اکثر طرفداران سبک اکشن تیراندازی، مجموعه بازی مکس پین را میشناسند. برای آنکه با نکات مختلف درباره این مجموعه بیشتر آشنا شوید، با این مقاله همراه باشید.
نوزده سال از زمانی که برای اولین بار با بازی مکس پین آشنا شدیم میگذرد؛ یکی از معروفترین بازیهای اکشن که در سبک تیراندازی سوم شخص محبوبیت بسیار بالایی دارد. زمانی که استودیوی رمدی (Remedy Entertainment) تصمیم گرفت دومین بازی خود را بسازد، کمتر کسی فکرش را میکرد که Max Payne سرآغاز مسیر موفقیت برای این استودیوی فنلاندی باشد. رمدی با الگوگیری از فیلمهای اکشن هنگ کنگی و همچنین داستانهای کارآگاهی، دست به خلق فرنچایزی زد که هنوز هم در زمینه قصهگویی و ارائه گیمپلی اکشن و نوآورانه، دستنیافتنی باقی مانده است.
در این مقاله قصد داریم تاریخچهای از مجموعه بازی مکس پین را ارائه کنیم و با شمارههای مختلف این مجموعه بیشتر آشنا شویم. اگر شما هم از طرفداران بازی مکس پین هستید، با پلازا همراه باشید.
آنچه در ادامه میخوانید:
- معرفی بازی Max Payne (سال 2001)
- معرفی بازی Max Payne 2: The Fall of Max Payne (سال 2003)
- معرفی فیلم مکس پین (سال 2008)
- معرفی بازی Max Payne 3 (سال 2012)
معرفی بازی Max Payne (سال 2001)
استودیوی رمدی اولین بازی خود را با نام Death Rally در سال 1996 منتشر کرد. این بازی دارای سبک مسابقهای اکشن یا به قول گیمرهای ایرانی «ماشین جنگی» بود و حال و هوای کاملا متفاوتی با تمام ساختههای بعدی رمدی داشت. پس از ساخت این بازی، اعضای این استودیو دور هم جمع شدند تا برای بازی بعدیشان تصمیمگیری کنند. آنها پس از بحث و تبادل نظر به سه گزینه نهایی رسیدند: ساخت یک بازی دیگر در سبک ماشین جنگی که ادامه دهنده Death Rally باشد؛ تولید یک بازی استراتژی همزمان که داستانی علمی-تخیلی و فضایی داشته باشد و گزینه سوم هم یک بازی شوتر سوم شخص ایزومتریک به نام Dark Justice بود.
سپس اعضای رمدی با فردی به نام اسکات میلر، برنامهنویس و طراح باتجربه بازیهای ویدیویی و موسس کمپانی Apogee Software مشورت کردند تا بتوانند تصمیم بهتری بگیرند. میلر به آنها پیشنهاد کرد که پروژه Dark Justice را در پیش بگیرند، اما تغییراتی را در آن به وجود آورند. توصیه میلر این بود که بهتر است بازی آنها داستان محور باشد و یک قصه منسجم حول شخصیت اصلی را روایت کند. او همچنین پیشنهاد کرد که نام بازی از روی نام شخصیت اصلی برداشته شود. به همین خاطر رمدی اسم Max Heat را برای پروژه جدیدش در نظر گرفت که بعدها به دلایل مختلف که عمدتا به بازاریابی مربوط میشدند، این نام به Max Payne تغییر یافت.
نکته جالب در رابطه با بازی مکس پین که هنوز هم خیلیها از آن بیاطلاع هستند، استفاده از چهره یکی از سازندگان بازی به جای صورت شخصیت اصلی است. سم لیک، یکی از اعضای اصلی رمدی و کسی که داستان بازی را نوشته بود، برای قرار گرفتن در نقش شخصیت اصلی انتخاب شد. دلیل این انتخاب هم آن بود که در زمان ساخت بازی، رمدی بودجه کافی برای استخدام بازیگر در اختیار نداشت و به همین خاطر مجبور بود تا حد ممکن در هزینههای خود صرفهجویی کند. ایده روایت قصه بازی به سبک داستانهای مصور هم به وسیله سم لیک مطرح شد.
