هاروکی موراکامی نویسنده محبوب ژاپنی و خالق آثار بینظیری چون کافکا در کرانه و جنگل نروژی است. در ادامه به بررسی زندگینامه هاروکی موراکامی میپردازیم.
این روزها کمتر کتابخوانی است که تا به حال آوازه هاروکی موراکامی (Haruki Murakami) را نشنیده و حداقل چند کتاب او را نخوانده باشد. داستانهای موراکامی تاکنون به پنجاه زبان ترجمه شده و میلیونها نسخه از آنان به فروش رسیده است. آثار این نویسنده ژاپنی در ایران نیز مورد توجه بسیاری از علاقهمندان به آثار ادبی قرار گرفته و چندین بار ترجمه و منتشر شدهاند. روزنامه گاردین در توصیف هاروکی موراکامی، از او به عنوان یکی از برترین نویسندگان در قید حیات جهان، نام برده است. با پلازا همراه باشید تا به بیوگرافی کامل این نویسنده برجسته و آثارش بپردازیم.
آنچه در ادامه میخوانید:
بیوگرافی هاروکی موراکامی
برای دستیابی به شناخت و درکی عمیقتر از شخصیت و خط فکری هاروکی موراکامی، لازم است ابتدا نگاهی اجمالی به زندگی شخصی او از کودکی تا به حال بیندازیم. پس برای جستجویی مختصر در زندگی شخصی یکی از برترین نویسندگان معاصر دنیا، در ادامه این مقاله همراه ما باشید.
کودکی
موراکامی متولد سال 1949 در کیوتو ژاپن است. او تنها فرزند خانوادهای سه نفره بود. دوران کودکی موراکامی در شهرهای مختلفی چون نیشینومیا، آشیا و کوبه سپری شد. پدر و مادر هاروکی هردو استاد ادبیات ژاپنی بودند. پدر موراکامی از سربازان جنگ دوم امپراتوری ژاپن و چین بود و در طی این درگیریها به شدت دچار جراحت شده بود. موراکامی بعدها در مقالهای به نام از «پدرم که حرف میزنم از چه حرف میزنم» بیان کرد که آسیبهای وارده بر پدرش در زندگی او تاثیر به سزایی داشته است.
موراکامی از دوران کودکی، شیفته ادبیات و موسیقی غربی بود. دوران کودکی و نوجوانی او با مطالعه آثار نویسندگان برجسته اروپایی و آمریکایی و روسی سپری شد. او آثار طیف وسیعی از نویسندگان غربی چون فرانتس کافکا، گوستاو فلوبر، چارلز دیکنز، فئودور داستایفسکی و جک کرواک را دنبال میکرد. علاقه او به ادبیات غربی و تاثیر آن در نوشتههایش، یکی از ویژگیهایی است که آثار او را از سایر نویسندگان ژاپنی متمایز میکند.
زندگی شخصی و همسر هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی دانشآموخته رشته ادبیات انگلیسی دانشگاه واسدا توکیو است؛ جایی که با همسر فعلی خود، یوکو آشنا شد. اولین شغل موراکامی، همزمان با دوران دانشجویی او و کاری پاره وقت در یک فروشگاه صفحه فروشی بود. پس از پایان تحصیلات، موراکامی و همسرش کلوب جازی در منطقه کوکوبونجی توکیو افتتاح کرده و تا سال 1981 به اداره آن کلوب مشغول بودند. موراکامی و همسرش پس از ازدواج طی توافقی دو طرفه تصمیم گرفتند که هرگز صاحب فرزند نشوند.
زندگی حرفه ای
موراکامی داستاننویسی را از سن 29 سالگی آغاز کرد. او در این مورد میگوید:
قبل از آن هرگز متنی ننوشته بودم. من هم یکی از هزاران انسان معمولی بودم. کلوب جازم را اداره میکردم و به فکر خلق اثری ماندگار از خود نبودم.
