اگر به استودیوی بازی سازی ژاپنی فرام سافتور (From Software) و بازی هایش مانند Dark Souls ، Bloodborne و Sekiro: Shadows Die Twice علاقهمند هستید، این مقاله را از دست ندهید.
این روزها اسم استودیوی فرام سافتور را زیاد میشنویم. این شرکت که با ساخت بازیهای Demon’s Souls و Dark Souls به شهرت و محبوبیت جهانی رسید، اکنون با بازی جدیدش یعنی Sekiro: Shadows Die Twice توجهات زیادی را به سمت خودش جلب کرده است. اکنون نیز به نظر میرسد این شرکت در حال کار روی دو بازی جدید است. در این مقاله قصد داریم به تاریخچه فرام سافتور بپردازیم و روند پیشرفت این شرکت از زمان تاسیسش تا اکنون را مرور کنیم. همچنین اشارهای به مهمترین بازیهای این استودیو خواهیم داشت و کارنامه حرفهای رییس آن یعنی هیدتاکا میازاکی را بررسی خواهیم کرد. با پلازا همراه باشید.
عناوین این مقاله:
- نگاهی به تاریخچه و بازی های استودیوی فرام سافتور
- اولین بازیهای نقشآفرینی فرام سافتور
- آغاز دوران رباتهای غولپیکر و بازیهای اکشن
- تاریکی با Demon’s Souls از راه رسید
- حماسه سیاه با Dark Souls ادامه پیدا کرد
- ارواح تاریک با Dark Souls II دوباره درخشیدند
- Bloodborne ؛ یک تغییر لحن شیرین
- Dark Souls III موفقیتها را تکمیل کرد
- Sekiro: Shadows Die Twice ؛ درخشش نینجا در گذر از تاریکی
- درباره هیدتاکا میازاکی ، خالق ارواح تاریکی
نگاهی به تاریخچه و بازی های استودیوی فرام سافتور
اولین بازیهای نقشآفرینی فرام سافتور
استودیوی فرام سافتور ابتدا به عنوان شرکت تولید کننده نرمافزارهای اداری در سال 1986 تاسیس شد. این شرکت چند سال در همین زمینه مشغول به فعالیت بود تا اینکه در سال 1994 شرایط عوض شد. با عرضه دیسکهای CD بهجای کارتریجها و عرضه کنسول پلیاستیشن از سوی کمپانی سونی، این کنسول مورد توجه بسیاری از توسعهدهندگان نرمافزار و بازی قرار گرفت. پلیاستیشن در روزهای اول عمرش یک بازی نقشآفرینی درست و حسابی نداشت و فرام سافتور تصمیم گرفت تا این خلع را پر کند و یک نقشآفرینی برای این کنسول بسازد. بدین ترتیب بازی King’s Field چند هفته پس از عرضه پلیاستیشن، برای این کنسول عرضه شد. این بازی شبیه نقشآفرینیهای کلاسیک نبود و بازیکنها را به سیاهچالها و سرزمینهای نفرین شده میفرستاد تا با نمای دید اولشخص، به مبارزه با دشمنانی بپردازند که هیچ رحمی نداشتند. King’s Field گیمپلی سختی داشت و فرام سافتور این ویژگی را در بازیهای بعدی خود نیز حفظ کرد.
اولین بازی King’s Field هرگز در آمریکای شمالی منتشر نشد، اما شماره دوم این مجموعه در سال 1995 در این منطقه نیز به انتشار رسید. طبق سنت بازیهای فاینال فانتزی، King’s Field II در آمریکا با نام King’s Field شناخته شد و بعدها شماره سوم این مجموعه هم به اسم King’s Field II در آمریکای شمالی عرضه شد. دنبالههای این سری، داستان پیچیدهتر و مبازرات جذابتری داشتند، اما همچنان دارای زاویه دوربین اولشخص بودند و در مکانها و سرزمینهای تاریک و ترسناک دنبال میشدند. بازیهای این مجموعه توانستند طرفدارانی برای خود دست و پا کنند، اما هرگز به محبوبیت فاینال فانتزی و سایر نقشآفرینیهای ژاپنی نرسیدند.
