یک رئیس خوب قابلیت و شخصیت کارکنان را باهم درنظر میگیرد و برای تمام کارکنان اهمیت قائل میشود. بهترین رئیس کسی است که کارمندان دوستش داشته باشند.
برای پیدا کردن سبک رهبری و مدیریت خود لازم نیست که مدیر یک تیم 100 نفره باشید. فرقی ندارد که تیم بزرگی داشته باشید یا یک تیم کوچک سه چهار نفره، برای داشتن بالاترین بازده و بهترین نتیجه در دنیای کسب و کار باید مطمئن شوید که جوهره، سبک و خدماتتان بعنوان یک رئیس باعث میشوند که گروه مستقل و توانمندی از افراد موفق را هدایت کنید که کارشان را بدرستی انجام میدهند. مدیران در یک واکنش طبیعی برای غلبه بر سندرم ایمپاستر (Imposter) (سندرم ایمپاستر یک پدیده روانی است که فرد مبتلا به این سندرم موفقیتهایش را نمیپذیرد و فکر میکند که لیاقت موفقیت را ندارد) در عینحالی که تلاش میکنند قدرت و شهرت بیشتری بدست بیاورند عمدتا تیم همراهشان را صرفا اهرم حمایتی میدانند که در دستیابی به نتایج مدنظر کمک حال هستند.
به ندرت پیش میآید که این مدیران افراد و کارکنان زیردستشان را اکوسیستم قدرتمندی با زندگی مستقل و دارای پتانسیلی بدانند که باید شکوفا شود. محاسن اکوسیستمهای مستقل و توانمند شده برای طرح تجاری به مراتب بیشتر از حد تصور است.
یک رئیس خوب موظف است که شرایط کاری مناسبی برای اعضای تیم زیردستش فراهم کند و درعینحال قابلیتهای فردی و شخصیت این افراد را توسعه دهد تا همزیستی مسالمت آمیزی بین موفقیتهای بزرگ و ارتقای شخصی و حرفهای هر فرد به وجود بیاید. مدیر خوب مدیری است که شایستگی را با شخصیت گره میزند و به دیگران اهمیت میدهد.
آدام گرانت (Adam Grant) در کتاب «بده و بستان» (Give and Take) بخشش را هدیهای میداند که در ازایش چیزهای زیادی بدست میآورید. گرانت در این کتاب ثابت میکند که نفع شخصی و نفع دیگران انگیزههای کاملا مستقل از هم هستند. یعنی تلاش برای موفقیت شخصی در عینحالی که موفقیت بقیه هم در آن تضمین شود نه تنها تضادی باهم ندارند که دو نگرش مکمل هستند که وجود یکی موجب تقویت و رشد دیگری میشود.
در چرخه خودکار شادکامی هرچقدر که بیشتر ببخشید، حس شادمانی و خرسندی بیشتری نصیبتان خواهد شد و هرچقدر خوشحالتر شوید حس بخشندگی بیشتر میشود. رئیس خوب رئیسی است که چهار عامل رهبری موفق عملکرد، پتانسیل، ادراک و شخصیت را رعایت کند. ژان مولفیت (Jan Muhlfeit) این چهار عنصر رهبری موفق را ستون و محور رهبری مثبت میداند.
آنچه در این مقاله میخوانید:
راههای تبدیل شدن به یک رئیس خوب
1- رئیس خوب بدنبال افراد مثبت میگردد
افراد مثبت، زندگیشان را براساس نقاط قوتشان بنا میکنند. آنها میدانند که با تمرکز روی نقاط ضعف نتیجه متوسط و معمولی بدست میآید اما وقتی روی نقاط قوت متمرکز شوند نتیجه و موفقیت فوق العادهای انتظارشان را میکشد. رئیس خوب تیمی از افراد موفق تشکیل میدهد که مهارت و قابلیتهای مهم و قابل توجهی دارند.
این مدیران تیمی از افراد با استعداد تشکیل میدهند تا این افراد در کنارهم نقاط قوت مکمل یکدیگر را تقویت کنند. وقتی افراد روی استعدادها و مهارتهای واقعی شان کار میکنند خوشحالتر و بهتر خواهند بود.
