آیا تاکنون نام بیماری دو قطبی را شنیدهاید؟ این بیماری نوعی اختلال روانی و مربوط به تغییرات خلقی شدید است. در این مقاله به بررسی بیماری دو قطبی میپردازیم.
بیماری دو قطبی (Bipolar) که با نامهای افسردگی شیدایی و افسردگی مانیک (Manic Depression) نیز شناخته میشود، نوعی اختلال روانی است که باعث تغییرات غیرمعمولی در خلق و خو، میزان انرژی، سطح فعالیت، تمرکز و توانایی انجام کارهای روزانه فرد مبتلا میشود. سه نوع اختلال دو قطبی وجود دارد که هر سه نوع شامل تغییرات واضح در میزان خلق و خو، انرژی و فعالیت فرد است. افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است در مدیریت کارهای روزمره زندگی خود و در مدرسه یا محل کار و یا حتی حفظ روابط روزانه خود دچار مشکل شوند. هیچ درمان قطعی برای بیماری دو قطبی وجود ندارد، اما گزینههای درمانی زیادی وجود دارند که میتوانند به مدیریت علائم این بیماری کمک کرده و از پیشرفت آن نیز جلوگیری کنند.
بیماری دو قطبی یک اختلال نادر مغزی نیست. در حقیقت، 2.8 درصد از بزرگسالان ایالات متحده و یا حدود 5 میلیون نفر به این بیماری مبتلا شدهاند. میانگین سنی افرادی که در معرض خطر ابتلا به اختلال دو قطبی هستند، 25 سال برآورد شده است. حالت افسردگی ناشی از اختلال دو قطبی حداقل دو هفته به طول میانجامد. بیماری دو قطبی شدید میتواند چند روز و یا چند هفته ادامه پیدا کند. برخی از افراد در یک سال ممکن است چندین مرتبه، تغییرات شدید خلق و خویی را تجربه کنند؛ در حالی که برخی دیگر به ندرت ممکن است دچار این تغییرات شدید شوند. در ادامه این مقاله بیماری دو قطبی را به طور کامل مورد بررسی قرار میدهیم و همه آنچه که باید درباره این بیماری بدانید را به شما توضیح خواهیم داد. با ما همراه باشید.
آنچه در این مقاله میخوانید:
- بیماری دو قطبی چیست؟
- انواع بیماری دوقطبی
- تشخیص بیماری دو قطبی
- علائم بیماری دو قطبی
- درمان بیماری دو قطبی
- کلام آخر
بیماری دو قطبی چیست؟
بیماری دوقطبی که قبلا به عنوان افسردگی مانیک شناخته میشد، نوعی اختلال روانی است که باعث بروز دورههای افسردگی و تغییر شدید و غیرطبیعی خلق و خو در فرد میشود. اگر تغییرات خلقی بسیار شدید و همراه با روانپریشی باشد، آن را شیدایی یا مانیا (Mania) مینامند؛ اما اگر این تغییرات کمتر باشند، به آن هیپومانیا (Hypomania) یا نیمه شیدایی گفته میشود. در طول دوره مانیا، فرد رفتارهای غیرطبیعی، شادی و یا افسردگی و گوشهگیری را از خود نشان میدهد و اغلب کارهای غیرعقلانی را بدون در نظر گرفتن عواقب و پیامدهای آن انجام میدهد. در دوره مانیا همچنین میزان خواب فرد به شدت کاهش مییابد. در طول دورههای افسردگی، فرد ممکن است گریه کند، نسبت به دیگران دچار سوظن شود و یا کاملا گوشهگیر شود.
خطر خودکشی در میان مبتلایان به بیماری دو قطبی بیش از 6 درصد است و این در حالی است که خودآزاری در میان این افراد 30 تا 40 درصد اتفاق میافتد. سایر مسائل و اختلالات روانی مشابه نیز شامل اختلالات اضطرابی و عصبی و مصرف بیش از حد انواع قرصهای آرامبخش است. محققان اذعان دارند که حدود 2.9 درصد از آمریکاییها مبتلا به بیماری دو قطبی هستند. تشخیص این بیماری معمولا بین سنین 15 تا 25 سال امکانپذیر است، اما در هر سنی ممکن است رخ دهد. بیماری دو قطبی به طور یکسان در مردان و زنان تأثیر میگذارد و مختص به یک جنسیت خاص نیست.