پس از انتشار شماره سوم King’s Field، فرام سافتور به مدت چند سال این مجموعه را به حال خود گذاشت و مشغول ساخت عناوین دیگر شد. Echo Night بازی سال 1998 آنها بود که باز هم از زاویه دید اولشخص استفاده میکرد. این بازی داستانی فانتزی داشت و گیمپلی مبتنی بر جستجو، تعامل با شخصیتها و حل معما را ارائه میکرد. این بازی یک دنباله هم داشت که در سال بعد عرضه شد و سپس فرام سافتور اقدام به انتشار نسخه جدیدی از این مجموعه نکرد تا سال 2004 که بازی Echo Night: Beyond منتشر شد و حالوهوای مجموعه را به سمت فضای علمی-تخیلی برد.
فرام سافتور تلاش کرد تا روح King’s Field را در اکثر بازیهای خود حفظ کند و وقتی به نقشآفرینیهای بعدی این شرکت نگاه میکنیم، این قضیه به روشنی آشکار میشود. این استودیو بازی Shadow Tower را در سال 1998 برای کنسول پلیاستیشن عرضه کرد که کاملا دنبالهرو King’s Field بود و از دوربین اولشخص استفاده میکرد. البته برخی منتقدان ایرادات زیادی از این بازی گرفتند، اما اکثر طرفداران King’s Field از آن راضی بودند.
با آغاز دوران پلیاستیشن 2، بازیهای فرام سافتور هم وارد مرحله جدیدی شدند. اولین بازی این استودیو برای کنسول جدید سونی Eternal Ring بود که باز هم شباهتهای انکارناپذیری با King’s Field داشت. در Eternal Ring علاوه بر اینکه از دوربین اولشخص و گیمپلی مبتنی بر جستجوی محیطها استفاده شده بود، شاهد یک سیستم شخصیسازی بودیم که در آن با استفاده از حلقههای مختلف میشد به تواناییهای جدید دست پیدا کرد.
اما نقشآفرینی دیگر فرام سافتور برای پلیاستیشن 2 درهای جدیدی را به روی این شرکت باز کرد. این بازی یک اکشن نقشآفرینی به نام Evergrace بود که زاویه دوربین سومشخص شبیه بازی The Legend of Zelda: Ocarina of Time داشت. این بازی از نظر داستانی هم خیلی پرجزییاتتر از بازیهای قبلی فرام سافتور بود، اما سیستم شخصیسازیاش فرق چندانی با Eternal Ring نداشت.
در دوران پلیاستیشن 2، فرام سافتور همچنان به انتشار نقشآفرینیهای مختلف ادامه داد. Evergrace II و King’s Field IV به همراه بازی Shadow Tower: Abyss از جمله عناوینی بودند که برای این کنسول عرضه شدند. همچنین این استودیو در سال 2002 یک بازی به نام Lost Kingdoms برای کنسول گیمکیوب به انتشار رساند که مبارزاتش بر اساس استفاده از کارتهای مختلف طراحی شده بودند. دنباله این بازی هم در سال 2003 منتشر شد.
البته برخی بازیهای فرام سافتور از نظر تجاری عملکرد قابل قبولی نداشتند و به همین خاطر دنبالهدار نشدند. مثلا Evergrace و Lost Kingdoms پس از دو شماره به حال خود رها شدند و فقط بازیهای King’s Field و عناوین مشابهش بودند که به حیات خود ادامه دادند. اما فرام سافتور فقط به بازیهای نقشآفرینی فکر نمیکرد و نگاهی هم به سایر سبکها داشت.
