در این مقاله به سراغ نقد و بررسی Hellblade: Senua’s Sacrifice رفتهایم. بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice یکی از متفاوتترین تجربههای چند سال اخیر به شمار میرود.
بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice از آن دسته عناوینی است که به دنبال هدفی فراتر از سرگرمی صرف است. سازنده این بازی یعنی استودیو Ninja Theory به دنبال نمایشی متفاوت از رنج، درد و سیاهی درونی انسانها بوده است. این عنوان در سال 2017 برای کامپیوتر و پلی استیشن 4، در سال 2018 برای ایکسباکس وان و در سال 2019 برای نینتندو سوییچ منتشر شد. در ادامه به نقد و بررسی بازی هل بلید: پیشکش سنوئا میپردازیم. همراه پلازا باشید.
آنچه در ادامه میخوانید:
تریلر بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice
قبل از شروع نقد و بررسی اختصاصی، میتوانید با مشاهده تریلر بازی، بیشتر با فضای کلی این عنوان آشنا شوید.
نقد و بررسی Hellblade: Senua’s Sacrifice
داستان بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice
بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice با آنکه شاید در نگاه اول داستانی معمولی داشته باشد، اما در حقیقت یکی از برجستهترین، زیباترین و عمیقترین داستانها در تاریخ بازیهای ویدئویی را داراست. بازی در مورد زنی جنگجو به نام Senua است که از مشکلات روانی شدید رنج میبرد. او به طور مداوم و همیشگی میزبان صداهای مختلف در ذهن خود است. این صداها، هنگام اعمال مختلف او، نظر میدهند، به او هشدار میدهند، از او تعریف میکنند یا از او عصبانی میشوند. Senua راهی سفری است به Hel، سرزمین خیالی معروف افسانههای Norse تا روح معشوقهاش Dilion را بازیابی کند.
اگر با Hel آشنایی داشته باشید، قطعا میدانید سفر پیش روی Senua، سفری فوقالعاده سخت، مرگبار و خشن است و او باید موانع پرشماری را پشت سر بگذارد. اما نکته فوقالعاده در روایت داستان این است که سیاهی، غم و رنج Senua نه تنها نکته منفی و ناامیدکننده داستان بازی نیست، بلکه در کل هدف اصلی اتفاقات و این ماجراجویی آشنایی بهتر و عمیقتر نسبت به مشکلات و رنج عمیق Senua است. با وجود آنکه او به نحو شدیدی از مشکلات روحی و روانی رنج میبرد، با این حال او به مسیر خود و قویتر از قبل به کار خود ادامه میدهد. جالب است بدانید Ninja Theory، سازنده بازی برای پرداخت هر چه بهتر شخصیت Senua، از روانشناسان و متخصصان واقعی کاربلد و باتجربه مشورت گرفته است تا شخصیتی که از او به نمایش میگذارند، کاملا طبیعی و درست باشد.
بهتر است در مورد داستان بیشتر صحبت نکنیم؛ چرا که اشاره به کوچکترین اطلاعاتی میتواند لذت بازی را برای شما خدشهدار کند. اما شک نکنید که از لحاظ داستانی، با یکی از جذابترین و تاثیرگذارترین داستانها و روایت در نسل هشتم طرف هستیم؛ داستانی که با وجود آنکه مملو از تاریکی و رنج و سختی است، نور امید را میتوان در دل آن یافت.
گیم پلی بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice
در کل گیم پلی بازی هل بلید: پیشکش سنوئا به دو بخش مبارزات و معماها تقسیم میگردد. مبارزات بازی، همانطور که احتمالا دیدهاید یا میدانید، شامل مبارزات شمشیری و تن به تن هستند که سنوئا را در مقابل دشمنان مختلفی در مسیر خود به Hel قرار می دهند. در بخش مبارزات یا همان Combat، به غیر از اصول کلی مبارزاتی مثل جاخالی دادن، ضربات مختلف و کمبوهای ترکیبی، شاهد استفاده از بیماری روانی سنوئا در قالب گیم پلی نیز هستیم. بله درست شنیدید! همان صداها و توهماتی که در ذهن سنوئا جریان دارند، در موقع مبارزه گاهی اوقات حملات دشمنان را به او هشدار میدهند، با او صحبت میکنند و حتی او را راهنمایی میکنند! در واقع سازندگان صداها و توهمات صوتی شخصیت اصلی را به عنوان ابزاری برای کمک در جریان مبارزات قرار دادهاند.
