در هفتهای که گذشت قسمت سوم انیمیشن Hotel Transylvania اکران شد و در کمال ناباوری عنوان ابرقهرمانی مارول، یعنی Ant-man and the Wasp را در باکس آفیس عقب راند.
مارول حریف هر کس و هر چیزی شود، حریف بچه ها و انیمیشنهای مورد علاقهشان نمیشود. فیلم Ant-man and the Wasp که فقط یک هفته صدرنشینی را تجربه کرده بود، با اکران قسمت سوم انیمیشن Hotel Transylvania از جایش بلند شد و رأس جدول را به Hotel Transylvania 3 Summer Vacation تقدیم کرد تا بچهها تعطیلات تابستانیشان را با تعطیلات هیولاهای این هتل گره بزنند. Hotel Transylvania 3 Summer Vacation که ادامه دو نسخه قبلی این فرنچایز است، در این هفته با فروش 44.5 میلیون دلاری خود توانست ردهبندی باکس آفیس را تغییر دهند.
همانطور که در ایران فروش هر فیلمی با حضور رضا عطاران تضمین میشود، در هالیوود هم حضور دواین جانسون پای مردم را به سینما باز میکند. هنوز چند هفتهای از فیلم Rampage نگذشته بود که گولاخ هالیوود، راک این بار با فیلم Skyscraper به سینما بازگشت. تا زمانی که دواین جانسون در سینما هست، اکشنسازهای هالیوودی برای پیدا کردن بازیگر نقش اول فیلمشان خیلی به لیست بازیگران در دسترس کاری ندارند و به مغزشان فشار چندانی نمیآورند. گویا تماشاگرانی که هفته پیش Sorry To Bother You را دیده بودند، دیدنش را به بقیه هم پیشنهاد دادند و این فیلم را که هفته قبل در رتبه 16ام بود، به رتبه 7ام رساندند تا در هفته دوم اکرانش حضور در جمع 10 فیلم پرفروش را تجربه کند.
در بین تازه اکرانهای هفته، فقط دو فیلم Hotel Transylvania 3: Summer Vacation و Skyscraper توانستند خود را به جدول برسانند و رتبه 22 بهترین جایگاهی بود که Eighth Grade توانست به دست بیاورد. فیلم هندی Soorma هم این هفته اکران شد، اما نتوانست موفقیت Sanju را در باکس آفیس تکرار کند و دستش با فاصله زیادی از جدول ما دور ماند.
باکس آفیس این روزها که با دو انیمیشن و فیلم های اکشن و تماشاگر پسند حال و هوایی کاملا تابستانی را تجربه میکند، با آمدن دو فیلم Mamma Mia! Here We Go Again و The Equalizer 2 در هفته آینده داغتر و پرفروشتر نیز خواهد شد. در سینمایی که نمایش فیلمها به اپیزودهای سریال شبیه شده است، شاید دیگر باید دنبال جایگزین جدیدی برای کلمه “فیلم سینمایی” باشیم.
آنچه در این مقاله میخوانید:
تازههای باکس آفیس هفته اخیر
در ادامه طبق روال هر هفته مروری بر فیلمهای تازه وارد جدول باکس آفیس خواهیم داشت. با تریلرها و معرفی این عناوین با ما همراه باشید.
Hotel Transylvania 3: Summer Vacation
فرنچایز Hotel Transylvania شاید رنگ و بوی تولیدات پیکسار را نداشته باشد و نتواند مثل سری Despicable Me بفروشد، اما به یکی از برندهای نصفه و نیمه در انیمیشنهای مدرن تبدیل شده است. نیمچه اعتباری هم که کسب کرده میتواند به خاطر شوخیهای ساده و شیرینی باشد که به انیمیمشنهای دهه پیش مثل لونی تونز و کمدیهای فیزیکی شباهت دارد. این گونه فیلمها میتوانند خندهدار باشند. اما به این دلیل که فقط کودکان را هدف قرار میدهند، اغلب برای مخاطبان بزرگتر خسته کننده و بچگانه به نظر میرسند.