آغاز دوران رباتهای غولپیکر و بازیهای اکشن
فرام سافتور پس از اینکه با King’s Field و عناوین نقشآفرینی دیگر جای پای خود را در صنعت بازیهای ویدیویی محکم کرد، تصمیم گرفت تا به سایر ژانرها نیز نگاهی داشته باشد. بازی Armored Core که در سال 1997 منتشر شد، دارای یک تم آشنا برای مخاطبان ژاپنی بود: غولهای مکانیکی. این اولین بازی رباتمحور سهبعدی نبود؛ همچنین اولین عنوانی نبود که رباتهای قابل شخصیسازی را ارائه میکرد، اما از هر دوی این ویژگیها بهخوبی استفاده و آنها را ترکیب کرد و یک تجربه متفاوت را به نمایش گذاشت. محیطهای سهبعدی بازی بسیار بزرگ و فراتر از استانداردهای پلیاستیشن بودند و امکان تغییر دادن اجزای مختلف رباتها (که در بازی Core نامیده میشدند) وجود داشت.
Armored Core و دنبالههایش با نام Project Phantasma و Master of Arena روی پلیاستیشن طرفداران زیادی پیدا کردند. سپس این مجموعه به موفقیتهایش روی کنسول پلیاستیشن 2 نیز ادامه داد. تعدادی از دنبالههای Armored Core جزو اولین بازیهای پلیاستیشن 2 بودند و با عملکرد خوبشان در بازار امریکای شمالی، فرام سافتور را به یکی از موفقترین استودیوهای بازیسازی در دوران پلیاستیشن 2 تبدیل کردند.
بدین ترتیب بازیهای رباتمحور جای نقشآفرینیهای اولیه فرام سافتور را گرفتند و Armored Core تنها مجموعه این استودیو در این سبک نبود. یکی دیگر از اولین بازیهای رباتمحور فرام سافتور Frame Gride بود که در سال 1999 برای کنسول دریمکست منتشر شد و تم فانتزی داشت. در این بازی هم بازیکنها میتوانستند مانند سری Armored Core رباتهای خود را شخصیسازی کنند.
فرام سافتور در سال 2002 بازی Murakumo: Armored Mech Pursuit را برای کنسول ایکسباکس منتشر کرد که یکی از ضعیفترین بازیهای این استودیو بود. با این حال بازی Chromehounds که در سال 2006 منتشر شد موفقتر بود و با ویژگیهای شخصیسازی و قابلیت بازی آنلاین توانست طرفداران زیادی بهدست آورد. البته بعضی منتقدان از ریتم کند بازی و گرافیک آن ایراد گرفتند، اما در مجموع این بازی عملکرد خوبی داشت.
بهجز مجموعه Armored Core معروفترین بازی رباتمحور استودیوی فرام سافتور Metal Wolf Chaos است که در سال 2004 برای کنسول ایکسباکس منتشر شد. در این بازی، بازیکنها در نقش مایکل ویلسون، رییس جمهور ایالات متحده ظاهر میشدند و باید با استفاده از رباتهای غولپیکر، با نیروهای شورشی که توسط معاون رییس جمهور رهبری میشدند مبارزه میکردند. از دیگر مجموعههای مطرح فرام سافتور در این سبک باید به Spriggan: Lunar Verse و Another Century Episode اشاره کرد.
فرام سافتور علاوه بر بازیهای Armored Core و سایر عناوین مشابه آن، بازیهای اکشن دیگری را نیز ساخته است. برای نمونه Otogi: Myth of Demons یک بازی در مورد قاتلی به نام «رایکوه» بود که محیطهای بزرگ و تخریبپذیر داشت و برای کنسول ایکسباکس منتشر شد. Otogi 2: Immortal Warriors نیز روی همین کنسول به انتشار رسید.
همچنین یکی از بهترین بازیهای اکشن فرام سافتورNinja Blade بود که در سال 2009 روی کنسول ایکسباکس 360 و رایانههای شخصی منتشر شد و به محبوبیت زیادی دست یافت. شخصیت اصلی این بازی یک نینجا بود که برای نابود کردن دشمنانش از یک کاتانا، یک جفت شمشیر ساده و همچنین یک شمشیر پهن استفاده میکرد. گیمپلی بازی شباهتهای زیادی به بازیهای Ninja Gaiden و Devil May Cry داشت و پر از صحنههای سینمایی بود. بازیکنها برای به پایان رساندن مراحل بازی، باید طی یک سری سکانسهای هیجانانگیز، یک یا چند دکمه را بهسرعت فشار میدادند تا قهرمان بازی یک حرکت ویژه انجام دهد و غولهای بزرگ را از پا درآورد. بهطور کلیNinja Blade نقدهای مثبتی دریافت کرد و یکی مهمترین بازیهای سال 2009 بود.