اما آخرین قطعه برای تکمیل پازل بازی مکس پین، یکی از معروفترین مکانیکهای گیم پلی این بازی به نام Bullet time است. مکس پین اولین بازی نبود که این ویژگی را ابداع کرد، اما آن را به شکل سینماییتری به اجرا گذاشت. سکانسهای Bullet time ابتدا در فیلمهای اکشن به نمایش گذاشته شدند. برای مثال در صحنه معروف فیلم ماتریکس که حرکت گلوله به صورت آهسته نمایش داده میشود و همچنین در بسیاری از فیلمهای اکشن هنگ کنگی (مخصوصا آثار ساخته شده به وسیله جان وو) شاهد استفاده از همین تکنیک هستیم. بازی Max Payne هم به زیبایی هرچه تمامتر این قابلیت را مورد استفاده قرار داد و آن را به عنوان یکی از اصلیترین مکانیکهای گیمپلیاش معرفی کرد.
یکی از ویژگیهایی که باعث محبوبیت فوقالعاده بازی مکس پین شد، ارائه یک اتمسفر جذاب و دنیایی واقعی بود. سازندگان بازی تصمیم گرفته بودند که داستان در شهر نیویورک جریان داشته باشد. اما مشکل اصلی اینجا بود که آنها اطلاعات زیادی درباره این شهر نداشتند و هر چه که میدانستند مربوط به فیلمها و کتابهایی بود که دیده و خوانده بودند. به همین خاطر یک گروه شش نفره از تیم سازنده، در سال 1999 یعنی دو سال قبل از انتشار بازی، از فنلاند به مقصد شهر نیویورک پرواز کردند تا بتوانند اطلاعات بیشتری درباره این شهر کسب کنند. این افراد بعدها رفتن به شهر شلوغی مانند نیویورک را شبیه یک سفر شگفتانگیز به سیاره فضاییها توصیف کردند! در نهایت آنها توانستند بیش از 5000 عکس و 10 ساعت فیلم از مکانهای مختلف تهیه کنند که همین عکسها و فیلمها برای ساخت محیطهای بازی مورد استفاده قرار گرفتند.
معرفی بازی Max Payne 2: The Fall of Max Payne (سال 2003)
شماره اول بازی Max Payne پس از گذراندن یک پروسه تولید 5 ساله منتشر شد و توانست نظر مثبت منتقدان را جلب کند و همچنین از نظر فروش نیز آمار قابل قبولی به دست آورد. به همین خاطر ناشر این بازی تصمیم گرفت تا شماره دوم را زودتر منتشر کند. بازی Max Payne 2: The Fall of Max Payne که تنها دو سال بعد از بازی اول عرضه شد، پیشرفتهای زیادی را به نمایش میگذاشت.
تیم سازنده بازی، حالا از لحاظ مالی شرایط بهتری داشتند و به همین خاطر توانستند از صدا و چهره بازیگران واقعی برای شخصیتهای اصلی استفاده کند. همین موضوع باعث شد تا دیگر شاهد چهره نه چندان مناسب سم لیک برای شخصیت مکس پین نباشیم. داستان بازی این بار کمی رمانتیکتر شده بود و مطابق انتظار، پایان خوشی را به نمایش نمیگذاشت. همچنین بازی دارای دو پایان متفاوت بود که پایان دوم در بالاترین درجه سختی بازی نمایش داده میشد.
بازی Max Payne 2 با تمام پیشرفتهایی که در بخش داستان، گیمپلی، گرافیک و فیزیک بازی داشت، نتوانست به موفقیت تجاری بازی اول دست پیدا کند و فروش کمتری را تجربه کرد.