انواع بیماری دوقطبی
بیماری دو قطبی انواع مختلفی دارد که در تمام نوعهای آن افسردگی و مانیا تا حدی وجود دارند و در رفتار فرد نیز نمود پیدا میکنند. بیماری دو قطبی یک بیماری مادامالعمر است که در صورت عدم درمان آن، ممکن است علائم آن بدتر شده و فرد را به مرز جنون و حتی خودکشی برساند. تشخیص نوع اختلالی که فرد به آن مبتلا است از طریق رفتارهایی که از خود نشان میدهد امکانپذیر است. در این قسمت انواع مختلف بیماری دو قطبی را به شما معرفی میکنیم.
بیماری دو قطبی نوع یک
بیماری دوقطبی یکی از انواع اختلالات طیف دو قطبی است که با بروز حداقل یکی از نشانههای جنون مشخص میشود. ویژگی اساسی اختلال دو قطبی نوع یک، دوره بالینی است که با وقوع یک یا چند ویژگی جنونآمیز مشخص میشود و افراد مبتلا غالبا یک یا چند نشانه افسردگی عمده را تجربه میکنند. برخی علائم بروز بیماری دو قطبی نوع یک عبارتند از:
- فرد باید حداقل دارای یکی از نشانههای جنون باشد
- فرد سابقه افسردگی حاد داشته باشد
- پزشک معالج باید وجود اختلالاتی مانند اسکیزوفرنی، اختلال هذیان و سایر اختلالات روانی را که به اختلال دوقطبی مرتبط نیستند را در فرد مبتلا رد کند. یعنی این اختلالات را با بیماری دو قطبی اشتباه نگیرد.
بیماری دو قطبی نوع دو
برای تشخیص اختلال دو قطبی نوع دو، بیمار باید یک یا چندین نشانه افسردگی و حداقل یک نشانه از هیپومانیک (Hypomanic) را تجربه کرده باشد. از ویژگیهای اختلال هیپومانیک میتوان به خواب کمتر از حد معمول و داشتن سطح انرژی بالا اشاره کرد. با این حال، فرد در تکاپو و جنبش است و کارهای خود را انجام میدهد و ممکن است نشانههای مانیک را نیز نشان ندهد. اختلال دوقطبی نوع دو همچنین میتواند شامل علائم مختلف باشد و ممکن است علائمی از ویژگیهای روانشناختی تغییر خلق و خو سایکوتیک (Psychosis) را نیز داشته باشد.
سایکلوتایمیا (Cyclothymia) یا اختلال خلق ادواری
سایکلوتایمیا نیز نوعی بیماری دو قطبی خفیف است که شامل علائمی از افسردگی سطح پایین است که به مدت طولانی در زندگی بیمار وجود داشته است. در این نوع بیماری دو قطبی شاهد تغییرات کمتری در خلق و خود فرد هستیم. علائم بیماری دو قطبی ممکن است در یک دوره ثابت شوند، اما از بین نمیروند و همیشه با فرد مبتلا باقی میمانند.
تشخیص بیماری دو قطبی
فرد مشکوک به ابتلا به بیماری دو قطبی باید دارای علائم خاصی از مانیا و افسردگی از جمله روحیه بالا یا تحریکپذیر و افزایش فعالیت مداوم یا سطح انرژی بالا را داشته باشد. این علائم باید حداقل 7 روز به طول انجامیده باشند و در صورت شدید بودن این نشانهها، بیمار باید در بیمارستان بستری شود. پزشک معالج ممکن است معاینه فیزیکی و برخی از آزمایشات تشخیصی از جمله آزمایش خون و ادرار را برای تشخیص بیماری دو قطبی فرد انجام دهد. انجام این کار میتواند به از بین بردن سایر علل احتمالی علائم، مانند مصرف زیاد داروهای روانگردان نیز کمک کند.
