امروزه زنان با سرعت قابل توجهی سراغ شغلهایی میروند که تا پیش از این در انحصار مردان بودند و عملکردی همردیف با مردان و چه بسا بهتر از آنها دارند.
امروزه شاهد این هستیم که زنان با سرعت بالایی بدنبال احراز مشاغلی هستند که تا پیش از این در انحصار مردان بودند و شغلهایی کاملا مردانه محسوب میشدند. این زنان میکوشند تا عملکردی همردیف با مردان و چه بسا بهتر از آنها داشته باشند و بالطبع حقوق و مزایای بالاتری نیز میطلبند. روندهای اخیر حاکی از این هستند که آنها در حال تغییر طبقه شغلیشان هستند. تا پیش از این بیشتر مشاغل کمدرآمد متعلق به جامعه زنانه بود که تعداد قابل توجهی از نیروی کار زن جزو همین دسته محسوب میشوند. اما امروزه این گروه تصمیم به تغییر گرفته و سراغ مناصب و موقعیتهای شغلی در زمینه مدیریت، مالی، حقوق و رهبری رفته است که تا پیش از این مشاغل «صرفا مردانه» بشمار میآمدند. درحقیقت، زنان از نظر آماری رهبران شایستهتری نسبت به مردان هستند البته کمی اعتماد بنفس پایینتری نسبت به مردان دارند.
آنها میتوانند پا به پای مردان وارد محیط کاری شوند و از پس تمام کارهای مردانه بربیایند. این روند تا جایی پیش رفته که زنان برخی صنایع را به انحصار خود درآوردهاند و فرمانروایی میکنند. هرچندکه هنوز تعداد این زنها در مناصب مدیریت اجرایی به نسبت پایین است اما با اینحال شایستگی رهبری در زنان انگیزهای است برای ما جامعه زنان تا تلاش کنیم که سکان این صنایع را نیز در دستان قدرتمند و ظریف زنانهمان بگیریم.
آنچه در این مقاله میخوانید:
چهار شغلی که در انحصار بانوان هستند
در ادامه چهار حوزه کاری که تحت سطله این جنس لطیف درآمده را باهم مرور میکنیم:
بهداشت و سلامت
از استفاده از وبسایتها گرفته تا خود تشخیصی، بخش بهداشت و درمان (سلامت) راه درازی را از چند دهه قبل پشتسر گذاشته است. امروزه یک فرد بیمار در روستاهای دورافتاده کنیا میتواند بهلطف دنیای فناوری، نیمهشب به یک امدادگر و بهیار پیام دهد و بخاطر فناوری پیشرفته جمعآوری و تحلیل دادهها به روشهای پیشگیری بهتر، تشخیصهای هوشمندتر و تحقیق و توسعه سریعتر دسترسی خواهد داشت. علیرغم تمام این تغییرات، دو حقیقت وجود دارد:
- این زنان هستند که بار سنگین مراقبت از خانواده را به دوش میکشند، و
- این زنان هستند که اکثریت صفوف اولیه کارکنان بخش بهداشت و درمان را تشکیل میدهند.
براساس پژوهشی که روی 123 کشور دنیا انجام شد، زنان در این کشورها 67 درصد نیروی کار در بخشهای بهداشت و اجتماعی را تشکیل میدهند. 80 درصد نیروی کار حوزه سلامت در ایالات متحده از زنان تشکیل شده است. 90 درصد پرستاران دارای پروانه رسمی را نیز زنان تشکیل میدهند.
برای عدهای کارکردن بعنوان کارمند بهداشت یک شغل محسوب میشود که آموزش و تحصیلات خاصی نمیخواهد و درآمد ناچیزی دارد. عدهای هم فقط برای گریز از درخانه ماندن سراغ این کار میآیند. این کار نه تنها مهارتشان را افزایش میدهد بلکه باعث عزت و احترامشان نزد خانواده میگردد. دلیل این زنان هرچه که باشد، برای اثبات این حقیقت کافی است که بدون حضور و وجود آنها بخش بهداشت و سلامت جامعه فرو میریخت.
آموزش و پرورش
فناوری آموزشی (که در انگلیسی به آن edtech میگویند) عملکرد و بهرهوری فراگیران را تسهیل میکند و در عینحال اخلاقیات را پرورش میدهد. فناوری آموزشی حوزه بسیار بسیار متنوعی است که کارایی و تاثیرگذاریاش بشدت به توجه و تامین نیاز افراد بستگی دارد. هرچیزی از فراگیری مجازی و آنلاین گرفته تا آموزش و یادگیری سنتی و سیستمهای پشتیبان فی مابین این دو سبک فراگیری، همگی بخشی از فناوری آموزشی بشمار میآیند. زنها نیز از علاقمندان این حوزه هستند و توجه ویژهای به این بخش دارند.
