تصور پیادهسازی فیسبوک در بستر بلاک چین ، مخصوصا با انتشار خبر شروع به کار تیم تحقیقاتی فیسبوک در زمینه بلاک چین هیجانانگیز است. در این راستا بهنظر میرسد که فیسبوک در تلاش برای جبران خسارت باشد.
هرچند، هنوز مشخص نیست که در زمینه بلاک چین هدف فیسبوک ظاهرسازی و فاصله گرفتن از رسوایی های اخیر بوده و یا تلاشی صادقانه در راستای فراهم سازی امنیت بیشتر با استفاده از بلاک چین برای کاربران است. پس از ماهها دستوپنجه نرم کردن با رسوایی Cambridge Analytica، و همچنین شکست فیسبوک در حفاظت از دادههای کاربران، بالاخره فیسبوک کمی فرصت استراحت پیداکرده است و این زمان استراحت را مدیون شایعات ورود فیسبوک به بستر بلاک چین است.
هرچند که احتمالاً رسواییهای اخیر در زمانبندی تشکیل تیم تحقیقاتی در ارتباط با بلاک چین مؤثر بوده، ولی فیسبوک مدتها بود که صحبت از ورود به بستر بلاک چین میکرد. تا حدی به این دلیل که دیگر شرکتهای بزرگ Silicon Valley هم قصد همین کار را دارند. آمازون، گوگل و مایکروسافت همه اخیراً از پروژههایی در ارتباط با بلاک چین رونمایی کردهاند. حتی اپل هم در سال 2017 پتنتی را به ثبت رساند که به علاقهی اپل به توزیع غیرمتمرکز داده اشاره داشت.
فیسبوک حدوداً یک سال پیش یک توسعهدهندهی سازمانی به نام مرگان بلر (Morgan Beller) را استخدام کرد تا پیگیر این موضوع باشد و اکنون زمان را مناسب دیده تا این خبر را عمومی کرده و ارزش این تحقیقات را بالا ببرد. ولی هنوز هم یک جای کار میلنگد. بلاک چین برای اولین بار بهعنوان بستری برای ارز رمزنگاریشدهی بیتکوین طراحی شد، این تکنولوژی یک دفتر کل دائمی، عمومی و آنلاین است که تراکنشها را با اتکا به گروهی از کامپیوترهای کاربران به جای اتکا به یک واسطه مرکزی پردازش میکند.
مخترع بلاک چین ملقب به ساتوشی ناکاموتو، تأکید بسیاری به هدف بلاک چین و استفاده از سیستم peer-to-peer در کنار زدن سیستمهای مالی بانکی و شرکتهای اعتباری داشت. این تکنولوژی فراتر از سیستم مالی میرود، طرفداران بلاک چین، مدتهاست که صحبت از غیرمتمرکز کردن وب میکنند. آنها چشمبهراه روزی هستند که پلتفرمهای متمرکزی مانند فیسبوک و گوگل برچیده شده و در عصر ارتباطات جدید، کاربران بدون ارسال اطلاعات خود بهواسطه ها باهم ارتباط برقرار کنند. گسترهی بازهی فواید این مدل ارتباطات، از جلوگیری از سانسور گرفته تا کنترل کاربران بر اطلاعات شخصی و نحوهی استفاده از آنها میرود. (تصور کنید کاربران اطلاعات خود را مانند واحدهایی از ارز رمزگذاری شده کنترل کنند).
