سال گذشته، گروهی از مدیران شرکت های فعال در چین از سلیکون ولی (Silicon Valley) دیدن کردند و یکی از آنها، بعد از پایان دیدارش گفت: «صادقانه بخواهم بگویم، نمی دانم که این همه سروصدا برای سیلیکون ولی بابت چیست؟»
همه دنیا، سیلیکون ولی را به عنوان مرکز تولید نوآوری دنیا میشناسند، اما بسیاری از بازدیدکنندگان چینی، به خصوص آنهایی که از بخش فناوریهای روبه رشد برای بازدید از این محل آمدند، آن قدرها تحت تاثیر قرار نگرفتند. در سویی دیگر، بسیاری از غربیها هنوز اعتقاد دارند که محصولات چینی، ارزان قیمت و بیکیفیت هستند.
در حالی که چنین پیش داوری هایی ممکن است برای بخشی از بازار چین درست باشد، اما این کشور سهم روزافزونی از شرکت های کلاس جهانی را به خود اختصاص داده که به طور فزاینده رتبه بندی آنها از نظر اندازه، رشد و از همه مهم تر نوآوری در حال ارتقا است. بسیاری از مدیران چینی در بخش فناوریهای پیشرفته، این ایده را دارند که به نوآوری نمی پردازند. آنها به شکل روزافزونی تصور می کنند که با تک تک مهندسان، کارشناسان و متخصصین سیلیکون ولی یا هر جای دیگری می توانند رقابت کنند.
برای مثال:
- هواوی، شرکت پیشرو در حوزه تجهیزات شبکه ای و سازنده تلفنهای هوشمند، دانش فنی بیهمتایی دارد و مدلهای خود را در چین و کشورهای پیشرفته عرضه می کند و به جایی رسیده که حتی تسلط بازار برخی از کشورهای غربی را نیز در دست گرفته است.
- شیائومی از چند سال قبل، بازار تلفنهای هوشمند را زیرورو کرده و توانسته جزو 10 سازنده گوشی های هوشمند برتر در دنیا باشد و طراحی هایی عالی با قیمتی مناسب ارائه کند. این شرکت روشی نوآورانه در عرضه گوشی با فروش تنها به صورت آنلاین دارد و همواره زود به زود مدل های جدیدی ارائه میکند. عملکرد عملیاتی شیائومی دومی ندارد.
- علی بابا، بزرگ ترین شرکت تجارت الکترونیک دنیا توانسته نوع کارکرد کسب و کارهای کوچک را متحول کند و نوعی اکوسیستم آنلاین خرید پول ساز و تخصصی را راه اندازی نماید (خودِ این شرکت به شوخی اعلام کرده که نباید ما را با آمازون مقایسه کرد، چرا که ما بسیار بزرگ تر از آمازون هستیم). فراموش نکنیم که فروش یک روزه آنها در روز مجردها (یازدهم نوامبر) برابر با مجموع فروش جمعه سیاه (Black Friday) و دوشنبه سایبری بود.
- TenCent که اپلیکیشن ویچت این شرکت در سراسر دنیا مورد استفاده قرار میگیرد و حدود 960 میلیون کاربر دارد، نه تنها فیس بوک را پشت سر گذاشته و تبدیل به پنجمین شرکت ارزشمند دنیا شده، بلکه همچنین به نمونهای تحقیقاتی برای بازی های موبایلی و همچنین مدلی برای تولید درآمد تبدیل شده است.
- DJI بزرگ ترین تولیدکننده پهپاد دنیا شده، در حالی که هایر و میدیا به ترتیب بزرگترین تولیدکنندههای تجهیزات الکترونیک و لوازم خانگی برقی به شمار می روند و هر دو بازارهای بزرگ و کوچک را تسخیر کرده اند. تمامی آنها به سرعت در حال گسترش فعالیت های خود در حوزه های رباتیک و اینترنتی هستند. به عنوان مثال، میدیا شرکت Kuka را خریداری کرده که یکی از تولیدکنندگان برتر تجهیزات رباتیک در آلمان بوده است.
این شرکت ها و کسب و کارها با موفقیت توانستهاند با مدیریتی جهانی و استفاده از بازار رقابتی داخل چین به موفقیت های زیادی برسند. شهرهایی همچون شنژن برای بخش هایی همچون اینترنت اشیا (IOT) با ایجاد دسترسی سریع و به صرفه جهت تولید سخت افزار، به مرکز فناوری و نرم افزاری دنیا تبدیل شده است.
کشورهای غربی همواره از این موضوع شکایت می کنند که دولت چین با سیاست های حمایتی از صنایع خود پشتیبانی کرده و سرمایه زیادی در اختیارشان میگذارد و چشم بر محافظت شبکهای و IP می بندد. این مسئله در برخی صنایع واقعیت دارد، اما این حقیقت نادیده گرفته می شود که تقریبا تمامی شرکتهای مورد اشاره با استانداردهای جهانی کار می کنند. در بخش هایی همچون تجارت الکترونیک و اینترنت، چین توانسته اکوسیستمی آن قدر بزرگ و جذاب ایجاد کند که نوآوری را به همراه می آورد. بسیاری از نوآوران چینی نیازی به بازارهای بین المللی ندارند، چرا که در کشورشان فرصتی کافی برای فعالیت فراهم است.