اما اتفاقی باعث شد که ایده نویسندگی به طور ناگهانی به موراکامی الهام شود. داستان این اتفاق، ساده و شاید از نظر بسیاری کمی غیرمعمول به نظر برسد. سال 1978 موراکامی برای تماشای بازی بیسبال به ورزشگاه رفته بود. در میانههای بازی بازیکن آمریکایی یکی از تیمها ضربه موفقی را به ثمر میرساند. همانند برخورد توپ با راکت، ایده داستاننویسی نیز با ذهن موراکامی برخورد میکند. همان شب موراکامی نوشتن اولین کتاب خود به نام به آواز باد گوش بسپار را آغاز کرد.
موراکامی برای خلق این اثر نزدیک به یک سال زمان صرف کرد. سال 1979 پس از انتشار کتاب به آواز باد گوش بسپار، موراکامی موفق به دریافت جایزه بهترین رمان اول از مراسم گونزو شد. موفقیت اولین کتاب موراکامی او را برای ادامه نویسندگی مشتاقتر کرد.
کتاب های هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی تا به امروز موفق به انتشار بیش از 30 کتاب شده است و آثارش در سرتاسر جهان علاقهمندان بسیاری را به خود جلب میکند. در ادامه به معرفی و بررسی چند نمونه از بهترین کتاب های هاروکی موراکامی خواهیم پرداخت.
کتاب کافکا در کرانه
حتی اگر با هاروکی موراکامی آشنایی نداشته باشید، حداقل برای یک بار نام این کتاب به گوشتان خورده است. میتوان گفت کافکا در کرانه معروفترین اثر هاروکی موراکامی است. این کتاب در سال 2002 منتشر شد و سه سال بعد یعنی سال 2005 به انگلیسی ترجمه و چاپ شد. در همین سال کتاب کافکا در کرانه جزء 10 کتاب برتر سال 2005 در نظرسنجی نیویورک تایمز قرار گرفت. یک سال پس از آن این اثر موفق شد جایزه World Fantasy Award سال 2006 را از آن خود کند. در ایران دو نسخه ترجمه از این کتاب منتشر شده است؛ کافکا در کرانه توسط مهدی غبرایی و کافکا در ساحل توسط گیتا گرکانی ترجمه و منتشر شدهاند.
فصلهای فرد کتاب، داستان نوجوان 15 ساله گوشهگیری که نام مستعار کافکا را برای خود برگزیده، روایت میکند. پدر او مجسمه ساز معروفی است که توجهی به فرزند خود نشان نداده و سخت مشغول خلق آثار هنری خویش است. پدر کافکا آینده او را شوم و نفرین شده پیشبینی میکند و به او میگوید که گرفتار سرنوشتی چون سرنوشت اودیپ (افسانهای یونانی) خواهد شد. کافکا برای فرار از پیشگویی شوم پدرش و یافتن مادر و خواهرش که در سه سالگی کافکا آنها را ترک کردهاند، از خانه میگریزد. او از حاشیه امن خود میگریزد تا بتواند خودش را پیدا کند.
پس از ماجراجوییهای متعدد، سرانجام کافکا خود را در مکانی بسیار آرام و دلنشین مییابد. کتابخانهای خصوصی در حومه تاکاماتسو که توسط مدیری منضبط به نام میس سائهکی و کتابداری خوشبرخورد و دلپذیر به نام اوشیما اداره میشود. کافکا دلبستگی عجیبی را به آن مکان در خود حس میکند. او که رابطه دوستی خوبی با اوشیما برقرار کرده است با کمک او در این کتابخانه مشغول به کار میشود. بودن در این کتابخانه امن و آرام برای کافکا به مانند زندگی در گوشهای کوچک از بهشت است. اشتهای سیری ناپذیر کافکا برای مطالعه و معاشرت او با اوشیما، دروازههای جدیدی از زندگی را به روی او میگشایند. همهچیز بر وفق مراد کافکا در حال پیش رفتن است تا اینکه پلیس در رابطه با پرونده قتلی بیرحمانه در پی یافتن کافکا میافتد.
