در فهرست 10 فیلم برتر که میتوانستند بازی ویدیویی باشند، از فیلمهایی نام میبریم که بدون اقتباس مستقیم، مشابه بازیها ساخته شدهاند.
تا حالا شده فیلمی را تماشا کنید و با خود بگویید: «آخ اگر این بازی بود چه چیز خفنی میشد؟» خب اگر گیمر هستید و جوابتان منفی است، یا خیلی بیذوقید یا اصلاً قدرت رویاپردازی ندارید؛ ولی در دنیای هالیوود فیلمهایی هستند که گاهاً احساس میکنید کارگردان فیش کنترلر را به بازیگر متصل کرده و مثل یک آواتار، او را کنترل میکند. در 10 برتر این هفته فیلمهایی را مورد بررسی قرار خواهیم داد که تمامی المانهای لازم برای تبدیل شدن به یک بازی مهیج را دارند. توجه داشته باشید که فیلمهای این فهرست تنها حس و حال بازی را دارند و با اقتباس از بازی ساخته نشدهاند، پس انتظار فیلمهایی مثل Max Payne یا Prince of Persia را نداشته باشید. خدا را چه دیدید، شاید در آینده 10 برتری را به آنها اختصاص دادیم. پس اگر جمله خط اول را تاکنون با خود تکرار نکردهاید، در فهرست 10 فیلم برتر که میتوانستند بازی ویدیویی باشند، با ما همراه باشید تا خودتان حرفم را متوجه شوید.
۱۰- Tron
یکی از اولین فیلمهایی که با حس و حال بازیهای ویدیویی ساخته شده به دهه 80 و Tron باز میگردد. در دههای که تمامی بازیهایی ویدیوی به شکل رترو و کلاسیک بودند و موسیقیهای متنشان فقط به بیپ و بوپ خلاصه میشد، Tron با بازی جف بریج یکی از بهترین فیلمهایی بود که بدون اقتباس از بازیها بیشترین شباهت را به آنها داشت. میتوانستیم نام ریبوت فیلم یعنی Tron Legacy را در اینجا قید کنیم اما با توجه به این که کمی مدرنتر است و ارجاعش همچنان به بازیهای رترو برمیگردد، تصمیم گرفتیم Tron اصلی را نام ببریم که در زمان خودش فیلمی نوآورانه محسوب میشد.
۹- John Wick
فکر نمیکنم هیچ بازیگری پیدا میشد که بتواند نقش یک قاتل دل شکسته را بهتر از کیانا ریوز خسته بازی کند. کلاً شخصیت ریوز خوراک بازی است، کاری به فیلمهایش نداریم که یک جورایی شبیه به بازی هستند. نمونه بارزش همین آقای جان ویک دوست داشتنی! آقای ویک بلد است که چطور باید یک اتاق را با اسلحه کمریش پاکسازی کند. آیا این همان حس مهارنشدنی نیست که تمامی بازیها سعی دارند به ما القا کنند؟ غالباً در بازیها سعی میکنید بدون کمترین آسیب و به شکل زنجیری تعداد کمبوهایتان را افزایش دهید (دقیقا مشابه Batman Arkham)، دفعه بعد که برای بار هزارم فیلم را تماشا کردید تعداد کمبوهای جان ویک را بشمارید تا ببینید به چه رقمی میرسند. فیلم، همانند تمامی بازیهای اکشن استایل خاص خودش را دارد که به شلیک در کشکک زانو و هدشات خلاصه میشود. ضرباهنگ بالای اکشن و استایل یکپارچه و مهیج نبردها John Wick را در شماره نهم 10 فیلم برتر که باید بازی میشدند قرار میدهد.
۸- eXistenZ
مشابه Tron این فیلم نیز بازیکنان را به دنیایی مجازی و شبیهسازی منتقل کرده و مجبورشان میکند برای بقا با قوانین این دنیا پیش بروند. این فرمولی آشنا در بازیهای ویدیویی، مخصوصاً از نوع چند نفرهاش است. مثلاً PUBG را در نظر داشته باشید که باید همراه با چند نفر دیگر برای بقا همکاری کرده و انواع آیتمهای حیاتی را جمعآوری کنید. eXistenZ پا را فراتر گذاشته و در دنیای بازیهای ویدیویی بیشتر غرق میشود. حتی به ما یادآوری میکند که همه چیزمان را به پای بازی نریزیم و بین دنیای واقعی و مجازی فاصله ایجاد کنیم. بازیها لذتبخشند اما نباید تمام وقتمان را صرف آنها کنیم.
