امروز جدیدترین لپ تاپ ساخت مایکروسافت یعنی لپتاپ سرفیس را با هم بررسی می کنیم. لپ تاپی که رقیب بزگی چون مک بوک پرو دارد.
زمانی که محصولی جدید را خریداری میکنید قطعاً اگر تنها یک یا دوچیز کوچک در آن تغییر کرده باشد هم راضی هستیم. ولی شرکتهای فناوری به تکرار مکررات بسنده نمیکنند و متمایل به ایجاد تغییراتی ملموس در محصولات خود هستند. بنابراین معمولاً بهجای چیزی که به آن عادت داریم ایدههای ناقصی نصیبمان میشود که به نظر میآید نه یک محصول کاربردی بلکه نقطه شروع موج جدیدی از اختراعات است.
همین موضوع درمورد مایکروسافت هم صدق میکند. زمانی که مایکروسافت ساخت سختافزارهای ویندوزی را آغاز کرد بهنظر میرسید که لجوجانه از آنچه که کاربرها میخواهند امتناع میکند. برای مثال دست به ساختن وسایلی اینگونه زد: تبلتهایی با پایه نگهدارنده، لپتاپهایی با نمایشگر جداشدنی و رایانههای دسکتاپی برای طراحهایی که پولشان از پارو بالا میرود.
ولی اکنون در نهایت مایکروسافت وسیلهای ساخته که هدفش کار جدید و خارقالعادهای نیست و دقیقاً همان چیزی است که انتظارش را دارید. لپتاپی که آنقدر قدرت دارد که نرمافزارهای شما را اجرا کند و آنقدر باریک هست که بتوان بهراحتی حملش کرد. لپتاپ سرفیس دارای نمایشگری با تفکیکپذیری بالا، صفحهکلیدی خوب و قیمتی معقول است. حتی اسمی معقول هم دارد: لپتاپ سرفیس.
کسانی که درمورد لپتاپ سرفیس اطلاع دارند سه چیز را حتماً در اخبار شنیدهاند. اول اینکه شباهت بسیاری به مکبوک ایر دارد. دوم اینکه در بدنه آن پارچه بهکار رفته است. سوم اینکه با نسخه جدیدی از ویندوز به نام ویندوز 10 اس کار میکند. همه این اخبار درست است ولی اهمیتی ندارد. مسئله مهم آن است که مایکروسافت در ساخت این لپتاپ سعی نکرده تا هیچگونه کار محیرالعقولی انجام دهد!
سختافزار
با دیدن لپتاپ سرفیس باید گفت که شاید آنقدرها هم شبیه مکبوک ایر نباشد. سرفیس رنگهای متنوعی دارد. تازه آن قسمت پارچهای هم هست. ولی غیر از این دو مورد کاملاً شبیه ایر است! دوبُعد از سه بُعد فیزیکی سرفیس تقریباً مشابه ایر است. ولی برخلاف ایر و دیگر لپتاپها که در منحنیها خطوطی نرم و ظریف دارند، سرفیس در این نقاط زاویه دار است. در دنیای ماشینها مانند لامبورگینی است نسبت به پورشه. خب لامبورگینی هم زیباییهای خاص خود را دارد.
به نظر شباهت لپتاپ سرفیس به ایر آنچنان هم مهم نباشد. شباهتشان به خاطر این است که سرفیس در سال 2017 به آنچیزی رسیده که نسل دوم ایر در سال 2010 به آن رسیده بود، یعنی انتخاب دقیق تعادل میان قدرت، کاربردپذیری و عمر باتری که اکثر مشتریها خواهان آن هستند. اگر بخواهید در لپتاپ چیزهایی مانند پردازنده Intel Core (و فنهای موردنیاز برای خنک نگه داشتن آن)، یک باتری بزرگ، چند پورت و یک صفحهکلید و پد لمسی را داشته باشید به چنین شکل و ظاهری میرسید.