بازیگران Hotel Transylvania 3 Summer Vacation تقریباً همان اسامی گذشته هستند و فقط ترتیب الویت حضورشان تغییر کرده است. ماویس (سلنا گومز) دختر 126 ساله کنت دراکولا (آدام سندلر) متوجه میشود که پدرش زمان زیادی را در هتل خانوادگی هیولاها کار میکند و نیاز به یک تعطیلات تفریحی دارد. بنابراین کل خانواده، یعنی همسر (انسان) ماویس، جانی (ادنی سمبرگ)، پسرشان دنیس (اشر بلینکاف) و دوستهای نزدیک دراک؛ فرانکنشتاین (کوین جیمز)، مورای مومیایی (کیگان، مایکل کی)، وین گرگینه (استیو بوسمی) و گریفین نامرئی (دیوید اسپید) با یک کشتی تفریحی راهی سفری به شهر گمشده آتلانیتیس در مثلث برمودا میشوند. مشکل اینجا است که نیت اصلی ناخدای کشتی اریکا ون هلسینگ (کاترین هان) با چیزی که نمایش میدهد فاصله دارد. اریکا میراث خانوادگیش برای شکار هیولاها و خون آشامان را همچنان حفظ نموده و در واقع هدفش از کل این سفر اغوای دراکولا است تا بتواند در اولین فرصت ممکن او را به تله بایندازد و انتقام جدش آبراهام ون هلسینگ (جیم گفیگان) را بگیرد.
گندی تارتاکوفسکی، نویسنده/کارگردان فیلم که دو Hotel Transyvania قبل هم کارگردانی کرده بود فیلم نامهاش را با اقتباس از چالشهای واقعی در یک کشتی تفریحی نوشته و در عین حال که بعضی اتفاقات کاملاً تخیلی هستند (مثلاً یک سگ غولپیکر با یک کت و کلاه مخفیانه وارد کشتی میشود)، سعی زیادی شده تا تفریحات و مشکلات یک خانواده واقعی در حوادث فیلم جای بگیرد. شخصیت بوشمی و مالی شانون به عنوان والدینی عینکی ملموسی خلق شدهاند که پس از خستگی از کار زیاد قصد دارند با فرستادن فرزندانشان به کلوپ مخصوص بچهها، برای مدتی استراحت کرده و از شر شیطنتشان خلاص شوند.
رد پای جلوههای بصری شاداب و سرزنده تارتاکوفسکی که در سریهایی مثل Dexter’s Laboratory ،Powerpufff Girls و Samurai Jack مشهود بود در Hotel Transylvania 3 نیز به وفور دیده میشود، مخصوصاً در طریقه راه رفتن خود دراکولا که مثل یک پاستیل کرمی تاب میخورد. در این زبان بدنی یک چیز دوستداشتنی و جذاب وجود دارد که در کمتر انیمیشنی در سال 2018 شاهدش بودیم. گویندگی سندلر هم با ترکیب بلا و لاگوسی و دیگر رفقایش بامزه به نظر میرسد. بالاخره متوجه شدیم زبان چرت و پرتی که سندلر طی بیست سال از آن استفاده میکرده در واقع ترانسیلوانیایی است (در سکانسی که چشمش به اریکا میافتد، نمیتواند جلوی زبان مادریش را بگیرد).
در مجموع باید گفت که در Hotel Transylvania 3 خیلی لحظههای پیچشی وجود ندارد، هر چه باشد انیمیشن فقط مخصوص بچهها ساخته شده و نباید مفاهیم پیچیده فلسفی را در آن جست و جو کرد. در عین حال که پایان فیلم تاحدودی قابل حدس است، روشی که دراکولا و خانوادهاش برای شکست ون هلسینگ استفاده میکنند، میتواند باعث شگفتیتان شود. با این که چالشهای کم فیلم نامه، آن را به عنوانی سطحی، با تاریخ مصرف کوتاه تبدیل کرده از طرفی باعث شده این انیمیشن برای کودکان جذاب و مفرح باشد و پول خوبی هم در باکس آفیس به جیب بزند. اگر برادرزاده سه سالهتان خیلی شیطنت میکند، Hotel Transylvania را برایش بگذارید، شک نکنید که تا یکی دو ساعت کاری به کارتان نخواهد داشت.
Sorry to Bother You
بوتز رایلی، کارگردان/نویسنده امسال با طنز اجتماعی Sorry To Bother You جشنواره ساندنس را متحول کرد. میتوان به جرأت گفت که هیچ عنوان دیگری در سال 2018 از لحاظ حفظ تعادل بین پیچیدگی و مفرح بودن به گرد پای این فیلم نمیرسد. رایلی چیزهای زیادی برای گفتن دارد و با بازیگران پرقدرتش مثل کیت استنفیلد، تسا تامپسون، آرمی همر و داستان شگفتانگیزش، کلی سکانس هوشمندانه خلق میکند.