فصلهای زوج کتاب داستان پیرمردی به نام ناکاتا را روایت میکند. حادثهای عجیب در زمان کودکی ناکاتا و در حین یکی از اردوهای گردشی مدرسه برایش اتفاق میافتد. پس از آن اتفاق ناکاتا توانایی خواندن و نوشتن را از دست میدهد. در عوض استعدادهای جدید و خاصی در او پدید میآید. از جمله آن استعدادها، توانایی صحبت کردن با گربهها و پیشبینی وضعیت آب و هوا است. به موجب این استعداد خاص، ناکاتا شغلی پاره وقت برای خود ایجاد میکند. او به دنبال گربههای گمشده گشته و آنان را به صاحبانشان باز میگرداند. تا اینکه ناکاتا برای پیدا کردن گربهای به نام گوما، استخدام میشود.
پیدا کردن گوما او را به ردپایی از قاتلی سنگدل میرساند. شخصی که گربهها را سلاخی کرده و از روح آنها برای ساخت ابزاری جادویی استفاده میکند. تمام این اتفاقات باعث تغییر مسیر زندگی ناکاتا شده و او را به راهی پرفراز و نشیب میکشاند. راهی که او را وا میدارد تا از حاشیه امن خود خارج شده و در مسیر تقدیر از پیش تعیین شده خویش قدم بگذارد؛ بی خبر از اینکه این مسیر به سرنوشت کافکا نیز گره خورده است.
برای فهم کاملتر کافکا در کرانه هاروکی موراکامی بهتر است آن را دو یا چند بار خوانده و تحلیلهای مربوط به آن را مطالعه کنید. اگر مشغله زیاد وقت مطالعه را از شما گرفته، با دریافت کتاب صوتی کافکا در کرانه و گوش کردن به آن راحتتر خواهید بود. این کار باعث دریافت معانی عمیق و پشت پرده این داستان شده، مخاطب را غرق در شگفتی و لذت کرده و او را به ستایش هنر نویسنده وامیدارد.
رمان جنگل نروژی
جنگل نروژی (چاپ سال 1987) آغازگر شهرت فزاینده موراکامی فراتر از مرزهای ژاپن و در سطح بینالمللی شد. کتابی که میلیونها نسخه از آن در ژاپن، اروپا و آمریکا به فروش رسید. جنگل نروژی کتاب محبوب جوانان آن دوره شناخته شد.
موسیقی عنصری الهامبخش برای موراکامی محسوب شده و نقش پررنگی در داستانهای او ایفا میکند. عنوان کتاب جنگل نروژی (یا چوب نروژی) از آهنگی به همین نام از گروه بیتلز گرفته شده است. این کتاب در ایران با دو ترجمه متفاوت به نامهای جنگل نروژی و چوب نروژی منتشر شده است.
جنگل نروژی داستان جوان بیست سالهای به نام تورو واتانابه را در دهه 60 میلادی روایت میکند. در این داستان شاهد شکلگیری و تکامل رابطه پیچیده او با دو دختر کاملا متفاوت هستیم. نائوکو، دختری زیبا و دوستی قدیمی که به دلیل خودکشی دو نفر از نزدیکانش، دچار اختلالات روحی است. نفر بعد همکلاسی واتانابه، میدوری، دختری سرزنده، شاد و امروزی است که حس زندگی را به واتانابه منتقل میکند.
عشق بی حد و مرز تورو نسبت به نائوکو، رنجی تحمل ناپذیر را به او تحمیل میکند. شرایط نائوکو که در آسایشگاه روانی بستری شده است روز به روز بدتر میشود. وضعیت روحی نائوکو، واتانابه را با شرایط سختی رو به رو میکند. نائوکو اولین عشق واتانابه و خلاصه تمام عشق و احساس اوست. از طرف دیگر میدوری با سرزندگی ذاتیاش زندگی واتانابه را از یکنواختی و ملال خارج کرده و او را با زندگی حقیقی پیوند میدهد. حال او باید به انتخاب گیجکننده و سختی دست بزند.
بسیاری از منتقدان کتاب جنگل نروژی را روایت هاروکی موراکامی از جوانی خود میدانند. شباهتهای بسیار میان شخصیت و اتفاقات زندگی تورو واتانابه با هاروکی موراکامی به اثبات این فرضیه دامن میزند.