معرفی فیلم مکس پین (سال 2008)
مکس پین مدیوم سینما را هم تجربه کرده است. در سال 2008 یک نسخه سینمایی از این مجموعه اکران شد که در آن مارک والبرگ در نقش مکس پین و میلا کونیس در نقش مونا ساکس بازی میکردند. این فیلم با فاصله 5 سال بعد از بازی شماره دوم مجموعه و همچنین 10 سال بعد از زمانی که فیلم ماتریکس استفاده از صحنههای Bullet time را در بین مخاطبان سینما جا انداخت، منتشر شد. بنابراین جای تعجب ندارد که این فیلم فاقد اصالت لازم برای تبدیل شدن به یک اثر سینمایی درجه یک بود.
با این حال فیلم مکس پین توانست در هفته اول اکرانش در صدر جدول باکس آفیس قرار بگیرد و همچنین به لحاظ فروش کلی در ایالات متحده، رتبه پانزدهم را در بین فیلمهایی که از روی بازیهای ویدیویی ساخته شدند به خود اختصاص داده است.
معرفی بازی Max Payne 3 (سال 2012)
اما بازیهای مکس پین به انتهای راه خود نرسیده بودند. استودیوی رمدی پس از آنکه بازی موفق Alan Wake را ساخت، تصمیم گرفت تا دوباره به مجموعه اصلی خودش رجوع کند و شماره سوم مکس پین را بسازد. اما پروسه ساخت این بازی بسیار طولانی شد و با فراز و فرودهای زیادی همراه بود، تا اینکه در نهایت ناشر بازی تصمیم گرفت این پروژه را به استودیوی راک استار (Rockstar Games) واگذار کند. راک استار هم که بیشتر به خاطر ساخت بازیهای سری GTA شناخته میشود، تصمیم گرفت تا تغییرات اساسی را در ساختار مجموعه مکس پین به وجود آورد.
راک استار در قدم اول بسیاری از المانهای اصلی بازیهایش مانند GTA و Red Dead Redemption را وارد گیمپلی بازی Max Payne 3 کرد. برای مثال میتوان به سیستم کاورگیری این بازی اشاره کرد که کاملاً شبیه ساختههای قبلی راک استار طراحی شده بود. این استودیو همچنین یک تصمیم کاملا غیرمنتظره برای این بازی گرفت؛ داستان بازی مکس پین 3 به جای نیویورک در برزیل روایت میشد. ماجراهای این بازی 9 سال پس از داستان شماره دوم مجموعه جریان داشتند. شخصیت مکس پین از شغل سابقش در اداره پلیس کنارهگیری کرده بود و حالا به عنوان یک محافظ شخصی کار میکرد.
بخش عمده داستان بازی مکس پین 3 در محلههای فقیرنشین شهر سائوپائولو جریان داشت و به طور کلی فضای متفاوتی را نسبت به دو بازی قبلی به نمایش میگذاشت. حتی ظاهر شخصیت مکس پین هم دچار تغییرات زیادی شده بود و او با موهای تراشیده و هیکل درشتتر، متفاوتتر از قبل به نظر میرسید. با وجود همه این تغییرات، مخاطبان از این بازی استقبال کردند و حتی منتقدان نیز نمرات خوبی را برای مکس پین 3 در نظر گرفتند. اولین شماره این مجموعه در سال 2001 حدود 4 میلیون نسخه فروش داشت که یک موفقیت تجاری فوقالعاده محسوب میشد؛ اما شماره سوم در سال 2012 فقط در هفته اول انتشارش 3 میلیون نسخه فروخت که یک رکورد بیسابقه برای این مجموعه بود.
مکس پین حالا یک مجموعه 19 ساله است که طرفداران زیادی دارد و به عنوان یکی از تاثیرگذارترین بازیها در ژانر تیراندازی سوم شخص شناخته میشود. در حال حاضر اطلاعات زیادی درباره آینده این مجموعه و ساخت نسخه چهارم آن در دست نیست، اما امیدواریم که این اتفاق رخ بدهد و به زودی شاهد معرفی این بازی به وسیله رمدی یا راک استار باشیم. نظر شما درباره مجموعه مکس پین چیست؟ لطفاً نظرات خود را در این رابطه از طریق کامنتها با ما در میان بگذارید.
[yop_poll id=”18″]