مراسم برترین های ویدئو گیم سال (Video Game Awards)، روز 18 آذر روی آنتن خواهد رفت و در این میان، عناوینی امسال برای رسیدن به جوایز رقابت دارند، یک بازی بیش از همه توجه ها را به خود جلب کرده است.
« میدان های نبرد بازیکن ناشناس» یا PlayerUnknown’s Battlegrounds که به اختصار PUBG نامیده می شود، در میان نامزدهای برترین بازی سال دیده می شود. قرار گرفتن در این فهرست بسیار دشوار است و گیم باید از هر لحاظ عالی باشد تا در لیست نامزدهای سال قرار بگیرد.
PUBG با اینکه به لحاظ فنی هنوز یک بازی ناتمام محسوب می شود، بی شک شایسته ی داشتن یک جایگاه در این فهرست است، نه به این خاطر که حرف ندارد و یا حتی در مجموع بازی خوبی است، بلکه به این خاطر که چند سال دیگر، هنگامی که به گذشته و لحظه ی انفجار طرفداران PUBG نگاه می کنیم، آن را نقطه ی تحول دنیای گیم به حساب خواهیم آورد.
هدف بنیادین از دادن جایزه نمره دادن به جنبه های مختلف و پیدا کردن بالاترین نمره نیست بلکه شناسایی یک پدیده ی خاص است. اگر « تغییر» عامل حرکت به سمت کمال باشد، آنچه ما را تغییر می دهد شایسته ی بالاترین جایزه است.
بازی هایی که در فهرست بازی سال 2017 جای گرفته اند همگی دوست داشتنی هستند، به ویژه « سوپر ماریو ادیسه» و « افسانه زلدا: نفس وحش» (Legend of Zelda: Breath of the Wild). این بازی ها حتی از برخی جهات بهتر از PUBG هستند. اما یک مساله را نمی توان منکر شد، 2017 سال PUBG است.
چه بخواهیم و چه نخواهیم PUBG ستاره ی سال 2017 است و به نظر من این یعنی PUBG شایسته ی مقام بازی سال است.
شاید برای کسانی که PUBG را ندیده اند اینطور به نظر برسد که این بازی نا تمام باید از هر لحاظ عالی باشد تا به چنین مقامی برسد. اما اصلا اینطور نیست. PUBG در مواردی عصبانی کننده، خسته کنند و حتی از لحاظ برخی موارد فنی یک فاجعه است.
PUBG گیمی است که مدت ها منتظر رسیدن آن بودیم. به بیان دیگر، رسیدن دنیای گیم به پیچ PUBG در مسیر خود، امری حتمی و قریب الوقوع بود. PUBG یک پیچ تاریخی مهم است و به همین خاطر اهمیت فراوان دارد. این بازی به نوعی بازسازی سبک شوتر اول شخص در کنار نوآوری های Wolfenstein 3D است. چیزی که باید به وجود می آمد و بالاخره آمد.
اما اگر اینطور باشد، چنین حالتی را در Fortnite هم وجود دارد. این شاهکار استودیوی Epic یک حالت نبرد battle royale دارد که به مراتب برتر از PUBG است. در عین حال، از روی غریزه می توان با اطمینان گفت که Fortnite شایسته ی رسیدن به مقام بازی سال نمی باشد.
هرچند که PUBG در عین دستپاچگی و به طور کاملا اتفاقی شکل گرفته، اما در حقیقت سدی است که شکستن آن به جاری شدن یک سبک جدید در دنیای گیم می انجامد. سبکی که سال ها در حال رشد و نمو بوده و آرام آرام با بازی هایی مانند H1Z1 و The Culling تکامل پیدا کرده است.
ایده ی نبرد battle royale در یک بازی شوتر در آغاز سال 2017 شاید هنوز به اندازه ی کافی رشد نکرده بود که تمام قد در دنیای گیم ظاهر شود. اما PUBG تمام چاله ها و خلاهای این اندیشه را ظرف چند ماه پر کرد و تمام زور خود را زد تا این سبک به مرحله ی عمل برساند.