سایر شرایطی که ممکن است با اختلال دو قطبی ایجاد شود عبارتند از:
- استفاده از دارو یا الکل برای مقابله با علائم بیماری دو قطبی
اختلال استرسی پس از آسیب روانی (Post-traumatic stress disorder)
- استرس و تشویش
اختلال کمتوجهی – بیشفعالی (Attention-deficit hyperactivity disorder)
علائم بیماری دو قطبی
علائم بیماری دو قطبی با توجه به سطح تغییرات خلق و خو در میان افراد متفاوت است. برخی از افراد دارای تغییر خلقی شفاف هستند و علائم مانیا و سپس افسردگی را هر کدام چندین ماه دارند و این علائم به وضوح قابل تشخیص است. اما در برخی موارد دیگر، فرد مبتلا ممکن است ماهها یا سالها با روحیه و خلق و خوی «خوب» یا «بد» به زندگی خود ادامه دهد و علائم بیماری وی نیز ثابت باقی بماند.
«حالت ترکیبی» حالتی است که علائم جنون و افسردگی، همان زمان در فرد اتفاق میافتند. فرد مبتلا ممکن است علائم افسردگی مانند گوشهگیری را داشته باشد و در عین حال ممکن است عصبی و بیقرار و یا حتی پر انرژی نیز باشد؛ یعنی علائم متضاد را به طور همزمان تجربه کند و رفتارهای غیر طبیعی از خود نشان دهد.
همانطور که گفتیم مانیا (شیدایی) و هیپومانیا اشاره به روحیه و انرژی بسیار بالا دارند و برعکس حالت افسردگی هستند؛ اما مانیا کمی شدیدتر است. علائم بروز مانیا عبارتند از:
- قضاوتهای غلط
- هیجان بسیار زیاد
- احساس حواسپرتی یا کسالت
- کم کاری در مدرسه یا محل کار
- اعتقاد به اینکه همه چیز درست و خوب است
- فرد مبتلا بسیار صادق اما گاهی اوقات پرخاشگر و تهاجمی میشود
- احتمال انجام رفتارهای مخاطرهآمیز
- احساس شعف و شادمانی بیش از حد
- اعتماد به نفس بسیار بالا و کاذب
- پرحرفی و ناتمام رها کردن موضوع بحث فعلی و شروع صحبت درباره موضوع جدید
وجود افسردگی نیز یکی از علائم بیماری دو قطبی است و انواع مختلفی دارد. ویژگیهای کلی افسردگی در فرد مبتلا به بیماری دو قطبی عبارتند از:
- احساس غم، ناامیدی و پریشانی
- ناراحتی شدید
- بیخوابی و مشکلات خواب
- اضطراب بیجا درباره مسائل بیاهمیت
- احساس درد یا مشکلات جسمی که به هیچگونه درمانی پاسخ نمیدهند
- احساس گناه و مقصر دانستن خود در بروز تمام مسائل ناخوشایند
- تغییر در الگوهای غذا خوردن (چه بیشتر غذا بخورد و چه کمتر غذا بخورد)
- افزایش و یا کاهش وزن
- احساس کرختی و خستگی شدید
- لذت نبردن از انجام فعالیتهایی که در گذشته از آنها لذت میبرد
- مشکلات حافظه و فراموشی
- واکنشهای شدید و غیرطبیعی نسبت به سر و صدا، بو، لباس تنگ و سایر مواردی که اهمیت چندانی ندارند و قابل اغماض هستند
- تمایل به گوشهگیری و شرکت نکردن در فعالیتهای گروهی
در برخی موارد شدید نیز ممکن است فرد به فکر خودکشی بیافتد و در صورت ادامه پیشرفت این علائم دست به خودکشی و یا خودآزاری بزند.
