واقعیت مجازی یا Virtual Reality را به اختصار VR می نامند. ساده ترین مفهوم این پدیده، دیدن چیزی است که وجود ندارد، یعنی از طریق دیداری ذهن خود را فریب دهیم تا درک نادرستی از محیط و مکان پیدا کند. واژه ی « نادرست » در اینجا اصلا بد نیست، بلکه اتفاقا کلید ماجراست. زیرا دانشمندان حوزه ی فناوری، این درک نادرست را تغییر می دهند و به اشکال مورد نظر خود در می آورند و با همین روش، واقعیت مجازی کاربردهای گوناگونی پیدا می کند.
این ساده ترین تعریف از واقعیت مجازی است اما VR از آن دست پدیده هایی است که تا آن را امتحان نکنیم به خوبی درکش نخواهیم کرد. این پدیده زمانی جز علایق عاشقان فناوری و خوره ی کامپیوتر یا گیم بود، اما کم کم بزرگ تر شد و حالا بیش از هر زمان دیگری خود را مطرح کرده است.
ما هم اکنون در مرحله ای هستیم که کارشناسان و دانشمندان آن را « موج دوم » واقعیت مجازی می نامند. VR نخستین بار در اواخر دهه ی 1980 و اوایل 1990 نمود پیدا کرد. در این سال ها شاهد ساخت هدست هایی بودیم که در زمان ما فاجعه محسوب می شوند اما در آن زمان برای خود پدیده ای بودند. این موج اول واقعیت مجازی بود، موجی که اگرچه مضحک به نظر می رسد اما زیربنای داشته های امروز ما در زمینه ی VR است.
در دوره ی ما دستگاه ها و هدست هایی ساخته شده که نه تنها بسیار پیشرفته هستند، بلکه به تولید انبوه رسیده اند. هدست هایی مانند Vive از شرکت HTC و Rift از شرکت Oculus که علاوه بر دو ویژگی فوق، ارزان هم هستند. در کنار این ها، نوع ارزان تری از هدست های VR هم به بازار آمده که از تلفن هوشمند شما به عنوان صفحه نمایش استفاده می کنند. مانند هدست GearVR شرکت سامسونگ و Cardboard ساخت شرکت گوگل.
اما ساخت هدست خوب تنها یک طرف داستان است. واقعیت مجازی نوعی سبک جدید برای مشاهده است و به خوراک نیاز دارد. باید محتوایی وجود داشته باشد تا آن را با هدست خود مشاهده کنیم. محتوایی مانند یک بازی، انیمیشن، فیلم، اپلیکیشن، ابزارهای آموزشی یا هر چیز دیگری که این روزها در زمینه ی VR تولید می کنند.
در ادامه نگاهی به برترین محتواهای تولید شده برای VR در سال 2017 خواهیم داشت تا ببینیم در سال 2018 باید منتظر چه پیشرفت هایی در این زمینه باشیم.
Lone Echo
حجم تولیداتی که برای دستگاه های واقعیت مجازی ساخته شده اصلا کم نیست، اما بیشتر آن ها افتضاح هستند زیرا توسعه دهندگان تازه وارد حوزه ی واقعیت مجازی شده اند و ساخت محتوا در این حوزه را از صفر شروع کرده اند. به همین خاطر تجربه ی واقعیت مجازی هنوز به سطح بازی های ویدئویی درجه یک یا تولیدات سنگین هالیوود نرسیده است. اما این برهان یا هر دلیل منطقی دیگری نمی تواند صاحبان هدست های VR را به محتوای بد راضی کند. آن ها صدها دلار برای یک هدست پیشرفته پرداخته اند و حالا انتظار تجربه ای دلپذیر از این دستگاه دارند.
یکی از تولیدات برتر در این زمینه، گیمی به نام Lone Echo (به معنی یگانه پژواک) است. این بازی را استودیوی Ready at Dawn (به معنی آماده در سپیده دم) ساخته و Oculus آن را منتشر کرده است. در این بازی شما یک هوش مصنوعی هستند و جسم شما یک ربات است. بازی در یک ایستگاه فضایی جریان دارد که در مدار سیاره ی کیوان (زحل) قرار گرفته است.