بزرگترین تفاوت بین این دو لپتاپ آن است که سرفیس دارای یک نمایشگر بزرگ 13 اینچی شفاف، زیبا و دارای تراکم پیکسلی بالا است. این نمایشگر دارای نسبت تصویر 3:2 است که مایکروسافت معمولاً در دستگاههایش به کار میبرد و باید گفت دوست داشتنی هم هست. ارتفاع بلندتر نمایشگر باعث میشود که مجبور نباشید آنچنان در صفحات وب و اپها به بالا و پایین اسکرول کنید. مایکروسافت هم در مورد مزایای فنی این نوع نمایشگر بسیار گفته است. باید گفت که حق هم دارند، چرا که ظاهر بسیار خوب، روشنایی و حساسیت بالای خوبی دارد.
این نمایشگر همچنین با قلم سرفیس سازگار است (این قلم جداگانه به فروش میرسد). خوبی این قابلیتها آن است که احساس میکنید که جزئی از سیستم عامل اصلی هستند و نه چیزی که که فقط مختص OneNote باشد. نکته دیگری که درمورد این نمایشگر وجود دارد این است که کاملاً تا نمیخورد، بنابراین باید تنها برای انجام کارهای سریع از قلم استفاده کنید چرا که نمایشگر هنگام نوشتن با قلم کمی تکان میخورد.
پیدا کردن بهترین نقطه تعادل لولا ممکن است کمی وقت ببرد و بهتر بود مایکروسافت کمی آن را سفتتر میساخت تا برای کاربرهایی که از قلم سرفیس استفاده میکنند مناسب باشد. باز کردن لپتاپ نیز زمانی که روی یک میز صاف قرار دارد کمی سخت است.
قیمت لپتاپ سرفیس از 999 دلار شروع میشود ولی بهنظر این رقم بهخاطر این است که کاربرها به هزینه پول بیشتری برای خریدن مدل بهتر این لپتاپ ترغیب شوند که 300 دلار گرانتر است. مدل گرانتر دارای یک پردازنده Core i5 با 8 گیگابایت رم و 256 گیگابایت حافظه است.
این ترکیب ویژگیها بدین معناست که اگر قصد ندارید با این لپتاپ بازیهای سنگین انجام دهید یا ویدئو ویرایش کنید شاهد کاهش سرعت یا مشکلات دیگر نخواهید بود. اگر بخواهید چندین نرمافزار یا چندین زبانه مرورگر اینترنت را همزمان باز کنید دقیقاً همان چیزی است که میخواهید. ولی بازیخورها باید بدانند که تنها با پایین آوردن همه تنظیمات میتوانند در لپتاپ سرفیس به بازی بپردازند.
درمورد شارژدهی باتری هم نمیتوان خردهای گرفت. با انجام سنگینترین کارها با لپتاپ سرفیس، باتری تا 7 ساعت دوام میآورد. در صورت انجام کارهای معمولی و روزانه هم تا بیش از 8 ساعت میتوان روی باتری سرفیس حساب کرد. مطمئناً اگر در انتخاب نرم افزارها دقت کرده و باتری را برای کارایی بهتر تنظیم نمایید، میتوانید حتی تا 9 یا 10 ساعت از لپتاپ خود استفاده کنید. ولی ادعای مایکروسافت مبنی بر شارژدهی 14.5 ساعتی باتری مطمئناً نادرست است. شاید در حالت اجرای ویدئو آن هم بهصورت آفلاین این رقم بهدست آید ولی کاربرها که قصد ندارند با لپتاپ سرفیس فقط فیلم ببینند.