کتاب تعقیب گوسفند وحشی
این کتاب سومین کتاب منتشر شده از هاروکی موراکامی است. او در خلق این اثر ادبیات غربی را با ادبیات بومی ژاپنی تلفیق کرده و سبکی خاص را به وجود میآورد. پس از انتشار این کتاب، موراکامی موفق به دریافت جایزه Noma Literary Prize شد. تعقیب گوسفند وحشی در ژانر جنایی نوشته شده است. کتاب، داستان شخصیت بینامی را روایت میکند که مجبور به پیدا کردن گوسفندی وحشی است که در کالبد انسانها نفوذ میکند. تعقیب گوسفند وحشی سومین کتاب از مجموعه سه گانه موش صحرایی موراکامی است. این کتاب مورد تقدیر و تحسین منتقدین غربی قرار گرفته و فروش قابل توجهی نیز در آمریکا داشته است.
از دیگر آثار موراکامی میتوانیم به کتابهای زیر اشاره کنیم:
- پین بال
- رقص، رقص، رقص
- سرگذشت پرنده کوکی
- پس از تاریکی
- سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش
سبک شناسی آثار هاروکی موراکامی
موراکامی نویسندهای است با افکار و سبک خاص خودش؛ سبکی که در عین خاص بودن، با زندگی و روحیات فردی انسانهای معمولی در هم آمیخته است. همین ویژگی است که باعث میشود افراد بسیاری با نوشتههای او ارتباط برقرار کنند. سبکی که در عین سورئال بودن، پیوند خود را با دنیا، انسانها و احساسات واقعی نیز حفظ کرده است.
اکثر داستانهای موراکامی همانند داستانهای سنتی ژاپنی، توسط راوی اول شخص روایت میشوند. در فرهنگ و ادبیات ژاپنی، خانواده نقش پررنگ و حائز اهمیتی را ایفا میکند. شخصیتهای اصلی رمانهای موراکامی نیز افرادی هستند که همواره انزوا و آزادی را به بیبند و باری ترجیح میدهند. عناصری چون کتاب و موسیقی در داستانهای او نقش پررنگی را ایفا میکنند؛ بطوریکه حتی عنوان چند کتاب مطرح او (مانند چوب نروژی و سرگذشت پرنده کوکی) از آهنگهایی به همان عناوین گرفته شدهاند. درونمایه داستانهای موراکامی بیشتر حس فقدان است. شخصیتهای اصلی داستانهای او همواره حس فقدان چیزی را درون خود حس میکنند. او معتقد است که انسان همواره در حال از دست دادن است. از دست دادن انسانی دیگر، عمر و یا ارزشهایی که روزی برایش مهم و حیاتی بودهاند.
بخش هایی از کتاب های هاروکی موراکامی
در ادامه نگاهی به بخشهایی از کتابهای این نویسنده خلاق و بااستعداد میاندازیم.
و طوفان که فرو نشست، یادت نمیآید چه به سرت آمد و چطور زنده ماندهای. در حقیقت حتی مطمئن نخواهی شد که واقعا به سررسیده. اما یک چیز مشخص است. از طوفان که درآمدی دیگر همان آدمی نخواهی بود که به طوفان پا نهاده بودی و معنی طوفان همین است.
{هاروکی موراکامی کافکا در کرانه}
یک روز آدم مورد نظرت را پیدا میکنی. آن وقت یاد میگیری که خیلی بیشتر به خودت اعتماد کنی. من که نظرم این است. پس به چیزی کمتر از این قانع نشو.
{هاروکی موراکامی پس از تاریکی}
اگر فقط کتابهایی را بخوانی که همه میخوانند، فکرت هم میشود مثل آنها. این دنیای آدمهای هردمبیل است. آدمهای درست و حسابی از این کارها خجالت میکشند.
{هاروکی موراکامی جنگل نروژی}
در این مقاله به بررسی زندگینامه هاروکی موراکامی پرداختیم و مروری هم بر مهمترین کتابهای او داشتیم. آیا تاکنون کتابی از موراکامی مطالعه کردهاید؟ تجربه مطالعه کدام یک از آثار معرفی شده را دارید؟ نظر خود را در مورد این نویسنده و آثارش با ما به اشتراک بگذارید.