تاریکی با Demon’s Souls از راه رسید
فرام سافتور در سال 2009 بازی نقشآفرینی اکشن Demon’s Souls را منتشر کرد که یکی از موفقترین بازیهای تاریخ این استودیو بود. این بازی که اولین عنوان از سری پرطرفدار Souls محسوب میشود، بهطور اختصاصی برای کنسول پلیاستیشن 3 منتشر شد. طرفداران قدیمی فرام سافتور، Demon’s Souls را جانشین معنوی مجموعه King’s Field میدانند.
داستان بازی در یک سرزمین باستانی به نام «بولتاریا» جریان داشت که بهوسیله یک موجود سیاه به نام Old One ویران شده بود. Old One بهخاطر استفاده از یک نیروی ممنوعه به اسم Soul Arts آزاد شده بود و بازیکنها باید با هدایت شخصیت اصلی، پادشاه فاسد بولتاریا را نابود میکردند و از این طریق باعث خنثی شدن جادوی Old One میشدند. بازیکنها در طول مراحل بازی وارد پنج دنیای مختلف میشدند و این کار را از طریق بخشی به نام Nexus انجام میدادند. گیمپلی بازی روی مبارزات سخت و نفسگیر تمرکز داشت و مرگ بازیکنها و دوباره زنده شدنشان، یکی از مکانیزمهای اصلی گیمپلی به شمار میآمد. بازی دارای بخش آنلاین هم بود که در آن بازیکنها میتوانستند بهصورت همکاری به انجام سناریوهای مختلف بپردازند.
Demon’s Souls نهتنها نمرات درخشانی از منتقدان دریافت کرد، بلکه مورد استقبال بازیکنها نیز قرار گرفت و فروش بالایی را تجربه کرد. وبسایت گیماسپات این بازی را به عنوان بهترین بازی سال 2009 برگزید و سایت IGN از آن به عنوان یکی از 100 بازی مدرن برتر یاد کرد. بهطور کلی Demon’s Souls افتخارات زیادی بهدست آورد و همین موضوع باعث شکلگیری مجموعه Souls شد.
حماسه سیاه با Dark Souls ادامه پیدا کرد
Dark Souls که دنباله معنوی بازی Demon’s Souls محسوب میشود، دومین بازی از سری Souls است که در سال 2011 برای کنسولهای پلیاستیشن 3 و ایکسباکس 360 و یک سال بعد برای رایانههای شخصی منتشر شد. داستان بازی در سرزمین «لردران» جریان داشت؛ جایی که بازیکنها هدایت یک شخصیت نامیرای نفرینشده را بهدست میگرفتند و باید برای کشف اسرار، راهی سفری مخاطرهآمیز میشدند.
Dark Souls بارها از سوی رسانههای مختلف بهعنوان یکی از بهترین بازیها کل تاریخ شناخته شده و منتقدان زیادی اتمسفر دنیای بازی، طراحی مراحل تو در توی آن و سیستم مبارزات چالشبرانگیزش را مورد تمجید قرار دادهاند. البته هم در بین بازیکنها و هم منتقدان کسانی هستند که سختی بازی را غیرضروری میدانند، اما در مقابل، طرفداران این بازی دقیقا همین سختی را نقطه قوت Dark Souls تلقی میکنند.
نسخه کامپیوترهای شخصی این بازی با نام کامل Dark Souls: Prepare To Die Edition در سال 2012 منتشر شد و شامل محتواهای اضافی نسبت به نسخههای کنسولی بود. این نسخه از بازی بهخاطر برخی مشکلات فنی و همینطور عدم سازگاری مناسب با موس و کیبورد مورد انتقاد قرار گرفت، اما بهخاطر داشتن محتواهای اضافه، ارزش تجربه کردن را دارد. پیشنهاد میکنیم که اگر میخواهید این بازی را روی پیسی انجام دهید، حتما از دسته مناسب استفاده کنید. برای خرید جدیدترین مدلهای دسته بازی با قیمت مناسب و گارانتی معتبر میتوانید به فروشگاه پلازا در لینک زیر مراجعه کنید.