بازی در ابتدا در انحصار هدست Oculus Rift بود اما حالا برای HTC Vive هم منتشر شده است اما روی هدست های ارزان تر کار نمی کند، زیرا نیازمند قدرت محاسباتی بسیار زیادی است که تنها اندکی از هدست ها از عهده ی آن برمی آیند.
عمق توانایی های واقعیت مجازی در Lone Echo به خوبی پیاده شده است. این بازی به شما نشان می دهد که واقعیت مجازی تنها روشی برای دیدن بخش پنهان جهان نیست بلکه شما را در وسط این بخش پنهان می گذارد. به همین خاطر بیشتر مردم هنگامی که چیزی (مانند همین بازی Lone Echo) را با واقعیت مجازی تجربه می کنند، این تجربه طوری در ذهنشان ثبت می شود که حس می کنند واقعا آن کار را انجام داده اند.
ویژگی برتر Lone Echo این است که مشکل حرکت را به روشی هوشمندانه حل کرده است. در بیشتر واقعیت های مجازی شما باید برای حرکت دادن خود از دسته های کنترلی استفاده کنید؛ مثلا برای پریدن یک دکمه را فشار دهید. این ویژگی باعث ایجاد نوعی ناهماهنگی میان بدن فیزیکی و بردن مجازی شما می شود و بسیاری از مردم از آن حالت تهوع و سرگیجه می گیرند.
اما در Lone Echo شما به همان روشی حرکت می کنید که فضانوردان در فضا جا به جا می شوند، چیزهایی که اطرافتان هست را می گیرید و خودتان را به جلو می کشید. این نحوه ی حرکت در بازی Lone Echo طوری طراحی شده که حقیقتا احساس بی وزنی می کنید. یعنی در حالی که روی زمین سفت ایستاده اید احساس می کنید در خلا شناور هستید؛ معجزه ای که واقعیت مجازی به بشر هدیه کرده است.
قدرت های مارول (Marvel Powers)
یکی از جنبه های واقعیت مجازی که در حال حاضر شرکت ها به شدت روی آن متمرکز شده اند، ارتباط اجتماعی است. در دنیای امروز ما شرکت هایی مانند فیسبوک زمینه ی آن را فراهم کرده اند تا ما بتوانیم با گروهی از دوستان خود از نقاط مختلف جهان وقت بگذرانیم. اما این امکان جای رشد فراوانی دارد زیرا ارتباط برقرار کردن تنها با یک آواتار دیجیتالی چندان طبیعی نیست.
گام بعدی که تا حدود زیادی محقق شده ارتباط ویدئویی است. دستگاه های واقعیت مجازی می توانند نقش تعیین کننده ای در این زمینه داشته باشند. اما این مساله یک مشکل اساسی دارد؛ خیلی از مردم دوست ندارند در حالی که یک شی سیاه و یقور به نام هدست VR روی سرشان است با دوستان و آشنایان وقت بگذرانند.
اما اگر بتوانیم به شکل ابرقهرمان ها با دوستان خود دور هم جمع شویم چه؟ مثلا یک نفر هالک باشد، یکی ددپول، دیگری راکت راکون و … . این روش حتما طرفداران زیادی پیدا می کند، به خصوص در میان جوانان و نوجوانان. تصور کنید هالک با آن دستان عظیمش بدن های نحیف دیگران را می گیرد و له می کند.
اما این صرفا یک رویا نیست. یک بازی است. بازی Marvel Powers که همانطور که از نام آن پیداست کمپانی مارول در ساخت آن نقش دارد و در حال حاضر برای هدست Oculus Rift به بازار آمده است. در آینده قرار است کاربران HTC Vive هم امکان استفاده از آن را پیدا کنند.
Marvel Powers یک بازی کامل و فوق العاده نیست اما به عنوان قدم اول در گسترش بعد « روابط اجتماعی » فناوری واقعیت مجازی دستاورد خوبی محسوب می شود.