رنگها و پارچه به کار رفته دور صفحهکلید را که درنظر نگیریم مایکروسافت در طراحی لپتاپ سرفیس محافظهکاری به خرج داده است. نمایشگر را نمیتوان تا پشت لپتاپ تا کرد و از آن به عنوان تبلت استفاده کرد و پورت USB-C هم که در دستگاههای دیگر مایکروسافت وجود دارد در اینجا دیده نمیشود و برای کسانی که یک کابل تک پورتی را دوست دارند جالب نیست. ولی اگر بخواهید دوربین خود را به لپتاپ متصل کنید و از شیار کارت SD استفاده نکنید باید حتماً دانگل مربوط را همراه خود داشته باشد. باید بدانید که چیز آزاردهنده دیگری هم وجود دارد. آن هم وجود تنها یک پورت USB، یک DisplayPort مینی، جک هدفون و کانکتور آهنربایی سرفیس برای شارژ است. ولی طراحی محافظهکارانه بدین معنی است که کاربرها دیگر مجبور نیستند کامپیوترهای زیادی را برای انتخاب سبک و سنگین کنند. این لپتاپ آنقدر قوی و سبک هست که جوابگوی نیاز اغلب کاربرها باشد.
پارچه آلکانتارا
به تنها نکته طراحی لپتاپ سرفیس میرسیم که رنگ وبوی محافظهکاری نمیدهد. پارچه آلکانتارا که 68 درصد پلیاستر و 32 درصد پلیاورتان است اطراف کلیدها و جای دست را پوشانده است. این چیزی است که نظر هر بینندهای را برای اولین جلب میکند. اغلب کاربرها حس خوبی نسبت به آن دارند ولی باید گفت که پارچه روی لپتاپ هنوز هم کمی عجیب است. از نظر خیلیها هم فکر خوبی نیست، چرا که این پارچه پس از مدتی استفاده وا میرود یا اینکه خیلی راحت لکهدار میشود. در خوشبینانهترین حالت کمی کثیف میشود.
خب این لپتاپ هنوز هم در استفاده درازمدت آزموده نشده تا در مورد پارچه بهکار رفته در آن نظری بدهیم. ولی مایکروسافت هم با گفتن اینکه باید با این لپتاپ مثل یک کالای لوکس رفتار شود به بهتر کردن اوضاع کمکی نکرده است. در جای دیگری هم مایکروسافت گفته: «آلکانترا به زیبایی کهنه شده و پس از مدتی یک رنگ کدر زیبا پیدا میکند و هنگام لمس کردن هم حس نرمی خاصی را منتقل میکند».
با این حال تصور میکنیم این مسئله زیاد هم برای کاربرها مشکلساز نشود. باید بدانید که این همان پارچهای است که مایکروسافت در کاورهای خاص خودش برای سرفیس پرو بهکار برده و تاکنون مشکلی درمورد آن گزارش نشده است. اگرچه مطمئناً با برخورد شئ تیز دچار پارگی میشود پس اگر یک لپتاپ سرفیس تهیه کردید مواظب باشید.
حال سؤال بزرگ اینجاست که اصلاً دلیل استفاده از پارچه در این لپتاپ مایکروسافت چیست؟ تا آنجاییکه میدانیم اینکار دلیل خاصی ندارد و آلکانتارا تنها بهخاطر زیبایی و برای القای حس خوب به دستان شما استفاده شده است. خب میتوان آن را ویژگی منحصر به فرد این لپتاپ دانست تا زمانی که حرفش به میان میآید فوراً ذهنتان را متوجه این ویژگی کند. احتمالاً مایکروسافت چنین چیزی را مد نظر داشته است. البته باید گفت که آلومینیوم هم حس بدی به دستان منتقل نمیکند و تمیز کردنش هم آسانتر است.
بهطور کلی باید گفت استفاده از این پارچه اشتباهی بود که مایکروسافت میتوانست از آن اجتناب کند. اگرچه درست است که باعث رواج جوکهایی مانند قالیچه روی لپتاپ و بر سر زبان افتادن اسم لپتاپ سرفیس میشود. شاید این چیزی نباشد که مایکروسافت انتظارش را داشت.