نکته بسیار جالب در مورد مبارزات بازی این است که خبری از هیچگونه رابط کاربری و HUD در بازی نیست. نه Minimap برای راهنمایی شما وجود دارد، نه Objective خاصی را میبینید، نه حملات دشمنان به شما یادآوری میشود. در واقع بازی از لحاظ واقعگرایی و سختی کلی مبارزات، جهتی پیش گرفته تا بازیبازان هر چه بیشتر در عمق بازی فرورفته و به نوعی با شخصیت سنوئا همزادپنداری کنند. البته تا حدی نبود HUD، توسط اخطارها و صحبتهای صداهای ذهنی Senua جبران شده است. برای مثال وقتی یکی از دشمنان قصد دارد از پشت به شما حمله ور شود، صدایی فریاد میزند Behind you تا شما را از خطر مطلع کند.
نکته بسیار جالب در مورد گیم پلی بازی Hellblade این است که گیم پلی به هیچ وجه نقش کلیدی و اساسی در جریان بازی ایفا نمیکند. با استفاده از حملات و حرکات کلی مثل حملات سریع (Light Attack)، حملات سنگین و کند (Heavy Attack)، جاخالی دادن (Dodge) و دیگر حرکاتی که هزاران بار در عناوین مشابه دیدهایم، بازی مخاطبان را غالبا در صحنههایی مقابل حملات مختلف دشمنان قرار میدهد که به سبک برخی عناوین قدیمیتر، تا دشمنان را از پای درنیاورید، امکان پیشروی برای شما ممکن نخواهد بود.
انیمیشنهای حرکتی و حملات و سبک مبارزات در سطح خوبی قرار دارند، اما مشکل اینجاست که مبارزات بازی، فاقد عمق و جذابیت لازم هستند. برای مثال، با آنکه به ظاهر شاهد دشمنان مختلفی هستیم، اما در عمل، الگوی حملات و رفتار آنها بسیار شبیه یکدیگر است و آنچنان حس نمیکنید با دشمنان مختلف در حال مبارزه هستید.
از طرف دیگر از آنجایی که گیم پلی و مبارزات بازی فاقد هرگونه المان یا قابلیت خاص و منحصربفردی است، پس از مدتی کاملا شکل تکراری به خود میگیرد. البته اشاره به این نکته نیز ضروری است که بازی با این وجود همچنان مبارزات نسبتا قابل قبولی ارائه میدهد. اما منصفانه در نظر بگیریم، مبارزات بازی تا سطح ایدهآل هنوز فاصله قابل توجهی دارند.
همچنین اشاره به یک نکته دیگر نیز ضروری است و آن این است که برخلاف بسیاری از بازیهای ویدئویی، مرگ در Hellblade: Senua’s Sacrifice دارای مجازات است. به این صورت که اگر به دفعات زیاد و متعدد در طول بازی کشته شوید، فایل Save شما به صورت خودکار پاک شده و میبایست بازی را از ابتدا شروع کنید! این مسئله باعث میشود مرگ در این بازی کمی معنی و اهمیت بیشتری برای مخاطبان پیدا کند.
معماها و پازلهای بازی نیز تقریبا تماما محیطی هستند و به پیدا کردن مواردی مثل حروف و اشکالی خاص در محیط مورد نظر خلاصه میشوند. باید تصمیم Ninja Theory در طراحی معماهای بازی را هوشمندانه خواند؛ چرا که اگر بازی دارای معماهایی بیش از حد چندلایه و پیچیده بود، بازیبازان ممکن بود به جای توجه به داستان و نکته اصلی بازی، بیش از حد به معماها پرداخته و از مسئله اصلی غافل شوند. در واقع می توان پازلها و معماهای بازی را ساده اما قابل قبول و مناسب دانست.
