بالاخره فصل سوم سریال Dark پخش شد، اما چند موضوع بی پاسخ ماندند. در این مقاله میتوانید در مورد سوال های بی جواب و رازهای سریال دارک بخوانید.
سریال دارک یکی از مجموعههای محبوب نتفلیکس است که بالاخره فصل سوم آن در تاریخ 27 ژوئن 2020 مصادف با 7 تیر 1399 پخش شد. با اینکه در فصل سوم بسیاری از رمز و رازهای داستان فاش شد، اما هنوز هم برخی سوال های بی جواب سریال دارک در ذهن ما ماندهاند. در این مقاله میتوانید بیشتر درباره پایان این مجموعه و سوال های بی جواب و رازهای سریال دارک بخوانید. از اینجا هم میتوانید درباره سریال دارک و شخصیتهای آن بیشتر بخوانید و همچنین برای دانلود فصل 3 سریال Dark اقدام کنید.
آنچه در ادامه میخوانید:
این مقاله حاوی اسپویلهای فراوان است.
تحلیل فصل 3 سریال Dark
فصل 3 سریال دارک کاملا دنیای جدیدی را به ما معرفی کرد و بالاخره چرخه معروفی که جوناس و دیگر شخصیتهای این سریال در آن گیر کرده بودند، در این فصل شکسته شد. از طرف دیگر اهداف و روشهای آدم و حوا فاش گشتند و حوادثی که در دو فصل قبلی شاهدشان بودیم با جزئیات بیشتری توضیح داده شدند. با این حال همه المانهای داستان این سریال قابل توضیح نیستند و جوابهایی قطعی ندارند؛ اگرچه داستان آنقدر قوی است که بشود در مورد معنای المانهای آن اندیشید و گمانهزنی کرد.
سریال Dark داستان پیچیدهای دارد که بیننده باید با حواس و تمرکز کامل تماشایش کند تا بتواند وقایع آن را دنبال کند. همچنین در این سریال جزئیات و روابطی نهفته هستند که شاید فقط با تماشای چندباره بتوان کشفشان کرد. حوادث دو فصل گذشته، سرنوشت شخصیتها را در فصل سوم سریال دارک مشخص میکنند و سازندگان برای اینکه بیننده بتواند با این حوادث جلو بیاید از اشیایی مانند «دفترچه» و «آویز کریستوفر قدیس» بارها استفاده کردهاند تا زنجیره حوادث داستان پاره نشود. به همین دلیل هم پیچشهای داستانی این سریال، پست و کم ارزش جلوه نمیکنند؛ بلکه واقعا رضایت بخش و ارزشمند هستند.
در انتهای فصل 2 سریال دارک شاهد اتفاق خارقالعاده و جدیدی در این مجموعه بودیم؛ اکنون نه تنها شخصیتها میتوانند در زمان سفر کنند، بلکه به جهانی موازی هم میتوانند بروند. حالا دیگر سوال درباره «زمان» نبود، بلکه در مورد هستی و جهانی بود که حوادث در آن رخ میدادند. بله درست است! یک هستی جدید یعنی نسخههای جدیدی از شخصیتهای مختلف داستان. در فصل سوم سریال دارک، نسخه دوم شخصیت مارتا تجربههایی شبیه به جوناس در فصل اول دارد. با کمک جوناس، مارتا متوجه آخرالزمان قریبالوقوع و سفر در زمان میشود. با این حال راه شکستن چرخه در این دنیای موازی هم پیدا نمیشود. درواقع آنطور که در سریال بارها گفته میشود: «آنچه که آنها میدانند فقط یک قطره است و آنچه نمیدانند یک اقیانوس!».
تازه در قسمت آخر سریال Dark است که شخصیتها و بینندگان، حقیقت اصلی را میفهمند. با این حال، این به آن معنا نیست که با تماشای قسمت آخر، همه سوال های بی جواب سریال دارک از ذهن ما پاک شدهاند و به همه پاسخهایی که میخواستیم رسیدهایم!