کاسیوس گرین (استنفیلد) یک بازاریاب تلفنی ناموفق است، تا این که همکارش (دنی گلوور) به او پیشنهاد میدهد برای پیشرفت در کارش و فروش محصولات به مشتریان تلفنی از صدای یک سفید پوست استفاده کند. در یکی از سکانسهای مبتکرانه ابتدای فیلم هر بار که کاسیوس (یا همان کش) با یکی از مشتریان تماس میگیرد، همراه با صندلی و میزکارش وارد منزل آنها شده و در یکی دو شات فوقالعاده بامزه، چهره به چهره یک زوج عاشق، یک پیرزن ناراحت و حتی تاجری روی دستشویی فرنگی، مینشیند و مذاکره میکند. هنگامی که پروتاگونیست داستان بالاخره شغلی را مییابد که در آن مهارت دارد، همکارانش او را مجبور میکنند بین کار برای شرکت با حقوقی بالا و تفریح با دوستان و نامزدش، دیترویت (تامپسون) دست به انتخاب بزند. کش پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کرده و در نهایت پس از ملاقاتش با مدیرعامل، استیو لیفت (همر) از اسرار هولناک شرکت و این که در واقع چه چیزی میفروشند، مطلع میشود.
Sorry To Bother You اولین فیلم سازی رایلی است، اما او خیلی با هنر و رسانه بیگانه نیست، در شاعری و آهنگسازی دستی بر آستین دارد و برای مدتی طولانی یک فعال اجتماعی محسوب میشود. بعضی اوقات فوران ایدههای مختلف باعث شده که در فیلم یک جورایی گندهتر از دهانش حرف بزند، اما هر بار که در داستان حس زیاده گویی میکنیم، رایلی با استفاده از یک سری جلوههای عجیب و غریب سینمایی (به سبک مایکل گاندری) سر و شکل فیلم را سرزنده نگاه میدارد، مثلاً مونتاژی که طی آن تلویزیونی کوچک از وسط دونیم شده و یک فلت اسکرین از درونش در میآید، عکسی از پدر کش که نسبت به کارهایش تغییر وضعیت میدهد یا حتی استفاده خلاقانه از انیمیشن استاپ موشن، همگی یاد آور آثار گاندری هستند.
مفاهیم جالب توجهی در لایههای زیرین فیلم پنهاناند؛ داستان به مقابله با طمع بینهایت شرکتها، از خودگذشتگیهایی که حاضریم برای پول انجام دهیم و معضلات آزار دهندهای میپردازد که به روتین روزانهمان تبدیل شدهاند و ناچاراً باید آنها را به عنوان بخشی از زندگی نورمال بپذیریم (آخری خیلی به جامعه حال حاضرمان شبیه است).
کش درگیر یک نبرد درونی بین انجام کار درست و رسیدن به اهدافی است که از دیرباز آرزویش را داشته و استنفیلد در اجرای این نقش فوقالعاده عمل میکند. تامپسون نیز که جدیداً الناز حبیبی سینمای هالیوود شده کارش را بلد است و به تکمیل شخصیت استنفیلد کمک شایانی کرده و در آخر میتوان گفت که آرمی همر برای نقش رئیس معتاد کش بهترین گزینه ممکن بود. Sorry To Bother You بامزه، تلخ و بینهایت خالص است و میتوان آن را فریادی رسا در سینمای آمریکا دانست. اگر رایلی بوتز چنین فیلم سازی است، میتوانیم به کارهای آیندهاش امیدوار باشیم.
Skyscraper
اوج خلاقیت Skyscraper، اکشن حادثهای دواین جانسون این بود که در سیامین سالگرد فیلمی که بیشترین اقتباس را از آن داشته، یعنی Die Hard اکران شود. با این حال Skyscraper نمیتواند از قالب یک پلیس بدشانس که در برجی گران قیمت گرفتار یک مشت تروریست بیرحم شده پا را فراتر گذاشته و اکشنی کاملتر به بیننده ارائه دهد. جانسون طبق معمول جذاب و دوستداشتنی است، اما کاش میشد چنین چیزی را در مورد فیلمی که درونش حضور دارد، هم گفت. او نقش یک مشاور امنیتی به نام «ویل سایر» را بازی میکند که قرار است برای ارزیابی «مروارید»، آسمان خراشی عظیمتر از امپایر استیت، واقع در هنک گنگ، مشغول به کار شود. ویل، همسرش سارا (نیو کمبل) و فرزندان دوقلویشان طی مدت ارزیابی در مروارید مستقر هستند. همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرود تا این که یک دار و دسته اروپایی ساختمان را به آتش میکشانند، برای ویل پاپوش قتل درست میکنند و در تلاشاند تا دیگر اعضای خانوادهاش را نیز به دام بایندازند.