2- رئیس خوب به دنبال هدف مثبت میگردد
هدف مثبت هدفی است که با نیاز افراد، کسب و کار و دنیا همسو و سازگار باشد. یک مدیر خوب کاری میکند که تیمش کاملا خود را با رسالت نهایی شرکت همسو ببیند. یک رئیس خوب به کارمندانش اجازه میدهد تا رسالت شخصیشان را همسو و همراستا با هدف شرکت انجام دهند. این کار تاثیر بسزایی بر جامعه و دنیای پیرامون دارد. این مدیران میدانند که شغلی که موجب توانمندسازی کارکنان شده و باعث توسعه و پیشرفت حرفهای و فردی آنها شده شغلی است که باید حفظ شود.
هدف کارکنان خوب از کارکردن، دستیابی به پیامد مثبتی برای خود فرد و شرکت است. کارکنان ممتاز و عالی باید تاثیر بیشتر کارشان در دنیا را هم ببیند و با توجه به این تاثیر، رسالت شخصیشان را انجام دهند. کارکنان خوشحال، وفادار و موفق کارکنانی هستند که رسالت واقعی و ارزش کاری که انجام میدهند را درک کرده باشند.
3- رئیس خوب به دنبال فرآیند مثبت میگردد
در کار هم مانند زندگی فقط مقصد و هدف مهم نیست بلکه باید از مسیر رسیدن به هدف نیز لذت برد. صرفا نتیجه مثبت باعث خرسندی و خوشحالی کارکنان نمیشود. فرآیندهای مثبتی هم باید باشند تا حس رضایت و موفقیت به وجود بیاید.
کارکنان فرسوده و خسته کارایی ندارند چرا که حس خوشحالی در آنها مرده است. دانشگاه ادینبورگ (Edinburgh) در پژوهشی، استرس کاری کارکنان را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که میزان استرس زیاد رابطه مستقیمی با بهرهوری و خلاقیت پایین کارکنان، تصمیم گیری ضعیف، عدم تعهد کاری، روابط کاری نامناسب، مرخصی استعلاجی بیشتر و نرخ تعدیل بالا دارد.
بازده بالا در هر شرکت و سازمانی نیازمند توجه به رفاه و بهزیستی کارکنانش است. رئیس خوب رئیسی است که مطمئن شود شرایط کاری کارکنانش به اندازه کافی انعطاف پذیری دارد تا زمان و انرژیشان بیهوده هدر نرود. رئیس خوب دغدغه کارمندانش را دارد؛ اینکه چطور محیط کاری فراهم بیاورد که ابعاد جسمی، روحی، عاطفی و معنوی کارکنانش آسیب نبینند. موج تازهای در دنیای کسب وکار به راه افتاده است که نتیجه آن وجود پستی به نام «مسئول ارشد خوشحالی» است که به زودی شرکتها و سازمانها فردی را برای این کار استخدام میکنند.
4- رئیس خوب بدنبال ایجاد فضای مثبت است
فضا و جو، عامل بسیار حیاتی برای موفقیت افراد به شمار میآید. برای ایجاد فضای مثبت باید خوشحالی و خرسندی را پیششرط و لازمه موفقیتی دانست که هدف اصلی زندگی است که هر فردی باید به آن برسد. یک رئیس خوب تمام ابعاد زندگی را درک میکند و کار را یک بخش از زندگی میداند. رئیس خوب باید در کنار تلاش برای خوشبختی و خرسندی خود و کارکنانش جریان مستمری از زندگی و کار به وجود بیاورد که با سبک زندگی موردعلاقه افراد منافات نداشته باشد.
5- هدف یک رئیس خوب این است که در نوع خودش بهترین باشد
یک رئیس خوب خودش را دانای کل و همه چیزدان نمیداند. رئیس خوب میداند که مثل هر انسانی عیب و نقص دارد و باید از زندگی درس بگیرد. آنها هم مثل بقیه میترسند، دچار استرس و نگرانی میشوند و شکست میخورند. اما میدانند که برای آنکه در نوع خود بهترین باشند و به موفقیت برسند باید هرروز با زندگی بجنگند و با متمرکز شدن روی نقاط قوت و پیشرفت بتوانند بر نقاط ضعف و منفی شخصیتشان غلبه کنند.
کلام آخر
رهبران موفق و عالی به کارکنانشان آزادی عمل میدهند. آزادی عملی که موجب توانمندشدن کارکنان میشود و یاد میگیرند که در کنار تلاش برای تحقق رسالت شخصیشان به دیگران نیز در طول این مسیر کمک کنند. دغدغه یک رئیس خوب کار و تلاش برای بهتر کردن خود، کارکنان و دنیا است. نظرات خود را در پلازا با ما به اشتراک بگذارید.