سایکوزیس (Psychosis) یا روانپریشی میتواند هم در مانیا و هم در افسردگی بروز پیدا کند و فرد ممکن است نتواند میان خیال و واقعیت تمایز قائل شود. علائم روانپریشی ممکن است شامل توهمات دروغین، خیالاتی شدن و شنیدن یا دیدن چیزهایی باشد که اصلا وجود خارجی ندارد و فقط در ذهن فرد بیمار وجود دارند.
کودکان و نوجوانانی که مبتلا به بیماری دو قطبی هستند به احتمال زیاد دچار آشفتگیهای خفیف و زودگذر، تغییر سریع خلقی، پرخاشگری، عصبانیت و رفتارهای بیپروا میشوند. برای تشخیص دقیق ابتلا یک فرد به بیماری دو قطبی، او باید ویژگیهای ذکر شده در بالا را به صورت دائمی داشته باشد، نه موقتی.
درمان بیماری دو قطبی
هدف از درمان بیماری دو قطبی، به حداقل رساندن سطح جنون، افسردگی و کاهش شدت علائم بیماری به منظور ایجاد زندگی نسبتاً عادی برای فرد بیمار است. در صورت عدم درمان بیماری، دوره افسردگی یا مانیا میتواند تا 1 سال ادامه پیدا کند. اما با درمان این علائم، احتمال بهبودی در طی 3 الی 4 ماه امکانپذیر است. درمان بیماری دو قطبی شامل ترکیبی از چندین روش درمانی است که ممکن است متشکل از مصرف داروهای شیمیایی و یا انجام برخی تمرینات فیزیکی و روانشناسی باشد. ممکن است یک فرد در طول فرآیند درمان نیز همچنان تغییرات خلقی را تجربه کند، اما همکاری با پزشک و مصرف دارو میتواند شدت این علائم را کاهش داده و آنها را کنترل کند.
درمان دارویی بیماری دو قطبی
لیتیوم کربنات (Lithium carbonate)، رایج ترین دارو برای درمان افسردگی، مانیا و یا هیپومانیای طولانی مدت است. بیماران دو قطبی معمولاً حداقل 6 ماه لیتیوم کربنات مصرف میکنند تا علائم بیماری آنها کاهش پیدا کرده و به سطح مطلوبی برسد. بیمار موظف است که از دستورالعملهای پزشک مبنی بر زمان، میزان و چگونگی مصرف داروهای خود در جهت کارکرد و تاثیر آنها پیروی کرده و بدون مشورت با پزشک اقدام به قطع مصرف دارو نکند.
سایر داروهای درمانی بیماری دو قطبی شامل موارد زیر میشود:
- دارویهای ضدتشنج (Anticonvulsants): این داروها گاهی اوقات برای معالجه مانیا تجویز میشوند.
- داروهای ضد روانپریشی: اگر علائم بیماری در فرد بسیار شدید و سخت باشد، پزشکان معمولا داروهای آریپیپرازول ( Aripiprazole)، الانزاپین (Olanzapine) و ریسپریدون (Risperidone) را تجویز میکنند.
برخی داروها ممکن است خیلی سریع در فرد اثر کرده و روحیه و خلق و خوی او را بهبود بخشند؛ اما برخی داورها نیز دارای عوارض جانبی هستند.
روان درمانی، رفتار درمانی شناختی و بستری بیمار
روان درمانی با هدف کاهش علائم بیماری و کمک به فرد بیمار در مدیریت رفتار و بیماریاش انجام میشود. اگر بیمار بتواند محرکهای اصلی بیماری خود را شناسایی و تشخیص دهد، ممکن است بتواند اثرات ثانویه بیماری خود را به حداقل برساند. در این شیوههای درمانی، شخص بیمار قادر است علائم اولیه بروز بیماری خود را تشخیص دهد و با کمک پزشک نیز میتواند نسبت به کنترل علائم بیماری خود اقدام کند. حضور مستمر در جلسات رواندرمانی، میتواند به ایجاد و حفظ روابط مثبت در منزل و محل کار کمک بسیاری کند.