۷- District 9
اول از همه یک نکته خیلی مهم را یادآور شوم تا بدانید فیلم چقدر به بازی شباهت دارد؛ District 9 پس از کنسل شدن پروژه فیلم Halo ساخته شد. پیتر جکسون با نیل بلامکمپ به توافق رسیده بود، تا او سکان ساخت Halo را به دست بگیرد، اما پروژه به دلایل متفاوتی به سرانجام نرسید و از آنجایی که سازندگان نمیخواستند زحماتشان برای آمادهسازی هدر برود تصمیم گرفتند همان فرمان را به سمت فیلم تخیلی District 9 کج کنند. تمامی المانهایی که احتمالاً باید در فیلم Halo شاهد میبودیم در این فیلم وجود دارند. موجودات فضایی، سفینههای عظیم، لباسهای تکنولوژیک، تیراندازی، اسلحه های ضدجاذبه و … خب قبول دارم فیلم بیشتر از این که Halo باشد، به Half Life شباهت دارد! اما مهم این است که لپ مطلب را گرفتید. District 9 باید در فهرست 10 فیلم برتر که میتوانستند بازی باشند، قرار داشته باشد.
۶- Crank
راستش را بگویم، اولین فیلمی که پس از دیدنش با خودم گفتم: «ای کاش یک بازی هم از آن میساختند» همین Crank بود. یک آدم دیوانه که فقط برای حفظ آندرنالین بالای خونش، باید انواع وسایل نقلیه را بدزدد و مثل دیوانهها با سرعتی سرسامآور نصف شهر را بچرخد. فیلم پر است از کتککاری، تیراندازی، تعقیبوگریز و دیگر ژانگولرهایی که در یک بازی پرهیجان و اکشن شاهد هستیم. همه این المانها را در یک بازی ویدیویی (که هم من میدانم و هم شما) به وفور دیدهایم. اصلاً چرا رمزی حرف میزنم؟ اگر قرار بود GTA به یک بازی تبدیل شود Crank بهترین سناریو را برایش فراهم میساخت و با در نظر داشتن نمایش فیلم بعد از چند شماره از این سری، گمان نمیکنم که این شباهت تصادفی بوده باشد.
۵- Sucker Punch
«مشت ناگهانی» نام یک استودیوی بازیسازی هم است. احتمالاً کارگردان فیلم زک اسنایدر که فیلمش را کپی بازیهای ویدیویی ساخته از این اسم به عمد استفاده کرد. فیلم از 1 درصد داستان و 99 درصد اکشن تشکیل شده است، دقیقا همان سیستمی که بسیاری از بازیها برای رد کردن قسمتهای حوصله سربر و رسیدن به اکشنهای پرهیجان استفاده میکنند. یکی از دلایلی که Sucker Punch را در فهرست 10 فیلم برتر که میتوانستند بازی باشند قرار دادیم، مراحل و فضاسازی مختلفی است که در هر بخش از فیلم، طیفهای گوناگونی از ژانرها را شامل میشود. ترکیب ژانر فانتزی با علمی-تخیلی هر نیمچه گیمری را یاد بازی حماسی Final Fantasy میاندازد.
۴- Scott Pilgrim vs. the World
این فیلم به قدری از المانهای بازیهای ویدیویی استفاده کرد که حتی یک بازی هم از آن ساخته شد. با وجود ارجاعات زیادش به بازیها، این تنها دلیلی نیست که این فیلم جذاب و احمقانه را در فهرست 10 فیلم برتر که میتوانستند بازی باشند قرار دادهایم. فیلم و کمیکی که از آن اقتباس شده داستان اسکات را روایت میکند که برای به دست آوردن قلب معشوقهاش باید با 7 دوست (از نوع پسر) قبلی او مبارزه کند. لابد میگویید خب که چه؟ چنین داستانی واقعاً شما را یاد لولهکش سیبیلویی نمیاندازد که برای نجات پرنسساش از هفت کوی و هفت دریا میگذرد؟ حالا بگذریم که صحنههای مبارزه به شدت شبیه به Mortal Kombat و Street Fighters ساخته شدهاند.
۳- Edge of Tomorrow
بدون در نظر گرفتن شباهت انکارناپذیرش به Call of Duty Advanced Warfare فیلم بیشتر به خاطر هسته اصلی داستانیش مثل بازیهای ویدیویی به نظر میرسد. بیل کیج با خون گونهای خاص از بیگانگان فضایی آلوده شده و محکوم است که یک روز از زندگیش را بارها و بارها تکرار کند. او پس از مرگ، همه چیز را از نو آغاز کرده و قادر خواهد بود که با تصحیح اشتباهات گذشتهاش مسیر آیندهاش را تغییر دهید. چنین المان نخنما شدهای را در فیلمهای زیادی شاهد بودهایم، اما با فضای سراسر اکشن Edge of Tomorrow یاد چه چیزی میافتید؟ مطمئناً بازیهای ویدیویی، مخصوصاً از نوع 8 بیتیاش که شکست و مردن اتفاقی نورمال و طبیعی است. Edge of Tommorrow با بهرهگیری از همین الگو همانند بازیهای ویدیویی با وجود تکراری بودنش همچنان تازه و مهیج به نظر میرسد.
۲- Matrix
بازیهای ویدیویی شما را به دنیایی تخیلی منتقل میکنند که در آن به ماجراجویی بپردازید. شما کنترل آواتاری را به عهده میگیرید که مهارتهایش چندین برابر خودتان است و با دنیایی تعامل خواهید داشت که قوانین خودش را دارد. همه اینها ساختار فیلم Matrix را تعریف میکنند. شخصیت اصلی فنون رزمی را میآموزد، متخصص انواع سلاحهای گرم و سرد میشود و میتواند هر قابلیتی که نیاز دارد را دانلود کند. در دنیای مجازی Matrix میتوانید هر کاری که میخواهید انجام دهید و به هر کسی که دوست دارید تبدیل شوید. سوال من از شما این است: هدف اصلی بازیهای ویدیویی چیزی غیر از این است؟
۱- Hardcore Henry
بعید میدانم فیلم Hardcore Henry را دیده باشید، اما وقتی آن را در رأس 10 فیلم برتر که میتوانستند بازی ویدیویی باشند، قرار دادهایم، مطمئناً دلیل محکمی برایش وجود داشته است. همیشه در رویایم بود که فیلم اکشنی ببینم که کلاً اولشخص باشد و روایتش از حالت تکبعدی خارج نشود. اگر شما هم مثل من هستید پس خوراکتان را جور کردم. کارگردان Hardcore Henry هیچ تلاشی نکرده تا رنگ و لعاب بازیهای اکشن را در فیلمش پنهان کند و کل فیلم به شکل یک شوتر اول شخص روایت میشود. حرف از شوتر شد، باید یادآور شوم که داستان بازی به سکانسهای بکشبکشی خلاصه شده که با کمترین دیالوگ ممکن به یکدیگر زنجیر شدهاند. هنری مثل همه بازیهای شوتر از انواع و اقسام سلاحها برای ناکار کردن دشمنان استفاده میکند، حتی وارد بخش همکاری یا به اصطلاح گیمی Co-op میشود و مهارتهایش را با آمپولهای آندرنالین افزایش میدهد. اگر هنوز هم با جایگاه اولش در این فهرست مشکل دارید، خدمتتان عرض کنم که فیلم حتی با یک باسفایت (یا همان غول آخر) تمام میشود.
امیدوارم از 10 برتر این هفته لذت برده باشید و طبق معمول توجه داشته باشید که این فهرست بر اساس تجربه و سلیقه شخصی گردآوری شده و اگر شما عزیزان فیلمی سراغ دارید که جایش در بین 10 فیلم برتر که میتوانستند بازی باشند خالی است، نظراتتان را با ما در میان بگذارید.