به عنوان مثال، Didi که نوعی اپلیکیشن به اشتراک گذاری مسافرت است را در نظر بگیرید که در حال حاضر تبدیل به نرم افزاری جهانی شده است. بسیاری از شرکت ها، آن را متهم کرده اند که از روی نمونه خارجی اوبر کپی برداری کرده است، اما واقعیت ساده آن است که در چین این نرم افزار توانسته چه از نظر مارکتینگ و چه سرعت نفوذ در بازار، اوبر را کنار بزند. این شرکت به صورت مداوم نوآوری هایی را ارائه می کند، مثلا هر زمان که پرخوری کرده اید و نمی توانید پشت فرمان بنشینید، می تواند راننده ای را به محل شما بفرستد تا خودروی شما را براند و ایمنی را فراهم نماید.
چنین خدماتی است که مالکیت خودرو را زیر سوال برده است. چین به شکل فزاینده ای از سوی بسیاری از خودروسازهای غربی به عنوان آزمایشگاهی برای آینده حمل و نقل انگاشته می شود، به عنوان مثال، کرایه دوچرخه، بخشی که شرکت های Ofo و Mobike در آن پیشرو هستند. با دسترسی به سرمایه و تقاضا، این شرکت ها بزرگ شده اند و سرعت عمل آنها بالاتر رفته است.
پیشرو بودن چین در حوزه هوش مصنوعی، یادگیری ماشین و الگوریتم های آنها باعث شده تا شرکت هایی نظیر (LingoChamp (Liulishuo به موفقیت بسیاری برسند. LingoChamp یکی از عرضه کنندگان اپلیکیشن یادگیری زبان انگلیسی است که نوع صحبت کردن زبان شما را مورد ارزیابی قرار می دهد. این اپلیکیشن با داشتن بیش از 50 میلیون کاربر در داخل چین، نیازی را هدف قرار داده و می تواند به افرادی که به زبان انگلیسی علاقه دارند و به معلمان زبان بومی دسترسی ندارند، انگلیسی یاد بدهد. LingoChamp همچنین نشان می دهد که چه تعداد از کارآفرینان چینی توانسته اند به سیلیکون ولی دسترسی یابند (برخی از موسسین شرکت ها زمان های خود را در ایالات متحده سپری می کنند و حالا به دنبال فرصت های بیشتر در چین به سر می برند).
یکی از مثال ها، در مورد رفع نیازهای ابتدایی، شرکت Three Squirrels است که به عنوان یکی از شرکت های سازنده غذاهای میان وعده و اسنک ها، رشد سریعی را تجربه کرده است. این شرکت نمونه ای از تولیدکنندگان حوزه غذاهای بسته بندی شده است که به محصولاتی جدید دست یافته، چیزهایی که در کشورهای غربی چیزی از آنها شنیده نشده است. تمام این موارد و همچنین قدرت تحویل کالا و بخش های لجستیکی توانسته به شکل مجازی هر چیزی که در چین مورد نیاز است را ارائه کند و نوآوری هایی مداوم را در اختیار افراد قرار دهد.
در واقع، همان طور که یکی از کارآفرینان چینی به تازگی گفت، رقابت داروینی به معنای آن است که کسب و کارهای چینی چاره ای ندارند جز اینکه به نوآوری بپردازند. فکر می کنید این شرکت های کرایه دوچرخه عجیب باشند؟ طی چند ماه ده ها شرکت نوپا وارد بازار شده اند. مصرف کنندگان علاقه مند چینی، می توانند شرکت ها را تحت فشار قرار دهند تا خدماتی بهتر را با سرعت نور عرضه نمایند. این کارآفرین همچنین گفته که بسیاری از فرصت های کاری در چین وجود دارد که کارآفرینان نیازی به نوآوری در حوزه تحقیقات و توسعه ندارند و وقت بیشتر و همین طور هزینه اضافه تری می خواهند.
اینجاست که دولت وارد می شود. چین سرمایه گذاری های وسیعی را در حوزه ها و بخش های کلیدی صورت داده است. انرژی های پاک، خودروهای برقی، باتری ها، صنایع هوانوردی، رباتیک، هوافضا، امنیت و مواردی از این دست از جمله اهدافی هستند که مسئولین این کشور در سیاست های بلندپروازانه برای دورنمای سال 2025 ترسیم کرده اند و طی آن اولویت هایی که لازم است تا شرکت های چینی در آنها سرمایه گذاری نمایند و تمرکز بیشتری داشته باشند، مشخص شده است.
هنگامی که چین اهدافی را برای خود مشخص می کند، تلاش ها و برنامه ریزی های زیادی صورت می گیرد، همچون اقداماتی که برای المپیک 2008 شاهد بودیم. مشاوران راهبردی برتر بسیار سرشان شلوغ بود و مدام در حال توسعه راهبری، طراحی، آنالیز و اجرا بودند تا شرکت های چینی به نوآوری بپردازند و شرکت های غربی در چین به دنبال فرصتی برای رقابت با آنها می گشتند.
با در نظر گرفتن مثال شرکت های چینی، غرب می تواند چیزهای زیادی در مورد رشد و همچنین کارکرد در بازارهایی با رشد وسیع یاد گرفته و همین رویکردها را برای بازارهای خود به کار بگیرند. این روش های چینی ها، می تواند همچنین به شرکت های غربی کمک کند تا در بازارهای نوظهوری همچون آفریقا سرمایه گذاری نمایند. چین حتی می تواند در حوزه های مدیریت و رهبری نیز که سال ها در حوزه تخصص شرکت های غربی بوده، گوی سبقت را از غرب برباید.
چین حالا سرمایه لازم، نیروی کار آموزش دیده و جاه طلب، خودباوری، شرکت هایی تحسین برانگیز و روح سخت کوشی که می خواهد به موفقیت های بیشتر دست یابد را در اختیار دارد. از این پس، هر کس به شما گفت که چین به نوآوری نمی پردازد، به او بگویید که بادقت تر به همه چیز بنگرد.