تاثیر هوشنگ گلشیری در ادبیات معاصر ایران، تاثیری شگرف و تعیینکننده است. بسیاری از نویسندگان مطرح معاصر از شاگردان و مریدان مکتب گلشیری هستند. در ادامه با زندگینامه و آثار این نویسنده برجسته بیشتر آشنا خواهیم شد.
هوشنگ گلشیری، نویسنده، روزنامهنگار و سردبیر ماهنامه کارنامه و عضو ارشد کانون نویسندگان ایران بود. او خالق آثار ماندگاری چون شازده احتجاب، جن نامه، نیمه تاریک ماه و آینههای دردار است. تاثیر او در گسترش فرهنگ داستاننویسی و داستانخوانی غیرقابل چشم پوشی است. نویسندگان برجستهای چون عباس معروفی (خالق آثار سمفونی مردگان، سال بلوا و…) و بسیاری دیگر از شاگردان مکتب هوشنگ گلشیری و به نوعی ادامهدهنده مسیر او در ادبیات داستانی هستند. بسیاری از منتقدین گلشیری را هم ردیف و همپایه نویسندگان شهیری چون صادق هدایت و صادق چوبک میدانند.
پس از فوت گلشیری، بنیاد هوشنگ گلشیری به سرپرستی همسر او، فرزانه طاهری، در جهت اشاعه سبک گلشیری و حمایت از نویسندگان برتر، پایه گذاری شد. این بنیاد هرساله به نویسندگان برگزیده آن سال جایزهای ادبی تحت عنوان جایزه هوشنگ گلشیری اهدا میکند. لازم به ذکر است که این جایزه در میان فعالان ادبیات معاصر ایران جایزهای ارزشمند تلقی میشود. در ادامه این مقاله نگاهی به زندگینامه، سبک شناسی و آثار هوشنگ گلشیری خواهیم انداخت. پس با پلازا همراه باشید.
آنچه در ادامه میخوانید:
- بیوگرافی هوشنگ گلشیری
- سبک شناسی آثار هوشنگ گلشیری
- بررسی آثار هوشنگ گلشیری
- بخش هایی از کتاب های هوشنگ گلشیری
بیوگرافی هوشنگ گلشیری
از آنجا که بررسی زندگی پربار مشاهیری چون هوشنگ گلشیری کار راحتی نیست، تنها نگاهی اجمالی به حوادث زندگی این افراد برجسته کافی نخواهد بود. برای بررسی بهتر این زندگینامه، آن را در چهار بخش کودکی، بزرگسالی، زندگی حرفهای و زندگی شخصی بررسی خواهیم کرد.
کودکی
هوشنگ گلشیری در تاریخ 25 اسفند ماه 1316 و در شهر اصفهان متولد شد. او ششمین فرزند از خانوادهای پرجمعیت بود. پدر او کارگر شرکت نفت بود. به منزله شغل پدر، خانواده گلشیری برای مدتی نسبتا طولانی مجبور به زندگی در آبادان میشوند. هوشنگ گلشیری، بعدها دوره زندگی خود در آبادان را دورانی بسیار تاثیرگذار در شکل گیری شخصیت خود میداند. در برخی از داستانهای خود نیز از این برهه از زندگی در آبادان الهام گرفته است. او بعدها کتاب جن نامه را بر اساس همین دوره از زندگی خود به نگارش در آورد. مانند هر کودک دیگری در آن زمان، گلشیری نیز برای کمک به معاش خانواده به کارهای مختلفی از جمله شاگردی و پادویی در کارخانه، بازار، دکان رنگرزی، خرازی و قنادی مشغول بود.
بزرگسالی
گلشیری در سال 1337 و پس از دریافت مدرک دیپلم، به استخدام آموزش و پرورش درآمده و در روستایی حوالی شهر اصفهان به معلمی مشغول شد. یک سال بعد یعنی در سال 1338 تصمیم به ادامه تحصیل در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه اصفهان گرفت. گلشیری در دوران دانشجویی خویش در دانشگاه اصفهان با انجمن ادبی صائب آشنا شد. عضویت در انجمن ادبی صائب، سبب آشنایی گلشیری با نویسندگان نواندیشی چون ابوالحسن نجفی و محمد حقوقی شد. بعدها گلشیری به همراه این دو تن، جنگ ادبی اصفهان را تاسیس کرد. سال 1339 سالی بود که گلشیری اولین قدمهای خود را برای ورود به مسیر ادبیات معاصر برداشت. او به واسطه رشته تحصیلی خود، ادبیات فارسی، مشغول به جمع آوری آثار فولکلور (محلی) در اطراف اصفهان شد.
