ما با غم و اندوه بسیار، مرگ پروفسور استیون هاوکینگ را اعلام می کنیم. پروفسور هاوکینگ صبح امروز در خانه اش، در آرامش کامل با دنیا وداع گفت.
ما امروز از غم از دست دادن پدر عزیزمان عمیقا ناراحت هستیم. او یک دانشمند بزرگ و یک مرد فوق العاده بود. کارهایی که وی انجام داده و آنچه از خود به جای گذاشته است، سالیان سال برای ما زنده خواهد ماند. شجاعت و استمرار وی در علم، مردم سراسر جهان را تحت تاثیر قرار داده است. او یک بار گفت: «جهان جای بزرگی نخواهد بود اگر با افرادی که دوستشان داری در یک خانه زندگی نکنی». ما برای همیشه او را از دست دادیم.
زندگینامه استیون هاوکینگ
استیون هاوکینگ در 8 ژانویه سال 1940 در شهر آکسفورد انگلستان به دنیا آمد. وی یکی از برترین دانشمندان عصر حاضر و فیزیکدان نظری، کیهان شناس و نویسنده و همچنین مدیر تحقیقات مرکز کیهان شناسی نظری دانشگاه کمبریج بود. وی در دوران زندگی خود مقاله های و کتاب های بسیاری نوشت که اساس کار بسیاری از دانشمندان شد. در ادامه می خواهیم به بیان شاریط زندگی وی و کارهای بزرگی که در طول عمر با ارزش خود انجام داده، بپردازیم. با ما همراه باشید.
استیون هاوکینگ، در روزهایی به دنیا آمد که کشورش درگیر جنگ جهانی دوم بود. پدر وی پزشک و مادرش خانه دار بود. زمانی که مادرش استیون را باردار شد، آنها در شمال شهر لندن ساکن بودند. پدر وی برای اینکه فرزندش در شرایطی سالم و کمی دوتر از خطر به دنیا آید، تصمیم گرفت تا با همسرش به شهر آکسفورد انگلستان مهاجرت کنند. گویا در تقدیر استیون هاوکینگ، دانشمند بودن نوشته شده بود. روز تولید وی، برابر با روز فوت گالیله بود. گالیله دقیقا 350 سال پیش از تولد استیون، در سال 1642 در هشتم ماه ژانویه از دنیا رفته بود. بر اساس مستندات موجود، تاریخ تولد نیوتن نیز در حوالی همان روزهاست. طالع استیون هاوکینگ با علم و دانش پیوند خورده بود. او از هان زمان کودکی، علاقه بسیاری به علم ریاضیات داشت. مطالعات آزاد وی، موجب افزایش معلوماتش شد به طوری که در همان سنین کودکی، کاملا متفاوت با هم کلاسی های خود بود. یکی از علایق استیون، یافتن اشتباهات کتاب های درسی و جر و بحث با معلم های دوران تحصیلش بر سر آنها بود.
اگر شاگرد اول شوم به کمبریج راه پیدا میکنم. اگر شاگرد دوم شوم در آکسفورد خواهم ماند. از این رو انتظار دارم مرا شاگرد اول کنید.
مصاحبهکنندگان به اندازهٔ کافی از خرد و هشیاری برخوردار بودند که تشخیص دهند دارند با کسی صحبت میکنند که از اکثرشان بسیار باهوش تر است.
استیون هاوکینگ شاگرد اول شد و در پاییز سال 162، در سن بیست سالگی وارد ترینیتی هال کمبریج شد. البته ورود وی به این کالج با اتفاقات چندان خوشایندی همراه نبود. یکی از آرزوهای استیون این بود که دانشجوی فِرِد هویل شود ولی وی هاوکینگ را نپذیرفت و به جای آن، دستیار هویل به عنوان استاد راهنمای وی انتخاب شد. این تصمیم، ضربه سختی به غرور هاوکینگ وارد کرد و احساس کرد که تحقیر شده است. در نتیجه دوره فوق لیسانس برای هواکینگ به سختی گذشت و او دیگر دانشجوی برتری که در دوره لیسانس بود، نشد.
بیماری استیون هاوکینگ چه بود؟
در سن 21 سالگی، استیون هاوکینگ دچار بیماری ALS شد. این بیماری به مرور اعضای بدن او را ابتدا به خواب فرو برده و سپس فلج می کرد. زمانی که این بیماری وی تشخیص داده شد، پزشکان پیش بینی کردند که تنها 2 سال و نیم دیگر زنده خواهد ماند. نشانه های اولیه این بیماری در سال آخر دوره لیسانس، بروز پیدا کردند اما استیون به این علائم توجهی نمی کرد. یکی از روزهایی که وی در آکسفورد مشغول تحصیل بود، در پاگرد پله ها زمین خورد و کمی از حافظه اش را از دست داده بود. این اتفاق چندین بار تکرار شد و به جایی رسید که وی در بستن بند کفش هایش هم با مشکل مواجه بود. پدرش متوجه تغییر شرایط جسمانی پسرش شد و او را به یک پزشک معرفی کرد. آزمایشات متعددی بر روی استیون هاوکینگ انجام شد و جواب این بررسی ها، سکوت بود. استیون به این سکوت پزشکان مشکوک شده بود، پس از انجام آزمایشات مختلف، به او گفته شد که دچار یک بیماری غیر طبیعی به نام ASL شده است. این بیماری، بخشی از نخاع مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار می دهد و به تدریج، اعصاب حرکتی را از بین میبرد و با تضعیف ماهیچه ها یک فلج عمومی را موجب می شود.