رفتار درمانی شناختی (Cognitive behavioral therapy) نیز به عنوان درمان فردی و خانوادگی میتواند به جلوگیری از پیشرفت بیماری کمک کند. در حال حاضر بستری شدن بیماران دو قطبی در بیمارستان کمتر از گذشته اتفاق میافتد. با این وجود، اگر احتمال داده شود که فرد بیمار ممکن است به خود و اطرافیانش صدمه بزند، پزشک معالج بستری موقت بیمار را تجویز میکند.
شوک درمانی برقی (Electroconvulsive therapy) نیز زمانی استفاده میشود که سایر راههای درمانی موثر واقع نشده باشند و علائم بیماری فرد روزبهروز در حال افزایش باشد. شوک درمانی برقی یک نوع روش درمانی روانپزشکی است که در آن به بیمار تشنج برقی وارد میشود تا از اختلالات روانی رهایی یابد.
رعایت رژیم غذایی سالم، خواب کافی و ورزش منظم میتوانند به روند بیماری فرد و کاهش علائم بیماری وی کمک کنند. مصرف هرگونه مکمل تقویتی باید با مشورت پزشک معالج انجام شود؛ زیرا برخی از داروهای جایگزین میتوانند با داروهای مورد استفاده برای اختلال دوقطبی ناسازگار باشند و یا علائم بیماری را تشدید کنند.
اکثر بیماران مبتلا به بیماری دو قطبی میتوانند بیشتر روند درمانی خود را بدون نیاز به ماندن در بیمارستان طی کنند. بیمار دو قطبی در برخی شرایط میتواند فرآیند درمانی خود را به طور روزانه در بیمارستان طی کند و شبها نیز به خانه بازگردد. توجه داشته باشید که بستری شدن در بیمارستان راهحل نهایی درمان است و تنها در صورتی که بیماری خیلی پیشرفت کرده باشد از سوی پزشک معالج تجویز میشود.
کلام آخر
ما در این مقاله بیماری دو قطبی را به طور کامل مورد بررسی قرار دادیم. بیماری دو قطبی نوعی اختلال روانی است که منجر به تغییرات شدید خلق و خو در فرد شده و باعث میشود که فرد به طور ناخواسته رفتارهای عجیب و غیرمعمولی از خود نشان دهد. بیماری دو قطبی با توجه به نوع رفتار فرد، انواع مختلفی دارد.
تاکنون درمانی قطعی برای اختلال دو قطبی کشف نشده است و برخی درمانهای رایج مانند رواندرمانی، تنها به کنترل و کاهش علائم این بیماری کمک میکنند. با این حال اگر در مراحل اولیه بروز بیماری به پزشک مراجعه کرده و درمان را شروع کنید، میتوانید از پیشرفت بیماری جلوگیری کرده و یا آن را متوقف کنید. آیا شما تا به حال در اطراف خود با شخص مبتلا به بیماری دو قطبی برخورد داشتهاید؟ لطفا نظرات خود را در قسمت ارسال دیدگاه با ما در میان بگذارید.
عشق من دقیقا اینجوریه دقیق دقیق منم ی دوره خفیفشو گذروندم تحت نظر مشاور بودم ولی الان حس میکنم از قبل بدترم ولی ادم طرف مقابلش براش بیشتر مهمه ازش دورم و کاری ازم برنمیاد سر موضوعات کوچیک بحث میگیره و ترکم میکنه و چند وقت بعدش برمیگرده میگه بخدا اون الکی بود من هیچ وقت اون کارایی گفتم رو نکردم من عاشقتم و اون کارارو نمیکنم واقعا نمیدونم باید چکار کنم یک سال نیم هست باهاشم ولی حتی 6 ماهم پشت سر هم باهم نبودیم چون خیلی زود به زود این اختلالا براش پیش میومد بهش میگم برو پیش مشاور منم پشتتم میگه بیا پیشم باهم میریم:( واقعا بیماری عجیبیه خود ادم داشته باشه ولی برای عشقش بیشتر نگرانه من هیچ وقت نزاشتم آسیبی به رابطمون بزنه ولی خب مال من خفیف بود مال اون زیاد پیش رفت کرده واقعا نمیدونم باید چکار کنم:(