بسیاری از افراد تصور میکنند که اگر حقوق شان افزایش یابد، به رضایت کاملی از زندگی خود میرسند، اما در این مقاله به شما نشان میدهیم که این مسئله صحت ندارد.
روانشناسان در تحقیقات خود دریافتهاند که کسب پول بیشتر الزاما باعث خوشحالی افراد نمیشود. در حالی که بسیاری از افراد تصور میکنند که اگر مثلا حقوق شان از 30 به 60 هزار دلار برسد، خوشحالتر میشوند، اما ضرورتا این میزان افزایش حقوق باعث بیشتر شدن خوشحالی شما نمیشود. برای اینکه خوشحالیتان بیشتر شود، همواره سعی میکنید که دوباره میزان حقوق خود را دو برابر نمایید.
از اینها گذشته، هنگامی که میزان حقوق شما افزایش مییابد و به بالاتر از 70 یا 80 هزار دلار میرسد و شما میتوانید همه چیز برای خود و خانوادهتان فراهم کنید، میزان رضایت شما کم میشود.
در این مورد باید از وارن بافت سوال کنید. او چیزهای زیادی در مورد پول و سرمایه میداند. وی در مورد پولدار شدن میگوید:
اگر صد هزار دلار داشته باشید و فکر کنید که یک میلیون دلار، شما را به آدمی خوشحال تبدیل میکند، منتظر نباشید؛ چرا که این اتفاق روی نمیدهد. اطراف خود را که نگاه کنید افرادی را میبینید که دو میلیون دلار دارند و همین مسئله باعث میشود که شما بیشتر بخواهید. به همین خاطر است که باید گفت با افزایش میزان پول شما، رضایتتان از زندگی بیشتر نمیشود.
راههای شاد بودن در زندگی در کنار افزایش حقوق
هدف خود را در زندگی پیدا کنید
به جای آنکه هر روز به اداره بروید و بعد از ساعت کاری به خانه برگردید، سعی کنید که نقش کار را در زندگی خود پیدا کنید، از خودتان بپرسید که چرا برای یک شرکت یا صنعت کار میکنید. این مدل سوال پرسیدن از خود را هر روز صبح، حداقل سه بار تکرار کنید تا کاملا از اعماق وجودتان انگیزه پیدا کنید و سپس از رختخواب خود بلند شوید.
شاید در حال حاضر برای یک شرکت نوپا کار میکنید، چرا که به محصول و یا هدف آن شرکت ایمان دارید و معتقدید که به نتیجه خوبی میرسد. شاید هم از زندگی خود راضی هستید، چرا که حقوق تان برای پرداخت قبضها و تامین خانوادهتان کفایت میکند. شاید هم در شرایط کنونی، مشغول کارآموزی هستید تا مهارتهای خود را افزایش دهید و فرصتهای جدیدی را برای خود مهیا سازید. در صورتی که این موارد را به خوبی درک کنید، میبینید که دلایلی بسیار ارزشمند برای سخت کار کردن به شمار میروند.
حالا اگر میخواهید که کار نقش کمتری در زندگی شما داشته باشد، از پروژههای جانبی و وقتگیر خود کم کنید؛ چرا که میزان حقوق بیشتر مسئولیتهای بیشتری را به همراه میآورد و گاهی اوقات لازم است که ساعات بیشتری را در محل کار خود سپری نمایید.
در سوی دیگر، اگر قصد دارید که به ارتقای شغلی دست یابید، ساعتهای کمتری را به تفریح بگذرانید و بیشتر روی ارتقای تواناییهای خود تمرکز نمایید.
از نوعی کار عمیق استقبال کنید
کارمندی را تصور کنید که در یک پروژه IT مشقتبار فعالیت مینماید. این کارمند روزها را به پاسخ دادن به ایمیلها، بررسی نوتیفیکیشنها و ارسال اسناد لازم برای افرادی که نیاز به اطلاعات دارند و مواردی از این دست سپری میکند. چنین کارمندی خودش را احتمالا همچون یک کانال اطلاعاتی تصور میکند و تمام روند کاریاش را خستهکننده و سرشار از اضطراب به حساب میآورد.
کال نیوپورت در کتاب خود تحت عنوان «کار عمیق» به مسائلی مانند اینکه شما چه کسی هستید، به چه چیزی فکر میکنید، احساس شما چگونه است و باید کاری کنید که از آن خوشتان میآید، میپردازد و عقیده دارد که شما باید روی چنین مواردی تمرکز نمایید.
کار عمیق به صورت متمرکز و خاص است و به مدتی مشخص بدون تداخل پیش میرود. هنگامی که کارتان تمام میشود، به بازیابی خود بپردازید و به اولویتهای دیگر افراد مشغول شوید. برای برخی از افراد نوشتن مقاله یک نوع کار عمیق است. حتی اگر نویسنده نیستید، کار عمیق میتواند شامل یادگیری یک نوع توانایی جدید مانند ویرایش یک تصویر در فتوشاپ، مصاحبه با یک مشتری یا بررسی فرآیند کار خلاقانه برای یک کمپین تبلیغاتی باشد.
سعی کنید که در هر روز کاری خود بین 30 تا 60 دقیقه کار عمیق داشته باشید، در آن صورت نسبت به کارهایی که در طول باقی ساعات اداری انجام میدهید، احساس بهتری خواهید داشت.
استعفا دهید و شرکت را ترک کنید
خوشبختانه از دوران رکود بزرگ حدود 10 سال میگذرد. حدود یک دهه پیش، نوعی رکود سراسر دنیا را فراگرفت و کسب و کارهای تجاری با مشکلات زیادی روبرو شدند و کارمندان بسیاری شغل خود را از دست دادند. اما حالا دیگر نسبت به سال 2008 دنیا تغییرات زیادی را به خود دیده است. اگر احساس میکنید که شغلتان برای شما تبدیل به باری سنگین شده، بدون لحظهای تردید، آن را رها کنید. در حال حاضر، نسبت به سالهای رکود بهتر میتوان کار پیدا کرد.
حتی اگر حقوق شما به صورت موقت کاهش یابد، به مرور زمان و در درازمدت، دوباره میتوانید آن را افزایش دهید. تنها چیزی که دوباره به دست نمیآید، عمری است که از شما هدر رفته است. وارن بافت نیز به این مسئله اشاره کرده:
عمر تنها چیزی است که نمیتوانید آن را بخرید. منظورم این است که من در حال حاضر عملا میتوانم هر چیزی که دوست دارم با پول تهیه کنم، اما زمان را نمیتوانم بخرم.