یکی از شاخصترین تفاوتهای این فیلم با Die Hard عشق و وابستگی زیاد ویل به خانوادهاش است. برخلاف «جان مک کلن»، ویل تمام چیزهای یک خانواده را دوست دارد: عاشق همسرش است، با فرزندانش وقت میگذراند و از دور هم بودن لذت میبرد. شاید میتوان گفت خانواده به شکل اغراق آمیزی به یکی از المانهای مهم فیلم تبدیل میشود. در سکانسی ویل به همسرش ابراز علاقه میکند که چقدر از داشتنش خوشبخت است و نمیداند بدون او باید چه خاکی بر سرش بریزد و یکی از دوستان قدیم مجردش این جمله را به عنوان کنایه برداشت میکند. البته همین صحنه اگر فوقالعاده تصنعی بازی نمیشد، میتوانست خندهدار و بامزه باشد. از طرفی جان مک کلن به این دلیل یک پروتاگونیست خوب بود که میتوانستیم با آسیبپذیر بودنش به عنوان یک قهرمان همزاد پنداری کنیم، اما چگونه میشود دواین جانسون را آسیبپذیر دانست (یکی از گولاخترین بازیگران دنیا است)؟ یکی از تصمیماتی که نویسنده/کارگردان فیلم یعنی مارشال تربر اتخاذ کرده، این است که برای ویل یک گذشته تراژیک بنویسد؛ ویل که یک مأمور FBI بوده، طی حادثهای یکی از پاهایش را از دست میدهد، با این که معلولیت ویل در تعریف شخصیتش تأثیر چندانی ندارد، در چند سکانس مبارزهای به کارش میآید و به اکشنهای جانسون کمی تنوع میبخشد.
Skyscraper در دو المان کلیدی از Die Hard عقب مانده است: طنز و آدم بدهای فیلم! با توجه به کار قبلی تربر یعنی Central Intelligence و داشتن عناوینی مثل We’re The Millers و Dodgeball: A True Underdog Story در کارنامهاش، عجیب است که Skyscraper نه تنها بامزه نیست، بلکه سعی هم نمیکند که بامزه باشد. این سرراستترین فیلم او محسوب میشود و با توجه به اکشن اغراق آمیز و اتمسفر کشکیش کمی چاشنی شوخی برایش بد نبود. نقش منفیهای که توسط رولند مولر رهبری میشوند هم تعریف چندانی ندارند. یعنی حتی اگر خود مولر عملکرد خوبی میداشت، فیلم نامه دست و بالش را برای عرض اندام باز نمیگذارد.
خارج از ضعفهای داستانی و مشکلات شخصیتپردازی دیدن یک فیلم اکشن با جلوههای کامپیوتری شگفتانگیز در تلویزیونهای فول اچ دی به کسی ضرری نمیرساند و سکانسهایی مثل پرش جانسون از ارتفاع (که در تریلر هم میتوانید ببینید) به سمت همان آسمان خراش کذایی، ارزش تماشای حداقل یک بار را دارند. در نهایت مشکلی در تقلید از فیلم پرطرفدار Die Hard وجود ندارد، عناوینی مثل Speed و Air Force One نیز این کار را انجام دادهاند و میتوان گفت در این راه موفق هم بودند، اما متأسفانه Skyscraper نتوانسته از مواد اولیهاش خوب استفاده کند و آشش کم نمک شده است.
بعداز فروش پایان هفته فیلمها، Deadpool 2 به همراه Tag و ?Won’t You Be My Neighbor از جدول خارج شده و جایشان را به سه فیلمی دادند که به معرفیشان پرداختیم. در ادامه با هم نگاهی به این جدول خواهیم داشت.
فیلم | رتبه فعلی | رتبه هفته گذشته | مدت زمان اکران (هفته) | فروش آخر هفته (میلیون دلار) | مجموع فروش تاکنون (میلیون دلار) | |
---|---|---|---|---|---|---|
Hotel Transylvania 3: Summer Vacation | 1 | — | 1 | 44.1 | 45.4 | |
Ant-Man and the Wasp | 2 | 1↓ | 2 | 28.8 | 132.8 | |
Skyscraper | 3 | — | 1 | 25.5 | 25.5 | |
Incredibles 2 | 4 | 2↓ | 5 | 16.2 | 535.8 | |
Jurassic World: Fallen Kingdom | 5 | 3↓ | 4 | 15.5 | 363.3 | |
The First Purge | 6 | 4↓ | 2 | 9.1 | 49.5 | |
Sorry to Bother You | 7 | 16↑ | 2 | 4.3 | 5.3 | |
Sicario: Day of the Soldado | 8 | 5↓ | 3 | 3.9 | 43.2 | |
Uncle Drew | 9 | 6↓ | 3 | 3.2 | 36.7 | |
Ocean’s Eight | 10 | 7↓ | 6 | 2.9 | 132.3 | |
منبع: IMDB |
کلام آخر
امیدواریم که از تریلرها و مطالب این هفته لذت برده باشید. شما دوستان میتوانید نظرات و پیشنهادات خود را جهت بهبود عملکرد این بخش با ما در میان بگذارید.