اینجاست که ارزش کار سازندگان PUBG مشخص می شوند. آن ها برای انجام این مهم تلاش های بسیار زیادی انجام داده اند و دشواری های فراوانی را تحمل کرده اند و اتفاقا هنوز هم درگیر کار هستند. اما آنان مزد زحمات خود را گرفته اند. PUBG با فروش بیست میلیونی تمام رکوردها را شکسته و یک شب ره صد ساله رفته است.
آنچه PUBG بر پرده ی نمایش آورده بیش از هر بازی دیگری بازیکن را محور همه ی اتفاقات قرار می دهد. این سبک همه ی لایه های فکری و اخلاقی بازیکن را به چالش می کشد. بازیکن به واسطه ی تصمیماتی که در آن جزیره می گیرد بازتابی از وجود حقیقی خود را در بازی می بیند.
اینکه شما چه شخصیتی دارید، ترسو هستید یا شجاع، مهاجم هستید یا ساکن، استتار و حمله ی ناگهانی را ابتکاری خلاقانه می دانید یا روش غیراخلاقی و پست همه و همه در PUBG بازتاب پیدا می کند. در عین حال، نتیجه ی کار بسیار هیجان انگیز و جذاب است.
دنیای گیم با PUBG به نقطه ای رسیده است که حالا تمامی علاقمندان، گیمرها، بازی سازان، منتقدان و همه و همه روی یک نکته اتفاق نظر دارند: ژانر battle royal فوق العاده است.
battle royale که از فیلمی به همین نام محصول سال 2000 ژاپن الهام گرفته شده ( نسخه ی دوم آن هم سال 2003 ساخته شد) بازیکنان را در یک جزیره ی متروک قرار می دهد. شمار بازیکنان در این سبک بیش از هر بازی ویدئویی دیگر است، 100 بازیکن در یک نقشه ی بزرگ که باید همدیگر را بکشند تا در نهایت یک نفر باقی بماند.
اما PUBG این ساختار را اختراع نکرده و حتی علنا از آن الهام نگرفته است. در واقع PUBG در سطح ظاهری خود اصلا بازی خاص و منحصر به فردی نیست. اما در عمل، تار و پود آن طوری در هم تنیده شده که همه چیز با هم جور در می آید و آهنگ خوبی پیدا می کند.
سازتدگان PUBG سعی کرده اند گیمی باب دل بازیکنان به وجود آورند. غنیمت های بازی مشهودتر و ملموس تر است. نقشه ی بازی یک منطقه پر از ماجراجویی است و برخلاف بسیاری از بازی ها به مسیرهای وصله دوزی شده شباهت ندارد. حرکت نهایی بازی که مرزهای لرزان دایره وار بازیکن را به یک قسمت تصادفی در نقشه می برند، بازی را خواناتر و جدی تر می کند.
PUBG به روش بازسازی مکانیکی، سبک battle royale را گسترش داده و آن را از یک دموی اجباری به یک تجربه ی مردانه و فراگیر تبدیل کرده است. PUBG در حین گذر از این پل، آن دسته از عناصر battle royale را که قبلا اشتباه به نظر می آمدند را تغییر داده و به فرصت هایی برای خلق زیبایی شناسی بدل ساخته است.
دستاورد بزرگ PUBG این است که سرانجام این ایده ی قدیمی را در یک مقیاس قابل قبول عملی ساخته است. سازندگان این اثر بزرگ در حقیقت راهی را هموار ساخته اند که در آینده شاهد فرا رسیدن زیرشاخه های battle royale از آن خواهیم بود.
از دید یک بازیکن هم PUBG این فرصت را برای همه فراهم آورده تا در این سبک موفق کند و کاو کنند. همه ی ما می توانیم به پشتوانه ی PUBG در جلو رفتن و گسترش یافتن این سبک نقش داشته باشیم.