سوال های بی جواب و رازهای سریال دارک
از آنجایی که هنوز نتفلیکس هیچ برنامهای برای ساخت فصل چهارم سریال Dark ندارد، به نظر میرسد که اگر هم روزی پرده از رازهای سریال دارک آن برداشته شود، آن روز به این زودیها نخواهد بود. این شما و این سوالات بی جواب و رازهای سریال دارک در فصل سوم:
پدر رجینا کیست؟
شجرهنامههای خانوادگی یکی از پیچیدگیها و مهم ترین رازهای سریال دارک هستند. از آنجایی که همه شخصیتها با هم در این سریال مرتبط هستند، کشف هویت واقعی والدین و فرزندانشان فقط از روی یک کنجکاوی ساده نیست؛ بلکه این موضوع برای درک حلقه یا چرخهای که خانوادههای شهر ویندن در آن گیر کردهاند حیاتی است. در فصلهای قبلی شک و شبهههایی از اینکه رجینا دختر کلودیا و ترونته باشد به وجود آمد. این به معنای آن است که موجودیت رجینا هم رابطهای تنگاتنگ با حلقه دارد؛ چراکه هویت پدر ترونته نیلسن مشخص نیست. اگر اینطور بود کلودیا هیچ وقت تلاش نمیکرد تا حلقه را از بین ببرد تا دخترش رجینا زنده بماند. همچنین اگر رجینا از خانواده نیلسن بود، زمانی که حلقه از بین میرفت، موجودیت او هم نابود میشد.
در حالی که در قسمت آخر میبینیم که رجینا زنده و سالم است. زمانی که مارتا و جوناس به جهان سوم میروند تا جلوی به وجود آمدن سفر در زمان را بگیرند، کلودیا در جنگل با ترونته ملاقاتی دارد و آنجا مشخص میشود که ترونته پدر رجینا نیست. در انتهای سریال و در جهانی که بعد از موفقیت جوناس و مارتا در متوقف کردن تانهاوس شاهدش هستیم، رجینا با دوستانش مشغول صرف شام است. عکسی از رجینا، کلودیا و مردی مسن میبینیم. این مرد کیست؟
این مرد برند داپلر، پدر هلگه داپلر، بنیانگذار و رئیس نیروگاه اتمی است. در حالی که این موضوع مستقیما در سریال توضیح داده نمیشود، اما موجودیت رجینا را در این دنیا توجیه میکند. کلودیا زمانی که دختر جوانی بود، برند را میشناخت. احتمالا جایی در دهه 70 رابطه این دو شروع شده و شاید هم با هم ازدواج کردهاند که در نهایت منجر به تولد رجینا میشود.
تونل نور در قسمت آخر دقیقا چه بود؟
یکی دیگر از رازهای سریال دارک که در قسمت آخر بسیار کنجکاو برانگیز بود وجود یک تونل تور در غارهای ویندن است. جوناس و مارتا برای اینکه جلوی آزمایش سفر در زمان تانهاوس را بگیرند، به غارهای ویندن میروند تا به دنیای اصلی سفر کنند. آنجا که میرسند، جریانی از نور پدیدار میشود و بعد وارد یک تونل نور میشوند که به نظر میرسد آغاز و پایانی ندارد. آنها که یکدیگر را گم کردهاند، نام دیگری را صدا میزنند و در نهایت پنجرههایی از زمان یا مکان در مقابلشان پدیدار میشود. از این پنجره مارتا کودکیهای جوناس و جوناس کودکیهای مارتا را میبیند. سپس پنجرهها ناپدید میشوند و آنها یکدیگر را پیدا میکنند. قبلا سفر در زمان در غارهای ویندن با بادهای شدید نشان داده میشد، نه نورهایی عجیب. و بعد وقتی شخصیتها از غار خارج میشدند فقط به یک زمان دیگر میرفتند. پس مارتا و جوناس کجا بودند و این تونل عجیب چیست؟
یکی از توضیحات احتمالی میتواند این باشد که آنها وارد بُعد دیگری شده بودند که از زمان و مکان خارج بود. همانطور که حوا در یکی از سکانسها توضیح میدهد، حادثه آخرالزمانی سال 2020 باعث به وجود آمدن یک گرهخوردگی پیوسته شد که کاملا زمان در آن لحظه متوقف گشت. در یک لحظه، همه قوانین علت و معلولی از بین رفتند و دیگر تاثیری روی شخصیتها نداشتند. زمانی که مارتا و جوناس وارد این کرمچالهای که توسط حادثه آخرالزمان به وجود آمده بود شدند، معنایش این بود که آنها در مرکز این شکاف بودند.
این تونل نمایانگر جریان زمان و مکان است و میتوانیم آن را با بُعد پنجمی که در فیلم Interstellar معرفی میشود مقایسه کنیم. در حقیقت این تونل به صورت عینی نشان میدهد که خارج شدن از بُعدهای معمولی که انسانها میتوانند تجربهشان کنند، چگونه خواهد بود. شاید به همین دلیل هم زمانی که مارتا و جوناس در تونل یکدیگر را صدا میزنند، پنجرهای از تصویر و حضور آنها در دنیای واقعی به رویشان باز میشود. آنها در آن لحظه کوتاه به همه هستیها و زمانها دسترسی داشتند.
