اولین باری Fortnite را بازی می کنیم تا 10 ساعت اول برای برنده شدن اصلا لازم نیست دژ بسازیم. هر سری از زامبی ها پس از وارد شدن در عرض چند ثانیه با گلوله های ما نقش زمین می شوند. در ابتدای Fortnite برای از بین بردن زامبی ها اصلا نیازی به کار گذاشتن تله در این طرف و آن طرف نقشه نیست. در عوض، هر کس به تنهایی در نقشه برای خود می گردد و سراغ وظایف تعریف شده می رود. گاهی هم اتفاق می افتد که چند نفر در این تلاش ها با همکاری کنند با این هدف که زمان بیشتری به دست آورند. اما بالاخره وارد ماموریت های داستان می شویم و درگیر چالش بازی می شویم.
خود من وقتی اولین بار یک دشمن قلچماق از بین دیوارها راه خود را به داخل باز کرد، خوشحال شدم. برای نخستین بار حس کردم باید یک دژ نیرومند بسازم و بالاخره به جایی رسیدم که باید با تیمم همکاری می کردم تا برای از بین بردن تهدید اصلی نقشه ای بکشم. اما اتفاقی که افتاد این بود که ما سریعا آن غول را کشتیم، دیوار دژ را ترمیم کردیم، تله ها را دوباره کار گذاشتیم و به سراغ ادامه بازی رفتیم. پنج ساعت دیگر را صرف درست کردن سازه های بی فایده کردیم تا بالاخره حس کردم واقعا در خطر هستیم. اینجا بود که بازی سخت شد. پیروزی شدیدا به استفاده از منابع پایدار لازم برای ساخت دیوارهای دژ و تله ها وابسته بود.
آموزش نصب بازی فورتنایت را در گوشی های اندرویدی در سایت پلازا بخوانید
در Fortnite میزان سختی بازی نیست که مشکل ایجاد می کند بلکه مشکل تمرکز است. در بازی پاداش های سطحی فراوانی وجود دارد که بازیکن را به سمت حالتی به نام اقتصاد آزاد بازی یا free-to-play economy می برد و او را از رفتن به سوی کلاس خاص بازی همراه با سازه ای پیشرفته و طراحی تله های مرگ بازمی دارد. من به جای آنکه خودم را با ابزارهای ساخت و ساز Fortnite سرگرم کنم به سراغ رمزگشایی از هشت درخت مهارت، سه نوع XP و بسته های بیشمار تاراج رفتم. نخستین باری که یک صندوق پاداش را باز کردم و آیتم «مردم» را همراه با توضیح کاربرد این آیتم به دست آوردم، نگران شدم. من باقی زمان خود را صرف این کردم که به هم تیمی هایم بگویم دست از گشت و گذار بیهوده در نقشه بردارند تا بتوانیم دسته های بزرگ دشمن را از بین ببریم. اما تعداد دشمنان و میزان سلامت آن ها به اندازه ای نبود که قبل از بر زمین افتادن با گلوله های ما به دژ برسند.
در مرکز Fortnite یک بیش پیشرفته تدافعی مسلح وجود دارد که در یک موقعیت عالی ساخته شده است، اما رسیدن به آن و ماندن در آن کار یک روز و دو روز نیست.
برج بابل
در Fortnite رویارویی ها با یک دوره ی بی انتهای جستجو و غارت شروع می شود و زمانی به اوج خود می رسد که دژ خود را در برابر موج های دشمنان تقویت کنید. دشمنان در هر قد و اندازه ای سراغ شما می آیند. زامبی هایی در اندازه انسان، آسیب خورهایی که از فاصله دور می توان آن ها را زد و موجوداتی به اندازه اسب آبی که غرش کنان به سمت شما می آیند. شما و (نهایتا) سه بازیکند دیگر کار خود را در یک نقشه ی بزرگ شروع می کنید. در نقشه ای که به آن وارد می شوید چند محله و کوچه وجود دارد، برخی نقشه ها نیز پر است از تپه ها و حفره های معدن.
این فاز نخست Fortnite است و شما باید به دنبال ساخت یک دژ در جایگاه خود بروید تا در برابر موج های زامبی مقاوت کنید. برای ساخت دژ به منابع نیاز دارید که در سراسر نقشه پراکنده هستند. شما باید به معنای واقعی کلمه هر چیزی را که سر راه می بینید بشکنید تا شاید چیز به درد بخوری در آن پیدا کنید. از ماشین، درخت، سنگ گرفته تا خانه و صندوق پست. این اشیا منابع لازم برای ساخت دژ، تله، سلاح و مهمات را به شما می دهد. هر نوع منبع پایدار است و تمام نمی شود. مهم است که همواره منابع خود را بالا نگه دارید وگرنا ممکن است خود را مقابل دسته ای زامبی ببینید و تیر لازم برای کشتن همه را نداشته باشید.
فعالیت های کوچک در نقشه نشانه های مخصوصی دارد که ترکیبی از نقشه گنج، گابلین و غول است. در این فعالیت ها شما به دشمن شلیک می کنید، بازماندگان سرگردان را نجات می دهید، ماهواره های سقوط کرده را پیدا می کنید و پاداش می گیرید. در حین استفاده از منابع، گله های کوچک زامبی جذب شما می شوند. پس از ده دوازده ساعت بازی کردن، دیگر در نقشه چیزی نیست که شما را غافلگیر کند اما همه چیز آنقدر رنگی و عالی طراحی شده است که همواره لذت اولیه با شما خواهد بود. مشکل اصلی این است که ماموریت های فرعی و روش های پاداش گیری در مراحل بازی چندان لذت بخش نیستند و به جای سوق دادن بازیکن به سوی هم تیمی هایش بیشتر او را منزوی می کنند.