خرید انواع دسته بازی از فروشگاه پلازا
ارواح تاریک با Dark Souls II دوباره درخشیدند
بازی Dark Souls II در سال 2014 منتشر شد. این بازی که سومین قسمت از سری Souls محسوب میشود، با اینکه در دنیای Dark Souls جریان دارد، اما هیچ ارتباط داستانی مستقیمی با قسمت قبلی خود ندارد. این بازی هم مانند دو قسمت قبلی مجموعه، دارای گیمپلی چالشبرانگیز و مبارزات سخت بود، اما گرافیک باکیفیتتر و هوش مصنوعی پیشرفتهتری داشت.
این بازی ابتدا در سال 2014 برای کنسولهای پلیاستیشن 3 و ایکسابکس 360 منتشر شد و سپس با یک ماه تاخیر روی کامپیوترهای شخصی به انتشار رسید. یک نسخه بروزرسانی شده از بازی با نام Dark Souls II: Scholar of the First Sin در سال 2015 برای پلتفرمهای قبلی بههمراه پلیاستیشن 4 و ایکسباکس وان عرضه شد. این نسخه علاوه بر بازی اصلی شامل تمام محتواهای دانلودی بازی بود و گرافیک بهتر و امکانات بیشتری برای بخش چندنفره را ارائه میداد.
Bloodborne ؛ یک تغییر لحن شیرین
استودیوی فرام سافتور در سال 2015 یک بازی جدید منتشر کرد که شباهتهای زیادی با مجموعه Souls داشت. Bloodborne یک نقشآفرینی اکشن بود که بهطور اختصاصی برای کنسول پلیاستیشن 4 منتشر شد. در این بازی، بازیکنها هدایت شخصیتی به نام «شکارچی» (Hunter) را بهعهده میگرفتند و باید در شهری به نام «یارنام» که ساکنینش به خاطر شیوع یک ویروس مرموز، بیمار شده بودند، به ماجراجویی میپرداختند و با هیولاهای بیشاخ و دم مبارزه میکردند تا در نهایت بتوانند منشا شیوع بیماری را کشف کنند.
گیمپلی بازی بر مبنای مبارزه با سلاحهای سرد و گرم، جستجوی محیط و بهدست آوردن آیتمهای مختلف، صحبت کردن با شخصیتهای غیرقابل بازی و همچنین شخصیسازی قهرمان بازی طراحی شده بود. Bloodborne نیز بهوسیله خالق و کارگردان سری Souls یعنی هیدتاکا میازاکی ساخته شده و به همین خاطر اصلا عجیب نیست که شباهتهای زیادی به این سری داشته باشد. در واقع میازاکی Bloodborne را به این دلیل ساخت که کمپانی سونی میخواست یک IP کاملا جدید و اختصاصی برای کنسول پلیاستیشن 4 داشته باشد.
Bloodborne در زمان انتشار با نقدهای بسیار مثبتی مواجه شد. اکثر منتقدان گیمپلی، سختی منطقی مراحل، طراحی محیطهای اتمسفریک و جلوههای صوتی بازی را ستودند. در اواخر سال 2015 یک محتوای دانلودی با نام The Old Hunters برای این بازی عرضه شد.
Dark Souls III موفقیتها را تکمیل کرد
چهارمین بازی از سری Souls در سال 2016 برای کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن 4 و ایکسباکس وان منتشر شد. اکثر منتقدان از Dark Souls III تعریف کردند و آن را یک پایان آبرومندانه برای این سری نامیدند. در سال 2017 یک نسخه از این بازی با نام Dark Souls III: The Fire Fades منتشر شد که علاوه بر بازی اصلی، شامل محتواهای دانلودی عرضه شده برای آن بود.