براساس آماری که Crunchbase منتشر کرده در سال 2017 تنها 17 درصد از استارتاپهای فناوری توسط زنها تاسیس شده بودند. هرچند که براساس برخی برآوردها، 30 درصد بنیانگذاران در حوزه فناوری آموزشی را زنان تشکیل میدهند. البته این موضوع تازگی ندارد. آموزش و پرورش از دیرباز یک حرفه کاملا زنانه محسوب میشد. با نگاهی به گذشته و قرن نوزدهم درمییابیم که زنها در آن دوره عمدتا مناصب ریاست دانشکدهها را در دست داشتند و نظام مدارس دراختیار آنان بود. براساس همین پیشینه قوی میتوان گفت که زنان میتوانند مسئولیتی بمراتب بیش از اینها در فناوری آموزش برعهده بگیرند.
نیروی انسانی
شمار زیادی از زنان در زمینه منابع انسانی حاضر هستند. براساس گزارشی که دفتر آمار کار ایالات متحده در سال 2016 منتشر کرده است 72 درصد مدیران منابع انسانی زن هستند. گزارش مجزایی در سال 2017 در وبسایت Payscale.com منتشر گردید که نشان میدهد 86 درصد از افراد دارای معلومات عمومی در بخش منابع انسانی را زنان تشکیل میدهند. اما دلیل این شکاف فاحش در این زمینه چیست؟
یک تئوری میتواند این باشد که این رشته مشهور به فرمانروایی زنان شده است. یعنی از آنجایی که از گذشته آن را رشتهای کاملا زنانه میدانستند مردان کمتر و زنان بیشتری سراغ منابع انسانی آمدهاند. اما این تنها یکی از صدها رشته زنانهای است که مردان امروزه نیز به آن علاقه شدیدی دارند.
دلیل دیگر به بیولوژی و ژنتیک برمیگردد. شاید این استدلال که زنان بیشتر از مردان وظیفه و نقش پرورشدهنده دارند کمی جاهلانه باشد و نشانههایی از تبعیض جنسیتی در خود داشته باشد، اما براساس شواهد و قراین علمی ثابت شده زنان نسبت به مردان از هوش عاطفی یا EQ بالاتری برخوردارند که مولفه و بُعد اصلی منابع انسانی بشمار میآید. زنان معمولا مهارتهای میانفردی و همدلی بیشتری در مقایسه با مردان از خود نشان میدهند که مهارتهای بسیار مهمی در حل تعارضات، مدیریت افراد و مذاکره درباره قراردادها هستند.
خدمات مشتری
تمام پیشنهادها و توصیههای آگاهانه درباره ارائه خدمات مشتری مناسب، حول چند ویژگی میچرخند: همدلی، مهارتهای گوشدادن، صبر، حل مسئله و مهارتهای صحبت از طریق تلفن. یک باور عمومی وجود دارد که زنها نسبت به مردان بهتر میتوانند خود را جای دیگران بگذارند. تحقیقات علمی نیز حقایق بیشماری را در این باور عام ثابت میکنند اما تا بحال شواهد جامعی بدست نیامدهاند که توضیح دهند که آیا این امری ذاتی و طبیعی است یا با پرورش و تربیت بدست میآید.
پژوهشی که در سال 1995 انجام گرفت به این نتیجه رسید که مغز زنها راحتتر و سریعتر از مغز مردان سیگنال همدردی و همدلی را ارسال میکند. در این تحقیق مشخص شد که زنان در مقایسه با مردان بصورت ناخودآگاه حالات عاطفی دیگران را تقلید میکنند. این رفتار فعالیت بیشتر «نورونهای آینهای» (نورونی است که وقتی موجود عملی را انجام میدهد و می بیند که همان عمل را دیگری انجام میدهد تحریک میشود) را نشان میدهد.
پژوهشهای دیگر حاکی از این هستند که تفکر منطقی نسبت به همدلی بیشتر روی مغز مردان تاثیر میگذارد و بالعکس. اما چه ذاتی باشد یا با پرورش و محیط بدست آمده باشد، زنان سابقه بهتری در شغل خدمات مشتری (امور مشتریان) نسبت به مردان دارند. شاید برخی از صنایع صرفا بدنبال یک جنسیت خاص باشند اما این چهار صنعت فرصتهای شغلی بیشماری برای زنان کارآفرین دارند.