ماشین سفر در زمان در دنیای اصلی چگونه ساخته می شود؟
یکی دیگر از سوال های بی جواب و رازهای سریال دارک، مربوط به دستگاه سفر در زمان است. در فصل دوم سریال دارک مشخص شد که تانهاوس دستگاه ماشین زمان را به کمک کلودیا و جوناس جوان ساخته است. کلودیا طرح کلی دستگاه را که برای ساختش ضروری بود، در سال 1953 به تانهاوس داد. بعدتر هم جوناس ماده اتمی را برای قدرت بخشیدن به دستگاه در اختیار تانهاوس قرار داد. درواقع این دستگاه حادثهای که در سال 1986 در نیروگاه اتمی میافتد و باعث به وجود آمدن کرمچاله میشود را شبیهسازی میکند.
با این حال در فصل سوم متوجه میشویم که نیروگاه اتمی فقط به خاطر شخص ناشناس سریال که درواقع پسر آدم و حوا است، ساخته میشود. در حقیقت او مطمئن میشود که اجازه ساخت این نیروگاه برای برند داپلر صادر میشود. به همین دلیل این ساختمان هم جزئی از حلقه است. در اصل این موضوع نشان میدهد که سفر در زمان در این قصه چیزی خودساخته است و به وسیله حلقه زمانی متناقضی به وجود آمده است.
زمانی که در انتهای فصل سوم حلقه شکسته میشود، نیروگاه اتمی هم از بین میرود و در نتیجه حادثهای که باعث به وجود آمدن سفر در زمان میشود هیچ وقت اتفاق نمیافتد. با این حال تانهاوس در دنیای اصلی هم دستگاهی برای سفر در زمان میسازد. او بدون کلودیا، جوناس و حادثه هستهای، چطور از ساخت این دستگاه سر در میآورد؟ پاسخ احتمالی این است که او درواقع دستگاهی برای سفر در زمان نساخته و تلاش او برای ساخت این دستگاه فقط باعث به وجود آمدن دنیاهای آدم و حوا میشود. در نتیجه دستگاهی که او بعد از مرگ پسرش در سنگر زیرزمینی میسازد، همان دستگاهی نیست که در دنیاهای دیگر و به کمک کلودیا و جوناس ساخته میشود.
چه اتفاقی برای چشم و دست ولر افتاده است؟
احتمالا یکی از آشکارترین رازهای سریال دارک که همچنان بدون پاسخ مانده است، مربوط به چشم ولر و البته دست او در جهان موازی می باشد. در فصل یک و دو توربن ولر نقشی فرعی دارد و در اداره پلیس کار میکند. او در فصل اول به شارلوت برای پیدا کردن میکل و در فصل دوم به کلازن در تحقیقات گم شدن برادرش کمک میکند. در هر دوی این فصلها چشم ولر با چشمبندی بسته است. در فصل دوم کلازن در ماشین از او میپرسد که چه اتفاقی برای چشمش افتاده است، اما زمانی که ولر میخواهد به قول خودش «داستان شرمآور» آن را تعریف کند، ناگهان کلودیای جوان جلوی ماشین آنها سبز میشود و در نتیجه رشته کلام از دست ولر در میرود. دیگر هیچ وقت در این فصل درباره چشم ولر صحبت نشد؛ اما در فصل سوم سریال دارک اوضاع تغییر کرد.
در فصل سوم و در واقع در جهان موازی دوم، چشم ولر سالم است، اما در عوض یک دست (دست راست) ندارد! در این جهان هم هیچ وقت توضیح داده نمیشود که چه اتفاقی برای دست ولر افتاده، اما مشخص است که در هر دو جهان او حادثهای به قول خودش خجالتآور را از سر گذرانده که در آن یا باید چشمش یا دستش را از دست میداده است.
جالب اینجاست که در جهان سوم، یعنی جهان اصلی، چشم ولر با اینکه کمی آسیب دیده، ولی به نظر سالم میآید. همچنین دستش هم مشکلی ندارد. اما باز هم وقتی که دوستانش از او درباره آسیب چشمش میپرسند، اتفاقی ناگهانی جلوی صحبتهای ولر را میگیرد و دوباره داستانش نیمهتمام میماند. متاسفانه به نظر میرسد درباره این موضوع تنها چیزی که عایدمان میشود این است که ولر اتفاق خجالتآوری را پشت سر گذاشته است!