Dark Souls III توانست رکورد سریعترین فروش در بین تمام بازیهای کمپانی بندای نامکو را بشکند و به بهترین بازی این ناشر، از نظر میزان فروش در روز اول تبدیل شود.
Sekiro: Shadows Die Twice ؛ درخشش نینجا در گذر از تاریکی
فرام سافتور به نقطهای رسیده که میتوان گفت یک ژانر مستقل را خلق کرده است. به واقع بازیهای سری Souls به لحاظ استایل گیمپلی و نوع خاص طراحی مراحل، با تمام بازیهایی که میشناسیم متفاوتند و حتی عناوین دیگر این استودیو مثل Bloodborne و این آخری یعنی Sekiro نیز از همان قواعد معرفی شده در بازیهای Souls پیروی میکنند. حالا میتوان گفت که ژانر ابداعی فرام سافتور با Sekiro به مرحله جدیدی رسیده است. اگرچه این بازی هنوز هم روی مبارزه با غولهای بزرگ و نبردهای دقیق متمرکز است، اما با ساختههای قبلی فرام سافتور تفاوتهای انکارناپذیری دارد. شما در این بازی علاوه بر اینکه باید استایل جدیدی از مبارزه کردن را یاد بگیرید، میبایست مثل یک نینجا فکر کنید و با استفاده از ابزارهای مختلفی که دارید، دشمنان خود را از بین ببرید. در بازی خبری از لول-آپهای همیشگی نیست و شما باید با پیدا کردن آیتمهای جدید یا خرید آنها از دستفروشهای دورهگرد، قابلیتهای خود را بالا ببرید.
Sekiro: Shadows Die Twice که بهتازگی برای رایانههای شخصی، پلیاستیشن 4 و ایکسباکس وان منتشر شده، داستان یک شینوبی به اسم «گرگ» را دنبال میکند که میخواهد از یک سامورایی که اربابش را دزدیده، انتقام بگیرد. این بازی با نظرات مثبت منتقدین مواجه شد و نمرات بالایی گرفت.
درباره هیدتاکا میازاکی ، خالق ارواح تاریکی
هیدتاکا میازاکی، کارگردان، طراح و نویسنده بازی اهل ژاپن است که از سال 2014 تا کنون ریاست استودیوی فرام سافتور را نیز بر عهده دارد. میازاکی در دوران کودکی و نوجوانی، زندگی سختی را در شهر شیزوکا سپری کرد و طبق گفتههای خودش، با فقر و تنگدستی بزرگ شد. میازاکی کوچک برخلاف سایر همسن و سالان خود رویاهای بلندپروازانه نداشت، اما به مطالعه کردن عشق میورزید. از آنجایی که والدین او توانایی مالی برای خرید کتاب یا مانگا برایش نداشتند، میازاکی مجبور بود تا کتابها را از کتابخانه محل زندگیشان امانت بگیرد. اکثر کتابهایی که او مطالعه میکرد به زبان انگلیسی بودند و لغتهای سختی داشتند که میازاکی از عهده درکشان برنمیآمد و به همین خاطر بخشهایی از متن را کلا متوجه نمیشد. همین موضوع باعث میشد تا او از قوه تخیلش استفاده کند و قسمتهایی که متوجه نمیشود را در ذهنش بسازد. این کار به میازاکی کمک کرد تا به ایدههای زیادی برسد و بعدها از همین ایدهها در ساخت و طراحی بازیهایش نیز استفاده کند. پدر و مادر او همچنین اجازه نمیدادند که زیاد به بازیهای ویدیویی بپردازد؛ بنابراین میازاکی تا زمانی که بزرگتر شود و به دانشگاه برود، خودش را با بازیهای رومیزی مثل Sorcery! و Dungeons & Dragons و همچنین داستانهای تعاملی یا گیمبوکها سرگرم میکرد.