زندگی حرفه ای
گلشیری فعالیت ادبی خود را با سرودن شعر آغاز کرد. پس از مدتی دریافت که استعدادی در زمینه شعر ندارد و به اقبالی در این عرصه دست نخواهد یافت. بنابراین از سرودن شعر دست کشید. انتشار رمان شازده احتجاب در سال 1348 سبب معروفیت گسترده او در میان نویسندگان و منتقدان شد. کتاب شازده احتجاب بسیار مورد توجه قرار گرفت؛ بطوریکه پس از گذشت سالها هنوز هم از جمله قویترین داستانهای ایرانی به شمار میآید. پس از آن به نگارش رمان کریستین و کید مشغول شد. این کتاب در سال 1350 منتشر شد.
گلشیری نیز مانند بسیاری از اهالی قلم در آن سالها، از گزند ساواک در امان نبود. او اولین بار در اوایل دهه 40 به جرم عضویت در حزب توده، محکوم به حبس در زندانهای مرکزی اصفهان و قزل قلعه تهران شد. بار دیگر در اواخر سال 1352، به مدت شش ماه به زندان افتاد و برای پنج سال نیز محروم از حقوق اجتماعی و تدریس شد. گلشیری که حال از حق تدریس که مجرای اصلی امرار معاشش بود محروم شده بود، به ناچار در سال 1353 از اصفهان به تهران آمد.
در تهران با بعضی از دوستان قدیمی خود که از دوران جنگ اصفهان میشناخت، مشغول برگزاری جلسات هفتگی ادبی شد. در همین دوران به دعوت بهرام بیضایی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، تا سال 1357 استادی کرد. حاصل دیگر این برهه از زندگی گلشیری انتشار مجموعه داستان نمازخانه کوچک من و رمان بره گمشده راعی بین سالهای 54 تا 56 بود.
گلشیری علاوه بر حرفه نویسندگی، از ابتدای دوران دانشجویی به همکاری با مطبوعات نیز میپرداخت. او پیش از سردبیری مجله کارنامه، تجربه سردبیری و همکاری با نشریات ارغوان و زندهرود را در کارنامه خود ثبت کرده است. سرانجام از سال 1377 تا پایان عمر پرثمرش، به وظیفه سردبیری نشریه کارنامه مشغول بود.
زندگی شخصی
هوشنگ گلشیری و همسرش، فرزانه طاهری، در سال 1356 به واسطه محافل ادبی با یکدیگر آشنا شدند و یک سال پس از پیروزی انقلاب، در سال 1358 با یکدیگر ازدواج کردند. حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای غزل و باربد گلشیری است. فرزانه طاهری دانش آموخته مترجمی است و آثار بسیاری را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است. پس از مرگ هوشنگ گلشیری در سال 1379 به علت بیماری مننژیت، فرزانه طاهری بنیاد ادبی گلشیری را تاسیس کرد و تاکنون مدیریت آن را بر عهده دارد. برادر و برادرزادههای هوشنگ گلشیری نیز از فعالان عرصه ادبیات هستند. احمد گلشیری برادر وی، مترجم و سیاوش و سیامک گلشیری برادرزادههای او نویسنده و منتقد هستند.
سبک شناسی آثار هوشنگ گلشیری
با مطالعه و بررسی آثار گلشیری به الگوهای مشابهی در هریک از آنان دست مییابیم. بررسی این الگوها، به شناخت خواننده از سبک و سیاق نگارش او کمک شایانی میکند. خود گلشیری در مورد نحوه نگارشش چنین بیان میکند:
من از آن دسته نویسندگانی هستم که آنچه زندگی میکنم را مینویسم.
در داستانهای او مرز مشخصی میان واقعیت و خیال وجود ندارد. داستان میان زمان حال، گذشته و آینده، جاری و روان است. به این شیوه نگارش، شیوه سیال ذهن گفته میشود. آثار گلشیری همچنین از المانهای سورئالیسم نیز بهرههایی بردهاند. علاوه بر این، داستانهای او از قوانین رئالیسم جادویی پیروی میکنند.
رئالیسم جادویی در نویسندگی به این معناست که در طول داستان نویسنده اتفاقات خارج از ذهنی که با معیارهای حقیقی پیوندی ندارد را به گونهای قابل باور برای خواننده به تصویر میکشد. این تصویرسازی باید به قدری هنرمندانه و ماهرانه انجام شود که برای خواننده هیچ سوالی در باب چرایی اتفاق این پدیدهها ایجاد نشود. تاثیرپذیری گلشیری از ادبیات کهن و کلاسیک ایران مانند تاریخ بیهقی و شیوه نگارش عطار را نیز نمیتوان نادیده گرفت. صاحب نظران حوزه ادبیات لحن کلاسیک موجود در نوشتههای او را به سه دسته تقسیم میکنند:
- لحن کلاسیک قاجاری
- لحن متون مقدس
- لحن متون کهن مخصوصا تاریخ بیهقی
بررسی آثار هوشنگ گلشیری
در بخش پیشین شرح مختصری از سبک و سیاق نگارش گلشیری دادیم. حال نوبت آن است که به معرفی تعدادی از آثار برجسته او بپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
رمان شازده احتجاب
رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری مهمترین و شناختهشدهترین اثر از میان دهها داستان نوشته شده او است. این رمان داستان آخرین بازمانده خاندان قاجار به نام شازده احتجاب را روایت میکند. شازده احتجاب شب قبل از مرگش در حال یادآوری تمام خاطرات زندگی خود است. این داستان به شیوه سیال ذهن نگارش شده است. داستان شازده احتجاب داستان زوال نظام شاهی و دیکتاتوری را در قالب زوال یک خاندان روایت میکند. شخصیتهای این داستان هرکدام نماینده قشر خاصی از جامعه دوران خود هستند. گلشیری در قالب روایت داستان هرکدام از این شخصیتها، در حال توصیف حال و روز اقشار مختلف جامعه در زمانه خفقان و ترس و ظلم بوده است.
خود گلشیری در مورد انتخاب اسم شازده برای شخصیت اول رمان خود چنین میگوید که:
شازده اسم خاصی نیست. شازده را از وجه اختصاصی این نام بیرون آورده و به اسم شازده عمومیت دادهام.
گلشیری میگوید میخواسته به هرچه شاه و شازده و از این قبیل آدمها بوده است دهنکجی کند. بنا به سخن یک نویسنده مطلع، گلشیری برای نگارش این رمان تقریبا تمام کتب و منابعی که مربوط به تاریخ قاجار بوده را مطالعه کرده و از تمام موزههای مربوط به آن دوره نیز بازدید کرده است. بهمن فرمانآرا در سال 1353 با اقتباس از کتاب شازده احتجاب، فیلمی به همین نام ساخت.
رمان جن نامه
گلشیری نگارش این رمان را سال 63 و در شهر تهران آغاز کرد و سال 76 در آلمان به پایان رساند. به بیان سادهتر نگارش این رمان 13 سال به طول انجامید. این کتاب در بیش از 500 صفحه و در 5 فصل که نویسنده هر فصل را یک مجلس مینامد، نگاشته شده است. جن نامه داستان زندگی فردی به نام حسین را از کودکی تا بزرگسالی روایت میکند. وقایع این داستان در زمان حکومت پهلوی روایت میشود.
داستان جن نامه از شهر آبادان و یکی از محلههای فقیرنشین مربوط به کارگران پالایشگاه نفت آغاز میشود. میتوان به قطعیت ادعا کرد که گلشیری در فضاسازیهای داستان، از تجربیات کودکی خود بهره بسیاری برده است. همانطور که پیشتر نیز اشاره کردیم، دوران زندگی او در آبادان، نقش پررنگی در شکلگیری آثار او ایفا میکند. این تاثیر در کتاب جن نامه بیش از دیگر آثار گلشیری مشهود است. درونمایه داستان جن نامه، شرح شرایط سیاسی و اجتماعی دوران پهلوی است.
کتاب نیمه تاریک ماه
نیمه تاریک ماه، کتابی است که تمام داستانهای کوتاه گلشیری را در یک مجموعه واحد گرد یکدیگر آورده است. به عبارتی دیگر نیمه تاریک ماه، حاصل تمام تلاشهای این نویسنده برجسته در زمینه داستان کوتاه است. این مجموعه پس از فوت هوشنگ گلشیری، به همت همسرش فرزانه طاهری، گردآوری شد و در سال 1380 نیز به چاپ رسید.