موفقیت شگفت آور بازی نباید به اشتباه این تصور را به وجود آورد که PUBG سازه ی ساخته و پرداخته ای است. PUBG هنوز جای کار بسیار دارد. انجام مسابقه های بازی خیلی راحت می تواند آدم را به مرز کسالت برساند. بازیکن خود را در یک محیط وسیع و جدید می یابد و کاری ندارد جز اینکه در میان چشم انداز اطراف، به سمت آنچه به نظر از همه جالب تر است برود.
این سردرگمی و بی هدفی بسیار بد است. پیش از PUBG، بازی هایی همچون سری Battlefield به دلیل داشتن نقشه های بسیار بزرگ از این مساله رنج برده اند. در یکی از نسخه های Battlefield باید تمام طول یک بیابان را طی کنید و در نهایت با یک شلیک راه دور به زمین می افتید و به نقطه ی شروع برگردانده می شوید.
در PUBG به لحاظ ویژگی های ذاتی بازی، این اشکال تا حدودی برطرف شده است، نه به این خاطر که راه پیمایی های طولانی لذت بخش و سرگرم کننده هستند بلکه به خاطر قرار گرفتن اهداف دیگر در راستای طی کردن مسیرهای طولانی. پیروزی و فائق آمدن بر 100 نفر دیگر که هر یک از آن ها در فکر کشتن شماست نیاز به طرح و برنامه ی گسترده ای دارد.
بازیکن برای پیشرفت در بازی یا حداقل حذف نشدن از جریان آن باید برای گیم پلی خود برنامه ریزی کند و یکی از ارکان اصلی گیم پلی جا به جا شدن است. پیروزی در مسابقه ی PUBG آنقدر بزرگ است که طی کردن یک مسیر پر پیچ و خم برای رسیدن به آن به جا و مناسب است.
بازی هایی مانند Call of Duty ، Battlefield و Overwatch عکس این رویکرد را دارند و کامیابی زودهنگام را به بازیکن وعده می دهند. در واقع بیشتر بازی ها از این شیوه پیروی می کنند.
بنابراین قانونی که PUBG دنبال می کند باعث شده انتظارات بازیکنان به شدت تغییر کند، آن ها مسیر سخت و طولانی PUBG را با جان و دل می پذیرند و از آن لذت می برند. این موفقیت که تمام و کمال متعلق به PUBG است، نه تنها نوید گسترده تر شدن و بهتر شدن سبک battle royale را در آینده می دهد، بلکه چشم انداز نزدیک شدن بازی های دیگر به PUBG را روشم می کند. چشم اندازی که در آن بازی های مختلف مسیرهای طولانی و متفاوت را برای رسیدن به یک هدف پیش روی بازیکن می گذارند.
پیش از اعلام کاندیدهای مراسم The Game Awards در میان مردم این جو کاملا احساس می شد که PUBG در بین کاندیدها خواهد بود و حتی از دید بسیاری از حالا بهترین بازی سال می باشد. مردم به نحوی فهمیده اند که جایزه ی بهترین بازی سال چیزی بالاتر از محاسبه ی امتیازات Metacritic است.
برخی بر این باورند که PUBG به واسطه ی محبوبیت فوق العاده اش پیروز می شود. شاید این درست باشد اما اگر قرار است محبوبیت تبدیل به دلیلی غیر از معیارهای کمی و کیفی برای جایزه دادن شود، بگذارید بشود. اثرات فرهنگی و صنعتی می توانند در انتخاب برترین ها نقش داشته باشند.
PUBG انتخاب شدن به عنوان نامزد بازی سال و انتخاب احتمالی به عنوان بازی سال 2017 را مدیون جان بخشیدن به یک سبک جدید است. PUBG جایگاه فعلی خود را مدیون شجاعتش در رفتن به سمت ناشناخته است؛ به سمت آنچه که بقیه از آن روی برگرداندند و حالا بادیدن PUBG حسرت می خورند که چرا این کار را انجام دادند.
داستان PUBG در حقیقت داستان تمام موفقیت هاست؛ داستانی که از غیرممکن شروع می شود و به شگفتی ختم می شود.