استیون هاوکینگ پس از شنیدن شرایط بیماری خود دچار افسردگی شدیدی شد. تا چندین ماه خود را در خانه حبس کرد و فقط به موسیقی و نوشیدنی مشغول بود. استیون غرق در ناامیدی بود و تمام آرزوهای خود را بر باد رفته می دید. دوره دکترا و رویای دانشمند شدن، اکنون با این بیماری عجیب و غریب، دیگر برای او دست یافتنی نبود. به یکی از اتاق های دانشگاه پناه بر و تا ساعت ها متفکر و بی حرکت ماند. بعدها خودش در رابطه با این اتفاق گفته که آن شب کابوس دید که محکوم به اعدام شده و وی را برای اجرای این حکم به پای چوبه دار می برند. در آن لحظه فهمید که هر لحظه زندگی چقدر ارزشمند است. پس از بیداری، به یاد آورد که با پسری جوان در بیمارستان هم اتاقی بوده و شاهد درد کشیدن و فریاد زدن های وی بوده و دیده کهچه شرایط سختی داشته است. پس خود را قانع کرد که اگر به یک بیماری لاعلاج مبتلاست، حداقل درد نمی کشد.
می توان گفت که بیماری هاوکینگ موجب شد تا او به دانشمندی برجسته تبدیل شود. این بیماری برای او شرایطی پیش آورد تا بیشتر بر روی مطالعاتش تمرکز کند. به مرور، این بیماری بر عضلات وی مستولی گشت و دیگر نتوانست بر روی پاهای خود راه برود. صندلی چرخدار، وسیله ای برای جا به جایی وی شد. تا اواسط دهه 70 وضع به همین منوال گذشت. بیماری کم کم شدیدتر می شد، تا اینکه به جایی رسید که استیون فقط می توانست غذای در دهانش را بجوَد. او قادر به انجام هیچ کاری بدون کمک دیگران نبود. این موضوع، توجه یک برنامه نویس کالیفرنیایی را به خود جلب کرد، وی برنامه ای را طراحی کرد که بات حرکات سر و چشم هدایت می شد. این اختراع به استیون هاوکینگ اجازه می داد تا کلمات را بر روی صفحه نمایش انتخاب کرده و سپس آن کلمات تبدیل به صدا شوند. در آن زمان، انگشتان هاوکینگ هنوز توانایی خود را از دست نداده بودند، وی با یک کیبورد، کلمات را انتخاب می کرد. در اواخر سال های زندگی اش، وی با استفاده از هوش مصنوعی این کار را انجام می داد.
1964 تا 1965: آشنایی با جین وایلد
آن چیزی که در آن سال های سخت، به استیون هاوکینگ انگیزه مبارزه با بیماری سخت اش را می داد، آشنایی با جین وایلد بود. آن دو در میهمانی سال نو با یکدیگر آشنا شده بودند. جین وایلد فقط 18 سال سن داشت، جین دختر کم رو و خجالتی ای بود. زمانی که هاوکینگ به وی گفته بود که در رشته کیهان شناسی، مشغول تحصیل است، جین به دلیل خجالتی بودنش، نتوانست از او سئوال بپرسد، روز بعد به فرهنگ لغات مراجعه کرد تا ببیند کیهان شناسی به چه معناست. ازدواجش با جین در سال 1965 صورت گرفت. از نظر هاوکینگ، این اتفاق «همه چیز را تغییر داد». استیون هاوکینگ اکنون چیزی داشت که دلیل زندگی او می شد. اما برای شروع زندگی، هاوکینگ باید یک شغل و یک درآمدی می داشت. برای این موارد هم، نیاز به مدرک دکترا داشت. هاوکینگ یک بار دیگر اعتماد به نفس خود را بدست آورد و دست به کار شد تا موضوع مناسبی برای پایان نامه دکترای خود پیدا کند.
در سال 1965، وقتی که استیون هاوکینگ 23 ساله بود، کار خود را بر روی مقاله دکترا آغاز کرد و در ماه ژوئن همان سال، ازدواج با جین ازدواج کرد. ثمره این ازدواج سه فرزند بود. هاوکینگ بر روی مهم ترین مسائل کیهان شناسی تمرکز کرد. مقاله هایی که وی ارائه داد، کمک بسیار شایانی به کشف مسائل مهم در این حوزه کرد.
در سال 2014، فیلمی با نام The Theory of Everything بر اساس گفته های جین هاوکینگ از شرایط زندگی و ازدواج استیون هاوکینگ ساخته شد. هاوکینگ پایان زندگی بشر را بر اثر انتشار یک ویروس خطرناک، برخورد یک ستاره دنباله دار و گرمایش جهانی پیش بینی کرده بود.