به تازگی مشخص شد که جیمز باند اصلی که نقشش را شان کانری بازی میکرده یک بار شروع به نوشتن داستانی کرده که هیچ گاه در سینماها به نمایش در نیامده است.
تاکنون، به نظر میرسد که جیمز باند هر کاری را که یک سوپرجاسوس میتوانسته انجام داده است. به تازگی مشخص شد که جیمز باند اصلی که نقشش را شان کانری بازی میکرده یک بار شروع به نوشتن داستانی کرده که هیچ گاه در سینماها به نمایش در نیامده است. این فیلم، احتمالا قرار بوده به نام Warhead به نمایش درآید و در حالی که قرار بوده بازسازی فیلم Thunderball باشد، به نظر بخشهای هیجانانگیزی داشته، از جمله کوسههای رباتیک که بمبهایی هستهای را از شبکه فاضلاب شهر نیویورک انتقال میدهند.
داستان Warhead در واقع داستانی بهتر از Thunderball بوده است. در سال 1958 و پیش از آنکه هیچ رمانی از جیمز باند به فیلم تبدیل شود، مردی به نام کوین مککلوری و نویسندهای دیگر فیلمنامهای را نوشتند که بر اساس کتابهای یان فلمینگ نوشته شده و قرار بود اولین فیلم جیمز باند شود. این فیلم هیچ گاه ساخته نشد، اما فلمینگ که در واقع کسی بود که این عنوان را برگزید، در نهایت از مولفههای Thunderball برای رمانش استفاده کرد. مککلوری آقای فلمینگ را تحت تعقیب قرار داد و در نهایت برنده این فرآیند شد و بدین ترتیب، مککلوری حقوق داستان را در اختیار گرفت.
هنگامی که Eon Productions قصد داشت تا Thunderball را به چهارمین فیلم جیمز باند تبدیل نماید، با کوین مککلوری قراردادی بستند که به او امکان ساخت مجدد این فیلم را تا ده سال میداد. در نتیجه، در سال 1975، تلاشهایی آغاز شد تا فیلم Thunderball دوباره ساخته شود که در نهایت با نام Warhead شناخته شد. تا سال 1975، شان کانری جای خود را به راجر مور در نقش جیمز باند داده بود و مککلوری قصد داشت تا نام شان کانری به هر نحوی که خودش بخواهد، به فیلم Warhead متصل شود و این به معنای ملحق شدن شان کانری به تیم نویسندگان فیلم بود.
البته مشخص نیست که شان کانری تا چه حد در نوشتن فیلمنامه Warhead کمک کرده است. او هیچ فیلمی را با عنوان فیلمنامه نویس در کارنامه خود ندارد و هیچ گاه با فیلمی به این شکل مرتبط نبوده و بنابراین، نام شان کانری احتمالا فقط به خاطر مطبوعات به این فیلم اضافه شده است.
در حالی که Warhead و Thunderballتقریبا تا حد زیادی داستان مشترکی داشتند، این نسخه جدید تغییرات بسیاری را شاهد بوده که از آن جمله میتوان به مواردی همچون کوسههای رباتیک که بعدها به آن اشاره شد و همچنین صحنهای پایانی که در آن قرار بوده جیمز باند با شخصیتهای جادوگر و یا ارواح در قسمت بالای برج آزادی آمریکا به مبارزه بپردازد، اشاره کرد.
کلام آخر
در نهایت، درست همان طور که طرح دعوی دادگاه، رای به ساخت Warhead داد، دادگاهی دیگر این رای را ملغی کرد. استودیوی Eon Productions و مککلوری هرکدام ادعاهایی را علیه یکدیگر مطرح کردند و هر کدام ادعا کردند که طرف دیگر بخشهایی از داستان را از دیگری به سرقت برده است. برخی از مولفههای فیلم The Spy Who Loved Me به شکل بدی به مولفههای Warhead شباهت داشت. برای دوری از مشکلات حقوقی، شان کانری و کمپانی پارامونت که هر دو قرار بود به Warhead بپیوندند، میدان را خالی کردند و به دنبال این مسئله، ساخت این فیلم منتفی شد. در بخش نظرات، دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید.