اکران فیلم Venom و A Star Is Born ، صدرنشینان هفته قبل را به رتبههای سوم و چهارم عقب راند و باز هم یک فیلم ابرقهرمانی در جایگاه اول جدول باکس آفیس قرار گرفت.
بالاخره بعد از تبلیغات زیاد و هایپ بالای Venom این فیلم اکران شد. اکرانی که نقدهای نه چندان مثبت منتقدان را به دنبال داشت. البته تاثیر حذف بخشهایی از فیلم و ردهبندی سنی پایین که موجب کاهش صحنههای خشن و سیاه فیلم بود را نمیتوان در کسر امتیازات کسب شده، نادیده گرفت. اما زور تام هاردی به عنوان یک ابرقهرمان،جذابیت داستانهای کمیک مارولی و طرفداران فیلمهای پاپ کورنی به تمام این نقدها میچربد و Venom توانست در اولین هفته اکرانش 80 میلیون دلار بفروشد. باید قبول کرد که فیلم هر قدر هم از لحاظ روایت داستانی ضعیف باشد، تماشای یک انسان در پوشش ضدقهرمانی Venom که دشمنانش را بیرحمانه مورد عنایت مشت و لگد قرار میدهد، خالی از جذابیت نیست.
دومین فیلم این هفته که از شانس بدش همزمان با Venom اکران شد، A Star Is Born با بازی بردلی کوپر و لیدی گاگا است. فیلم پس از جانشینی کوپر به جای ایستوود بر صندلی کارگردانی در تاریخ 5 اکتبر 2018 روی پردههای نقرهای رفت و در هفته اول توانست 42 میلیون دلار بفروشد و رتبه دوم جدول باکس آفیس را از آن خود کند. لیدی گاگای بدون گریمهای معمول و عجیب غریب، رد پایی کمرنگ از کلینت ایستوود، بردلی کوپر (عشق جف بریجز) گیتار به دست کارگردان و در نهایت موسیقی ایندی راک، معجونی از A Star Is Born ساخته که طعمش برای بیننده دلچسب خواهد بود. باید گفت A Star Is Born فیلمی است که بدجور بوی اسکار میدهد.
در بین مابقی تازه اکرانهای این هفته، فیلم دیگری نتوانست خود را به باکس آفیس برساند و The Hate U Give هر قدر که دوید، بالاتر از رتبه 13ام قرار نگرفت. Loving Pablo هم این هفته در آمریکا اکران و در جدول فروش هفتگی 40ام شد. البته ما ایرانیها که به لطف عدم وجود قانون کپی رایت، این فیلم را چند ماه پیش دیدیم و فایلش را هم آرشیو کردیم.
در ادامه دو فیلم تازه اکران را با هم بررسی خواهیم کرد:
Venom
تجربه تماشای Venom به یک آزمایش ناموفق روی نمونه انسانی شباهت دارد و در اولین ساعت فیلم نواقضش را بروز میدهد. درست همانطور که بدن انسان تزریق یک ماده از موجود بیگانه را پس میزند، Venom هم نبرد بین دو نیروی متضاد را ارائه میدهد. از یک طرف نقشآفرینی تعمداً عجیب و غریب و هوشمندانه از تام هاردی را شاهد هستیم و از طرف دیگر فیلم کلیشهای و غیرجذابی را میبینیم که اطرافش را احاطه کرده است. فیلمنامه هر چقدر هم تلاش میکند که فیلم را به سلطه خودش در آورد، توسط Venom رد میشود، البته همه اینها به لطف (یا بهتر است بگوییم نفرین) روایتی است که تاریخ مصرفش به 15 سال پیش باز میگردد.
هاردی نقش «ادی بروک» را بازی میکند، یک روزنامهنگار اهل سانفرانسیسکو با یک برنامه تلویزیونی بیپرده که مثلاً قرار است مثل گزارشات ادی بروک بیادبانه و وقیح باشد. ادی پس از مدتی به یک مخترع و دانشمند مشهور به نام «کارلتون دریک» (ریز احمد) برخورد میکند، مصاحبه این دو در نهایت به مشاجره کشیده شده و این قضیه به بهای اخراج ادی از کارش تمام میشود و در نهایت نامزدش «آنی» (میشل ویلیامز) او را ترک میکند. فضولی و تحقیق ادی در مورد کشفیات مرموز دریک، به اتصال موجود فضایی چسبناکی به اسم «سیمبیوت» به بدنش منجر شده و همانطور که میتوانید حدس بزنید به هیولایی وحشی به اسم «ونوم» تبدیل میگردد.
طرفداران عناوینی کمیک به یاد دارند (یا شاید ترجیح میدهند که فراموش کنند) که ونوم در سال 2007 در Spider-Man 3 سم رایمی هم ظاهر شده بود. در آنجا نقش ادی بروک (بیشتر به شکل نسخه خبیثتر و کثیفتر پیتر پارکر) توسط توفر گریس بازی میشد. اما در فیلم جدید به شکل شخصیتی خوش قلب با کمی خرده شیشه ترسیم شده است. حتی قبل از این که بروک در قالب ونوم قرار بگیرد، هاردی او را به شخصیتی عجیب و مرموز تبدیل میکند. هنگامی که ادی توسط یکی از کارکنان دریک (شخصیتی که بدون دلیل توسط جنی اسلیت بازی میشود) از حمل یک موجود فضایی مطلع میشود، بلافاصله ژست یک نیمه بیگانه را میگیرد، انگار که فضایی بودن از بچگی در خونش بوده است. شخصیت هاردی پس از تبدیل به ونوم (ای خدا که چقدر دیر این اتفاق میافتد) حتی نامأنوستر هم میشود. بروک هیچ مشکلی با این طرف و آن طرف سانفرانسیسکو کشیده شدن توسط ونوم و کتک زدن آدم بدها و خوردن مغزشان ندارد.
با این حال باید گفت که تماشای تام هاردی انصافاً جذاب و دوستداشتنی است، البته بیشتر به خاطر اینکه فیلم چیز بامزه دیگری ندارد. علیرغم اینکه تمام شخصیتهای اطراف تام هاردی بازیگران بااستعدادی هستند، در این فیلم به شکل متفاوتی ظاهر میشوند، چیزی که منجر به یک ابرقهرمانی خسته کننده میشود. تماشای تلاش و شکست احمد برای جانبخشی به شخصیت کارلتون دریک به عنوان یک میلیاردر تحت فشار واقعاً آزاردهنده است. فرقی ندارد چند بار مونولوگهای فسلفی مأبانهاش در مورد شکنندگی بدن انسان و قدرت فرابشری موجود بیگانه را بشنوید، نمیتوانید منکر شوید که همه چیز Venom به جز خود هاردی از ابرقهرمانیهای به درد نخور اوایل صده 21 مثل Daredevil و Catwoman تقلید شده است. در بیشتر مواقع حس میکنید که فیلم توسط تیم و سازندگانی ساخته شده که دلیل اصلی علاقه مردم به فیلمهای ابرقهرمانی را نمیفهمند، فقط این را خوب میدانند که مردم برای تماشایشان پول خوبی میدهند.
نیازی به گفتن نیست که Venom به شدت روی جلوهها بصری کامپیوتری (CGI) تمرکز دارد و این سکانسها بدون تعارف افتضاح هستند. طی یک صحنه نبرد سینمایی، دو سیمبیوت بیگانه روبروی یکدیگر قرار میگیرند. سکانسی که هر دو سیمبیوت را در خودش جای میدهد، باید یکی از حماسیترین بخشهای فیلم باشد و شاید اگر جلوههای ویژه تفکیک شده و مفهوم بودند، همین اتفاق هم میافتاد اما تصاویر درهم و شلخته به نظر میرسند و اعصابتان را خرد میکنند. تعقیب و گریز ماشین هم که درست پس از تبدیل ادی به ونوم صورت میگیرد، بیربط و غیرضروری در فیلم قرار گرفته است. کارگردان فیلم رابن فلچر که یک دهه پیش با فیلم جذاب Zombieland برای خودش اسم و رسمی در کرد، قادر نیست که سروته فیلمش را با هم جور در بیاورد. Venom بیشتر از این که اکشن داشته باشد، دیالوگ دارد، اما بخش تعقیب و گریز برای مدت زیادی طول میکشد، انگار فقط به این منظور ساخته شده که مردم در مسیر خانه راجبش صحبت کنند.
Venom میتوانست بدتر از این باشد، (که احتمالاً فاجعهای میشد برای خودش!) اما هنوز استاندارهای یک ابرقهرمانی کلاسیک را رعایت میکند. شعار فیلم این است که دنیا به اندازه کافی ابرقهرمان دارد و گاهی اوقات برای توازن دنیا نیاز به یک ضد قهرمان است اما باز ونوم را به عنوان یک ضدقهرمان به بیننده معرفی نمیکند، مخصوصاً وقتی شخصیت اصلی در اواخر فیلم میگوید: «بریم سیاره را نجات دهیم» زیادی جوانمرد به نظر میرسد. مشکل Venom ساده است: تنها یک نفر، میفهمد که فیلم باید در واقع چه چیزی باشد و وقتی باقی تیم هنوز هدف حضورشان را نمیدانند، دستپخت نهایی بینمک میشود.
A Star Is Born
بردلی کوپر و لیدی گاگا A Star Is Born را به شکل یک دارم احساسی قدرتمند احیا کردند. داستان آشنای یک خواننده پا به سن که استعداد جدیدی را کشف میکند به لطف عملکرد (و استعداد موسیقی) لیدی گاگا از رنگ و لعاب و ترسیم بهتری برخوردار است. A Star Is Born مثل اجرای مجدد یک آهنگ کلاسیک همه جزئیات کهنه و جذاب را بازسازی میکنند. داستان را از ابتدا میدانید (و راستش باید هم بدانید، چون این فیلم یک بازسازی را از بازسازی، بازسازی کرده است). با این حال بردلی کوپر به عنوان کارگردان فیلم توانسته تازگی اثرش را همچنان حفظ کند. البته در این کار کمکهای زیادی دارد، این لیدی گاگا است که با اجراهای فوقالعادهاش جو و اتمسفر فیلم را منفجر میکند. برخلاف نظر بسیاری از نشریات، این اولین تجربه بازیگری گاگا نیست، اما عملکرد خوبش در A Star Is Born کشف میشود، پس میتوان، فیلم را یک جورایی آغازگر فعالیتهای سینمایی او دانست. خشن، شکننده و بامزه، این خواننده تمام چیزهای مورد نیاز برای بازیگری را دارد. شاید برخی خرده بگیرند که او نقش تخیلی خودش را بازی میکند، اما این موارد مهم نیستند، چیزی که اهمیت دارد کشش بالای نقشش است.
گاگا نقش «الی» را بازی میکند، دخنری خوشصدا که شبها در یک کافه معمولی آواز میخواند. او با صدایی دلنشین، استعدادی نهفته دارد، اما به خاطر چهره سادهاش از تماشاگران خجالت میکشد (مخصوصاً دماغ بدفرمش). اما وقتی ستاره راک مشهور و دائمالخمر جکسون مین وارد کافه میشود، هیچ کدام از اینها اهمیتی ندارند. او که مشروبش تمام شده و دربهدر دنبال یک شیشه دیگر برای مست شدن میگردد، به شکل اتفاقی محو عملکرد الی شده و تحت تأثیر صدایش قرار میگیرد. جکسون بلافاصله با او قرار آشنایی میگذارد و متوجه میشود الی نه تنها خواننده خوبی است، بلکه میتواند ترانه هم بنویسد. جکسون از الی که هنوز در شوک آشنایی با یک سلبرتی به سر میبرد، میخواهد که به کنسرتش رفته و سر صحنه در اجرای یک آهنگ با او همخوانی کند. باقی ماجرا را خودتان میتوانید حدس بزنید: الی پله پله اوج میگیرد و جکسون به خاطر مشکل الکلش سقوط میکند! هیچ کدام از این موارد غافلگیرکننده نیستند، مهم چگونگی جذابسازی همین المانهای تکراری است، حتی با وجود این که پایان ماجرا را حدس میزنید، A Star Is Born کشش بالایی دارد که نمیتوانید در مقابلش مقاومت کنید.
کارگردانی کوپر یکی از دلایل مهم این قضیه است. این بازیگر/کارگردان چشم (و مسلماً گوش) خوبی برای درک موسیقی الکترونیک در اجرای زنده دارد و حتی اگر آهنگهای ایندی راک و بلو راکی که مینوازد را دوست نداشته باشید (که خیلی بیسلیقهاید) امکان ندارد جذب «بیت و ضرباهنگش» نشوید. به علاوه رابطه قدرتمندی بین کوپر و گاگا وجود دارد. این دو در کنار هم عملکردی فوقالعاده ارائه میدهند و یکی از جادوییترین المانهای فیلم این است که با وجود این که رابطه بین این دو در نهایت سرد میشود، این سرما به اتمسفر فیلم راه نمییابد. اگر لیدی گاگا این قدر خوب ظاهر میشود، دلیلش وجود یک همبازی قدرتمند است. کوپر که تا حدودی از جف بریجز در Crazy Hearts الگو گرفته، با آن کله تاب دادنها و حرکتهای شل و ول، نقشی باورپذیر به عنوان یک راک استار الکلی ارائه میدهد. بهتر از او سم الیوت است که نقش برادر درهم شکسته کوپر را بازی میکند. بار دراماتیک سنگینی بر دوش الیوت قرار دارد و او حتی یکبار هم لنگ نمیزند. در سکانسی از فیلم شخصیت کوپر قبل از خروجش از ماشین، یک مسأله شخصی را نزد الیوت اعتراف میکند (وقتی دوربین روی صورت الیوت فیکس میشود، فروپاشی احساسی او را مشاهده میکنیم)، این صحنه بینظیر است. راستی از زمان حضور الیوت به بعد کلمه %$*# هم به واژگان فیلم اضافه میشود و همین قدر بگویم که فحشهای هیچ کسی به اندازه سم الیوت نمیتواند تأثیرگذار باشد.
خب… حالا که تمام شور و حالم از فیلم را تخلیه کردم، بگذارید این را هم اضافه کنم که A Star Is Born آن شاهکار تکرارناپذیری نیست که تصورش را میکنید. مدت زمان فیلم حداقل 10-15 دقیقهای طولانیتر از تایم مناسب است و عملکرد شخصیت الی در بعضی بخشها کمی نامأنوس به نظر میرسد (او دائماً استعداد و حرفهاش را به جکسون ارجاع میدهد). درست است که جکسون به ستاره شدنش کمک کرده، اما الی بیش از اندازه مدیون او به نظر میرسد. سکانسی در فیلم است که او آهنگی را در کنسرت اجرا میکند و ناگهان متوقف میشود تا حضار را به «کف مرتب برای جکسون» تشویق کند، حتی با وجود این که خود جکسون در کنسرت حضور ندارد.
همه مشکلات به کنار، A Star Is Born یک اثر موفقیتآمیز است. سنت شکنی نمیکند اما همان سنت کلاسیک را با وجههای جدید و جذاب ارائه میدهد. علاوه براین یک چیز فوقالعاده پیچیده و احساسی در اجرای آهنگ توسط شخصیت الی از لیدی گاگا وجود دارد، زیر و بم صدایش و فریادهایی که میکشد، همه چیز مو به تن بیننده سیخ میکند. A Star Is Born مثل آهنگی است که بدتان نمیآید مدتی کرم گوشتان شود.
بعد از ورود Venom و خوانندگی بردلی کوپر و لیدی گاگا به باکس آفیس، جنیفر گارنر Peppermint دست از انتقام کشید و از جدول خارج شد. مهمانی White rick boy نیز چندان طولانی نبود و سفر نزولیش را آغاز کرد. طبق روال هر هفته جدول فروش فیلمها را در ادامه مرور خواهیم کرد.
فیلم | رتبه فعلی | رتبه هفته گذشته | مدت زمان اکران (هفته) | فروش آخر هفته (میلیون دلار) | مجموع فروش تاکنون (میلیون دلار) | |
---|---|---|---|---|---|---|
Venom | 1 | — | 1 | 80.0 | 80.0 | |
A Star Is Born | 2 | — | 1 | 42.6 | 42.6 | |
Smallfoot | 3↓ | 2 | 2 | 14.9 | 42.8 | |
Night School | 4↓ | 1 | 2 | 12.3 | 46.8 | |
The House with a Clock in Its Walls | 5↓ | 3 | 3 | 7.3 | 55.1 | |
A Simple Favor | 6 | 4 | 4 | 3.4 | 49.0 | |
The Nun | 7↓ | 5 | 5 | 2.6 | 113.4 | |
Hell Fest | 8↓ | 6 | 2 | 2.1 | 8.9 | |
Crazy Rich Asians | 9 | 7 | 8 | 2.1 | 169.1 | |
The Predator | 10↓ | 8 | 4 | 0.9 | 50.0 | |
منبع: IMDB |
کلام آخر
امیدواریم که از تریلرها و مطالب این هفته لذت برده باشید. شما دوستان میتوانید نظرات و پیشنهادات خود را جهت بهبود عملکرد این بخش با ما در میان بگذارید.