کلودیا چطور سرچشمه حلقه را پیدا کرد؟
احتمالا یکی از بزرگترین رازهای سریال دارک همین سوال باشد. آدم و حوا در جنگی طولانی برای نابود کردن یا حفظ کردن سرچشمه حلقه گیر کرده بودند. آنها فکر میکردند که سرچشمه حلقه، فرزند خودشان است؛ اما در اشتباه بودند. کلودیا متوجه میشود که گره اصلی درواقع خارج از این حلقه زمانی است. در انتهای قسمت آخر او به آدم میگوید که برای از بین بردن حلقه، آنها باید جلوی آزمایش سفر در زمان تانهاوس را در دنیای اصلی بگیرند.
اما مشخص نیست که کلودیا چطور به این نتیجه میرسد و اینکه خود کلودیا هم در حلقه گیر کرده بود، این موضوع را عجیبتر میکند. اگر برای همه مقدر شده بود که همیشه تصمیمات معینی بگیرند، کلودیا چطور توانسته بود در این حلقه از چیز جدیدی آگاهی یابد؟ حتی او در انتها به آدم میگوید که این اولین باری است که دارد این کار را میکند، اما قبل از آن کلی تلاش کرده تا همه چیز در حلقه، حتی مرگ خودش دقیقا مثل همیشه اتفاق بیفتد تا به این نقطه برسد. اما این به نظر ضد و نقیض میآید.
پاسخ شاید در همان گرهخوردگی پیوستهای باشد که حوا از آن برای سفر در بین دو جهان استفاده میکند. در فصل سوم سریال دارک، ما میفهمیم که حادثهای که در سال 2020 منجر به آخرالزمان میشود، زمان را برای لحظهای کوتاه متوقف میسازد. این مکث میتواند به عنوان دری برای جابجایی بین دو جهان مورد استفاده قرار بگیرد. شاید کلودیا از این برای سفر به دنیای خارج از حلقه استفاده کرده و درباره آزمایش تانهاوس اطلاعاتی به دست آورده است. شاید هم از این اختلال استفاده کرده و اطلاعات مختلفی را به نسخه جوانتر خودش انتقال داده است. در هر تکرار حلقه او میتوانست چیز جدیدی بیاموزد. در نهایت و بعد از تکرارهایی بیشمار، او بالاخره درباره سرچشمه حلقه به نتیجه میرسد و متوجه میشود که این سرچشمه در خارج از خود حلقه وجود دارد.
از طرف دیگر شاید کلودیا در مورد خانواده تانهاوس بیشتر تحقیق کرده و متوجه شده که این خانواده همیشه درگیر موضوع سفر در زمان بوده و به این نتیجه رسیده است که حادثه تصادف ماشین در سال 1971 باعث میشود تا تانهاوس تلاش کند تا دستگاهی برای سفر در زمان بسازد. متاسفانه این موضوع هم جزو رازهای سریال دارک است که ما فقط میتوانیم درباره آن حدس و گمانهای خودمان را بیان کنیم.
کلام آخر
سریال Dark از آن دست مجموعههای پیچیده و پرشخصیتی است که شاید با هر بار دیدنش هم چیزهای جدیدی درباره آن کشف کنیم. فصل سوم سریال دارک اوایل تیر ماه پخش شد و از آنجایی که هنوز خبری از ساخت فصل چهارم آن منتشر نشده است، چند سوال همچنان برایمان بی پاسخ ماندهاند. در این مقاله با تحلیل کوتاهی از فصل سوم، سوال های بی جواب و رازهای سریال دارک بعد از پخش این فصل همراه شما بودیم. آیا شما هم از بینندگان سریال تماشایی دارک هستید؟ به نظر شما چه سوالهایی همچنان و بعد از انتشار فصل سوم بی جواب ماندهاند؟ در قسمت نظرات میتوانید همراه ما باشید.
پیتر مادر نداشت پرورشگاهی بود
تا جایی که من میدونم و یادمه مادر پیتر در دو دنیای قبلی هم نشون داده نمیشه و فقط گفته میشه که پیتر بعد از مرگ مادرش به ویندن و پیش پدرش هلگه میره. در دنیای منشا هم قطعا هلگه وجود داره چون همونطور که گفتید پیتر رو میبینیم. تنها دلیلش هم این میتونه باشه که برند در اون دنیا هم با زن اولش یعنی گرتا ازدواج میکنه و در نهایت با کلودیا به عنوان معشوقهاش ارتباط برقرار میکنه. شاید هم بعدها از گرتا جدا میشه و با کلودیا ازدواج میکنه.