میازاکی پس از آنکه از دانشگاه کیئو شهر توکیو در رشته علوم اجتماعی فارغالتحصیل شد، به عنوان مدیر حسابداری در شرکت نرمافزاری اوراکل واقع در کالیفرنیا مشغول به کار شد. در سال 2001 یکی از دوستان میازاکی به او پیشنهاد کرد که بازی ICO را تجربه کند و همین اتفاق باعث شد تا وی تصمیم بگیرد زندگی شغلیاش را تغییر دهد و به یک طراح بازی تبدیل شود. میازاکی که 29 سال داشت، میتوانست در تعداد کمی از شرکتها استخدام شود که یکی از آنها کمپانی فرام سافتور بود. او در سال 2004 و از نیمههای پروسه تولید بازی Armored Core: Last Raven به فرام سافتور پیوست و به عنوان طراح و برنامهریز این بازی مشغول به فعالیت شد. میازاکی سپس دو بازی Armored Core 4 و Armored Core: For Answer از همین مجموعه را کارگردانی کرد.
میازاکی در مدت حضورش در فرام سافتور چیزهای زیادی یاد گرفت. او ایده ساخت یک بازی اکشن نقشآفرینی فانتزی را مطرح کرد و این بازی بعدها به Demon’s Souls تبدیل شد. در ابتدا ایده میازاکی مورد توجه فرام سافتور واقع نشد. خود او در این باره میگوید: «با خودم فکر کردم که اگر راهی برای نظارت روی این بازی پیدا کنم، میتوانم آن را به هر چیزی که بخواهم تبدیل کنم. بهتر از همه این بود که اگر ایدهام شکست میخورد، اتفاق خاصی نمیافتاد، چون همه این پروژه را شکست خورده میدانستند.» وقتی Demon’s Souls در نمایشگاه توکیو گیم شو 2009 به نمایش درآمد، مورد استقبال بازیکنهای ژاپنی قرار نگرفت. کمپانی سونی هم به عنوان ناشر بازی، وقتی عملکرد ضعیف آن را در ژاپن دید از انتشار بازی در غرب منصرف شد. اما چند ماه بعد Demon’s Souls با ناشری متفاوت در غرب به انتشار رسید و با استقبال گسترده گیمرها مواجه شد. موفقیت این بازی در خارج از ژاپن و همچنین دنباله معنویاش یعنی Dark Souls باعث شد تا اعتبار میازاکی به شدت افزایش پیدا کند و او بعدها به مقام ریاست فرام سافتور در سال 2014 برسد.
در سال 2012 کمپانی سونی مذاکراتی را مبنی بر ساخت یک عنوان جدید با فرام سافتور انجام داد و از میازاکی خواست تا یک بازی برای کنسول نسل هشتمیاش بسازد. از اینجا بود که طرح اولیه برای ساخت بازی Bloodborne به جریان افتاد. از آنجا که پروسه تولید این بازی با Dark Souls II همزمان بود و میازاکی نمیتوانست روی هر دو پروژه متمرکز شود، کارگردانی Dark Souls II به افراد دیگری سپرده شد و میازاکی صرفا به عنوان مشاور روی روند توسعه بازی نظارت داشت. پس از انتشار بازی Bloodborne در سال 2015، میازاکی مجددا به سری Souls بازگشت و کارگردانی Dark Souls III را بر عهده گرفت. پروژه بعدی او نیز یک بازی واقعیت مجازی به نام Déraciné بود که در سال 2018 منتشر شد و پس از آن نیز بازی اکشن-ماجراجویی Sekiro: Shadows Die Twice را در سال 2019 ارائه کرد.
میازاکی در طراحی بازیهای خود از عناوینی چون ICO، بازیهای اولیه سری Dragon Quest، مجموعه The Legend of Zelda و همچنین King’s Field الهام گرفته است. علاوه بر این، داستانهای نویسندگانی مثل اچ پی لاوکرفت، برام استوکر و جرج آر آر مارتین در خلق دنیای بازیهای او تاثیرگذار بودهاند. او همچنین از معماری اروپایی در طراحی محیطهای بازیهایش الگو میگیرد.
نظر شما درباره هیدتاکا میازاکی و بازیهای استودیوی فرام سافتور چیست؟