت باشد. پس از چند ساعت بازی، این شخصیت نامهربان و بیرحم به قدری در دلم جا کرد که دوست داشتم موهایم را با تیغ بتراشم و ریش بزی بگذارم (تصورش چقدر خنده دار است). سانتامویکا از همان ابتدای کار تصمیم داشت شخصیتی سمبولیک در دنیای بازی خلق کند و با وسواسی بالا قهرمانی به ما ارائه داد که هر بار کچلی دیوانه ببینیم یاد کریتوس میافتیم. اخیراً همراه با پسر خلقش اترئوس و ریشهای پرپشتش، کریتوس به اسطوره صلابت تبدیل شده است.
امیدواریم از 10 برتر این هفته لذت برده باشید، طبق معمول لازم به ذکر است که این فهرست براساس سلیقه و تجربه شخصی گردآوری شده، پس اگر کچلی مد نظر دارید که جایش در 10 کچل برتر بازیهای ویدیویی خالی است، نظرتان را با ما در میان بگذارید.