کتاب آینه های دردار
گلشیری نگارش این داستان را سال 1370 آغاز کرد . تنها یک سال پس از آن یعنی در سال 1371 آینههای دردار چاپ و منتشر شد. این کتاب داستان سفر یک نویسنده معاصر به نام ابراهیم را روایت میکند. ابراهیم برای تور معرفی کتاب جدید خود به اروپا سفر میکند. او برای هر جلسه کتابخوانی و معرفی کتاب خود در هر شهر توقفی کوتاه میکند. در یکی از این جلسات ابراهیم به عشق دوران جوانی خویش یعنی صنم بانو برمیخورد؛ شخصی که ردپایش را در همه داستانهای ابراهیم میتوان یافت. گلشیری در قالب این داستان به بررسی مفاهیم عمیقی چون غم فقدان، غربت، دوری از وطن و… میپردازد. علاوه بر این به خوبی تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی شرق و غرب را در داستان خویش به تصویر میکشد.
بخش هایی از کتاب های هوشنگ گلشیری
در ادامه بخشهایی از کتاب های هوشنگ گلشیری را با هم میخوانیم.
انتخاب هرچه بیدلیلتر باشد بهتر است. کسی که برای کشتن یک آدم دنبال بهانه میگردد هم قاتل است و هم دروغگو، تازه دروغگویی که میخواهد سر خودش کلاه بگذارد. اگر خواستی بکشی دلیل نمیخواهد. باید سر طرف، سینه طرف را هدف بگیری و ماشه را بچکانی، همین…
(شازده احتجاب)
آدم گاهی دلش میخواهد بنشیند و با یکی در مورد کتابی که خوانده است حرف بزند، درست انگار دارد دورهاش میکند. اما کو تا یکی اینطور و آن همه اخت پیدا شود؟ خواهید گفت پیدا میشوند. بله، میدانم. من هم داشتم، یکی دوتا. آنقدر با هم اخت بودیم که اگر یکی نمیآمد، سروقت به پاتوقمان نمیرسید، دلشوره میگرفتیم. بعدش، خوب، معلوم است، یکی زن میگیرد، یکی سفر میرود، یکی میرود مذهبی میشود، یکی هم غیبش میزند، خودکشی میکند. دست آخر وقتی خوب زیر و بالای کار را ببینی، متوجه میشوی که آدمها، بیشترشان، نمیتوانند تا آخر خط تاب بیاورند.
(بره گمشده راعی)
صندلیها میگویند از سنگینی یا سبکی میفهمند که هرکس چقدر تاریک است. گفتهاند وقتی آمد و نشست تلخ بود. تلخی را از صدای فنرها فهمیده بود. ما تلخ نمیشویم. تلخی آدم را ما از دستی که بر دسته صندلی میگذارد میفهمیم و با تلخیهای گذشته که هست که پاسخ میدهیم و تلخترش میکنیم. او چنان پر بود که تلخیهای کهنه را پس میزد، مثل ابر که میگویند پر است از آب، سرریز میشود. کبریت که کشید، دریچه شعله روشن شد.
(خانه روشنان، از مجموعه نیمه تاریک ماه)
صبح، اول وقت، یکی تلفن کرد. گفت: «دو تا جوان قرار گذاشتهاند، سر پنج عصر وسط میدان ونک برقصند.»
من اول زنگ زدم، به دو سه جا. همینطور شماره میگرفتم و همین را میگفتم. یکی هم به خودم زنگ زد و گفت. من هم غلتیدم و خودم را انداختم پایین و همینطور سینهخیز رفتم تا کنار پنجره و بالاخره بلند شدم. دلم گرفت والله.پشت اینهمه پنجره یکی نبود. مردهاند مگر این مردم؟ بعد هم که دست دراز کردم و به هر والزّاریاتی بود پنجره را باز کردم و روی این دو تا آرنجم خودم را کشیدم بالا که مثلا این نیمکت پایین ساختمان را ببینم، دیدم که خالی است. آن یکی هم که جلو ورودی سه هست، خالی بود. کجا هستند این جوانها که دو تاشان نمیآیند روی این نیمکت، زیر این پنجرهٔ ما، بنشینند. دخترک آن سر و پسر این سر و بعد هی یکی روی چوب نیمکت به ناخن خط بکشد و بپرسد: «خوب، چطوری؟»
(انفجار بزرگ، از مجموعه نیمه تاریک ماه)
در این مقاله از پلازا به بررسی زندگینامه و آثار هوشنگ گلشیری پرداختیم. نظر شما در مورد این نویسنده و آثارش چیست؟ آیا تاکنون تجربه مطالعه اثری از هوشنگ گلشیری را داشتهاید؟ نظریات و تجربیات خود را در کادر پایین با پلازا به اشتراک بگذارید.