در یک مسابقه، من 15 دقیقه وقت صرف کردم تا بخش بزرگی از جنگل اطراف هدف را پاکسازی کنم. باید از نقطه ی هدف محافظت می کردیم زیرا توفان به دشمنان در همه طرف سیگنال داده بود و آن ها حمله می کردند. در حالی که 2 بازیکن دیگر در نقشه برای خود می گشتند و خدا می داند به چه کاری مشغول بودند، من و یک بازیکن دیگر دژی ساختیم و من آن را با بهترین تله هایی که داشتم مجهز کردم. بالاخره همه چیز هیجان انگیز شده بود و من می خواستم خود را برای خطر آماده کنم. اما بازیکنانی که در حال گشت و گذار بودند برنگشتند و در چت به من گفتند که می خواهند آن طرف مرز به درجه ی پلاتینیوم برسند. ما ساخت دژ را تمام کردیم و منتظر ماندیم اما آن دو هرگز نیامدند. سیستم رتبه دهی به این خاطر درست شده که تیم ها را به همکاری با هم تشویق کند اما دقیقا عکس این کار را انجام می دهد. من هم خسته شدم و بدون تیم اجازه ی آغاز هجوم را دادم. سپس بازی من خراب شد، تله ها و سازه های من از بین رفت و آنوقت بود که متوجه شدم Fortnite نیاز به تمرکز دارد.
من بالاخره موفق شدم تمرکز لازم را به دست آورم اما این کار 10 ساعت یا بیشتر طول کشید. درادامه مسابقه های زیادی انجام که حقیقتا چالشی بودند و باید بگویم وقتی به نقشه دوم می رسید و مجموعه ماموریت ها را آغاز می کنید، تازه لذت واقعی Fortnite احساس می شود. این بازی سوم شخص شوتر به بازیکن هیجان می دهد و این حس را در او نگه می دارد. کجت ها، حمله های هوایی و افتادن تجهیزات از بالا در کنار قابلیت های ویژه حس منحصربه فردی ماند یک نینجا به آدم می دهد. گشتن میان گله برای رسیدن به توپخانه و رویارویی با زامبی های تخصصی ویژگی های منحصر به فرد Fortnite هستند. ویژگی دیگر ساخت نیروهای کمکی به وسیله ی کلاس سازنده است. دیگر کلاس ها برای آسیب زدن، غارت کردن، شکستن اشیا و غیره طراحی شده اند و اگر بازیکن اصولی بازی کند هر یک نقشی در بازی دارند.
زمانی که با یکدیگر کار می کنید تا یک دژ نفوذ ناپذیر بسازید، هرکس در نقش خود فرو می رود و ساکت می شود و سپس زامبی های پرشمار از راه می رسند و بهترین ساخته های شما را به خطر می اندازند، زمانی است که Fortnite واقعا لذت بخش می شود. در چنین لحظاتی سازه هایی که آنی ساخته شده اند دیگر شبکه های لگو مانند به نظر نمی رسند بلکه حس می کنید اگر بازیکن باهوش باشد می تواند از آن ها به عنوان سلاح استفاده کند. با فشردن یک دکمه و چند کلیک سازده می توانید هر دیوار، کف یا بارو را تغییر دهید، می توانید حصارهای کوتاه تر را تیغ دار سازید یا هزارتویی از دیوارهای پله ای بسازید که زامبی ها برای عبور از آن مسافت زیادی را طی کنند.
هرچه که شما می سازید زامبی ها را منحرف می کند و اگر با برنامه کار کنید سازه های شما زامبی ها را به سمت تله های مرگی که دوستانتان نصب کرده اند می برند. حداقل می توانید رسیدن آن ها را به تاخیر اندازید. حفاظت از آنچه که ایجاد کرده اید دشوار و فشرده است.
Fortnite تله ها، نقش ها و چالش های جدید را به شکل قطره چکانی در کنار سری ماموریت های بسیار کند در بازی قرار داده است. شما می توانید هر ماموریتی را که در صفحه قابل دسترس است انجام دهید که هر کدام اهداف و سختی های خاص خود را دارد. اما برای انجام مراحل داستانی باید در مسیر تعیین شده ی Fortnite بمانید. نوع ماموریت ها چندان (یا اصلا) تغییر نمی کند اما اهداف کوچکی برای شما مشخص می شود که در زمان غارت هر مرحله (که در ابتدای آن است) انجام دهید. گاهی به جمع کردن وسایل پزشکی نیاز پیدا می کنید و گاهی باید به نوارهای موجود در نقشه گوش کنید. انجام این کارها مانند هر فعالیت فرعی دیگر به نظر بازی را کند می سازد.
نکته ی منفی بازی این است که در برخی مسابقات محدودیت ساخت وجود دارد و تنها می توانید دژهای خود را تا اندازه مشخصی بالا ببرید. اگر دژهای خوفناک و برج های مناسب اسنایپر بسازید و هزارتوهایی ایجاد کنید که دیوارهای آن ها پر از تله است، هم تیمی هایتان به جای تشویق و تشکر به شما بی اعتنایی می کنند. آن ها فقط به دنبال گرفتن مدال و به دست آوردن کلید ماموریت هایی که تاکنون نرفته اند هستند. دشواری Fortnite در حد و اندازه های بین المللی نیست. با این وجود مجموعه ایده های جدید و فوق العاده ای دارد که تجربه ی آن بازیکن را به وجد می آورد.
منبع : pcgamer