در ماه آوریل، مدیر اسبق شرکت Cambridge Analyticad یعنی Brittney Kaiser به IOVO پیوست. (با توجه به رسواییهای اخیر این شرکت، طعنهآمیز است) IOVO یک شرکت سرمایهگذاری بر بلاک چین است که به کاربران شبکههای اجتماعی اجازه میدهد تا انتخاب کنند چه کسی به اطلاعاتشان دسترسی داشته باشد. (یک حقیقت سرگرمکننده برای افرادی که توهم توطئه دارند: اساساً تمام افرادی که نقشی در رسوایی اخیر داشتهاند، از Aleksandr Kogen تا Steve Bannon، تا خودِ Cambridge Analytica همه قبلاً دستی در ارزهای رمزنگاریشده داشتهاند)
شبکههایی دیگر نیز بر بستر بلاک چین راهاندازی شدهاند، از همهی آنها قابلتوجهتر، Steemit است، بستری که در آن کاربران بهجای لایک (Like)، ارز رمزنگاریشده دریافت میکنند. هرچند که هنوز هیچکدام از این شبکههای اجتماعی موفقیت چندانی نداشتهاند.
درست است که خودکشیِ فیسبوک با ورود به عرصه ی غیرمتمرکز شدن، بعید به نظر میرسد (چه با چشمپوشی از اطلاعات کاربران و چه با از دست دادن انحصارش بهواسطهی غیرمتمرکز شدن) اما این شرکت رقیب خود را شناخته و در تلاش است تا چند برگی از کتاب بلاک چین را تا قبل از رسیدن رقیبی قدر بنویسد.
تنها یک نکته است که باعث میشود به این موضوع بیشتر از فقط نمایشی دفاعی برای فرار از رسوایی نگاه کنیم و آن هم حضور افرادی بالا رتبه در این تیم تحقیقاتی است. David Marcus شخصی است که پیامرسان Messenger را تبدیل به غولی که اکنون میبینید کرد. Kevin Weil و James Everingham، دو عضو ارشد بخش تازه تأسیس بلاک چین، مدیران اجرایی اصلی اینستاگرام بودند. چرا باید مارک زاکربرگ چنین گروه کارکشتهای را برای یک آزمایش بیمصرف در نظر بگیرد؟
این کار ممکن است یک ظاهرسازی دیگر از طرف فیسبوک و یا یک سیاست اداری باشد. همانطور که TechCrunch اشاره میکند، هم پیامرسان Messenger و هم اینستاگرام هردو توانایی رشد بسیاری را دارند و میتوانند به چالشی برای Marcus و مدیران اینستاگرام تبدیل شوند. زاکربرگ با ایجاد یک اسباببازی جدید برای این مدیران، آنها را سرگرم کرده تا این دو شرکت را از دست ندهد و از مهاجرت آنها به شرکتهایی با هیجان بیشتر جلوگیری کند.
میدانیم که Marcus (و تا حدی هم Everingham) به بلاک چین معتقد است. بهعنوان یک متخصص پرداخت و ریاست اسبق PayPal، او از سال 2012 بیتکوین داشته، و بعضاً از پتانسیل بالای این تکنولوژی صحبت کرده است. Marcus اخیراً عضو هیئتمدیرهی صرافی ارزهای رمزنگاریشده Coinbase شده است. او عاشق این مباحث بوده و البته در فوریه امسال اعلام کرد که پرداخت با ارز رمزنگاریشده به این زودیها به فیسبوک راه نخواهد یافت (و مخصوصاً به Messenger که دارای ویژگی پرداخت درون برنامهای نیز است) به این دلیل که سرعت پایینی دارند. اکنون او این فرصت را دارد تا در آزمایشگاه اش، مشکل را حل کند و یا به دنبال موارد دیگر بر بستر بلاک چین بگردد.
شاید این تحقیقات واقعاً نتیجهی خوبی داشته باشند. ولی با توجه به ممنوعیت سختگیرانه فیسبوک در ارتباط با تبلیغات ارز رمزنگاریشده و مشکلات اخیرش با دولتهای سراسر جهان باور شایعات ارز رمزگذاری شدهی فیسبوک به نام FaceCoin مشکل است. بهتر است فیسبوک دوباره تا زانو در باتلاق یک جریان مشکوک فرو نرود، ظاهرسازی فقط تا حدی جواب خواهد داد!