گرافیک بازی هل بلید: پیشکش سنوئا
شاید غیرقابل باور به نظر برسد، اما هل بلید یک بازی مستقل است! معمولا تصوری که از بازیهای مستقل داریم، عناوین خلاقانه عموما دوبعدی هستند که با تکیه بر نوآوری در گیم پلی یا روایت محیطی داستان، ارزش بالای خود را نشان میدهند. اما Hellblade یک استثنا است؛ چرا که با وجود آنکه یک عنوان مستقل است، از لحاظ گرافیک هنری فوقالعاده چشمنواز و حیرتانگیز است. از خانههای آتش گرفته تا کوهستانهای مختلف تا مناطق جنگلی سرسبز، بازی از لحاظ هنری فوقالعاده است. کیفیت تکسچرها، باورپذیر بودن بافتها، طراحی چهرهها و انیمیشن، سایه زنی، نورپردازی در موقعیتها و سناریوهای مختلف، همه و همه فوقالعاده کار شدهاند.
در برخی لحظات فقط باید ایستاد و از منظره پیشرو لذت برد. واقعا سازندگان جای هیچگونه صحبتی در بخش هنری باقی نگذاشتهاند. در بخش فنی نیز خوشبختانه عملکرد بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice بسیار قابل قبول است. مشکلات فنی و باگهای گرافیکی با وجود آنکه بعضا به چشم میخورند، اما به طور کلی بسیار انگشت شمار و محدود هستند. شاید تنها نکته منفی در بخش فنی، برخی افت فریمهای گاه و بیگاه است که ممکن است کمی به تجربه بازی لطمه بزند. البته در حالت کلی، این موارد بسیار کم پیش میآیند و آنچنان به دفعات اتفاق نمیافتند. در کل میتوان نمره کامل قبولی را در بخش گرافیکی به سازندگان بازی داد.
بخش موسیقی و صداگذاری Hellblade: Senua’s Sacrifice
در بخش موسیقی و صداگذاری، ابتدا شاهد عملکرد برجسته و بسیار خوب صداگذار شخصیت سنوئا، یعنی خانم ملینا یورگنز (Melina Juergens) هستیم که هم وظیفه صداگذاری و هم وظیفه موشن کپچر شخصیت Senua را برعهده داشت. خانم یورگنز عملکرد و نمایشی بسیار باورپذیر و قابلقبول از یک زن جنگجو و بیمار روانی را به تصویر میکشد. زنی که دچار مشکلات روحی و روانی شدید است و با تاریکی درونی خود مبارزه میکند.
از طرف دیگر، افکتهای صوتی بازی، مثل صداها و افکتهای نبرد، صداهای خیالی ذهن سنوئا و در کل تمامی افکتهای صوتی بازی نیز بسیار خوب و جذاب از کار درآمدهاند و با فضای بازی و آن لحظه به خصوص، همخوانی خوبی دارند. در کل باید بگوییم در بخش موسیقی و صداگذاری، شاهد کمبود و مشکل خاصی نیستیم و صداپیشگی خوب خانم یورگنز نیز نکته بسیار قابل توجهی به شمار میآید.
قبل از سخن پایانی، پیشنهاد ما به شما برای تجربه بهتر بازیها، تهیه ستهای گیمینگ مانند دسته بازی، هدفون گیمینگ، کیبورد گیمینگ، موس گیمینگ پایه شارژر دسته PS4، اسکین PS4، برچسب دسته PS4، کیف PS4، برچسب xbox و … از فروشگاه اینترنتی پلازا است.
سخن پایانی
بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice عنوانی است که یکی از نابترین و متفاوتترین تجربههای دهه اخیر را به دنیای بازیهای ویدیویی آورده است. عنوانی که به جای فرار از رنج و تاریکی و درد، آنها را به شکل فوقالعادهای به تصویر کشیده است. اگر مبارزات بازی کمی جذابتر و عمیقتر بودند، میتوانستیم Hellblade Senua’s Sacrifice را به راحتی یکی از برترین بازیهای دهه بنامیم. اگر به دنبال تجربه خاص و متفاوتی هستید، در تجربه بازی شک نکنید.