در این مطلب بازیهای ترسناکی را مورد بررسی قرار خواهیم داد که با المانهای خاص و نوآورانه تواسنتند ژانر وحشت را به روش خودشان بازتعریف کنند.
همه دوست دارند که هر از گاهی یک بازی ویدیویی ترسناک تجربه کنند (مخصوصاً در شب با لامپ خاموش و درهای بسته یا اگر جرأت بیشتری دارند به تنهایی). در عین حال که تمام بازیهای این ژانر ترسناک ساخته شدهاند، بعضی ترسناکتر از بقیه هستند. حال یا به دلیل جلوههای بصری خوفناک یا به خاطر اتمسفر شومشان به روشهای منحصر بفردی مخاطب را شوکه میکنند. بعضی بازیها به قدری در انتقال حس وحشت موفق عمل کردهاند که همانند شیطانی که از خودش تکثیر کرده باشد، چندین دنباله برایشان ساخته شده است. بسیاری هم نمایش ترسناکی را ارائه دادند، اما پس از مدتی به شکلی نامحسوس از دنیای وحشت کناره گیری کردند. بعضی بازیها از قوه تخیل خود شما برای ایجاد حس وحشت استفاده میکنند و وارد روح و روانتان میشوند، تعدادی هم با فاصله گرفتن از مسیر درست و نمایشی مضحک حالتان را به هم میزنند.
آنچه در این مقاله میخوانید:
8 بازی ویدیویی ترسناک
این که یک بازی برای بازیکنی تا چه حدی ترسناک است، کاملاً سلیقهای بوده و به عواملی مثل تجربه شخصی و علاقهاش به زامبی و خون آشام بستگی دارد. در ادامه بازیهایی را مرور خواهیم کرد که بدون تردید ترسناک هستند و با المانهای منحصربفردشان توانستند این ژانر را باز تعریف کنند؛ پس اگر نمیترسید با پلازا همراه باشید.
8- Batman: Arkham Asylum
در عین حال که Arkham Asylum از نظر فنی یک بازی وحشتناک محسوب نمیشود، مرحله Scarecrow از هر مترسکی در فیلمهای Batman ترسناکتر است. استودیوی راک استدی توانست حتی بهتر از کریستوفر نولان فضای سیاه کمیک را شبیهسازی کند و با طیفی وسیع از شخصیتها آن را به شکل یک تجربه مفرح و عمیق به بازیکنان ارائه دهد. با این حال مرحلههای مترسک، سبب میشود که Arkham Asylum در زمره بازیهای وحشتناک قرار بگیرد. پس از این که مترسک از گاز وحشتش روی بتمن استفاده میکند، شوالیه شنل پوش در اعماق خاطرات شوم از مرگ والدینش غرق شده و دائم یک نسخه غول پیکر از مترسک را میبینید که قصد شکارش را دارد. در این مراحل بتمن باید خودش را از دید مترسک مخفی کند و با تاباندن پروژکتور علامت بتمن به صورتش، او را موقتاً کور و درنهایت شکست دهد.
سازندگان از ماهیت شخصیتهای طراحی شدهشان شناخت کامل داشتند و با استفاده هوشمندانه از گاز وحشت توانستند، همزمان بتمن و خود بازیکن را بترسانند. همچنین به بهترین شکل از نمایش گذشته Scarecrow فاصله گرفتند و به جای توسعه و کپی برداری از نمونههای موجود، فرم خودشان را به عنوان یک بازی اسم و رسم دار به بازیکنان ارائه دادند.
7- Resident Evil
Resident Evil نه تنها یکی از پایه گذاران ژانر وحشت بود، بلکه با ژانر شوتر سوم شخص، جنبههای ترس را به مخاطبان بیشتری منتقل کرد. تمام بازیهای وحشت و بقای سری Resident Evil میتوانند در این فهرست قرار بگیرند اما قسمت اول به قدری خوب بود که 10 دنباله، یک ریمیک، یک ریمستر از ریمیک، چند فیلم، چند کمیک و یک استاندارد برای دنیای وحشت ارائه کرد. ترکیب اکشن، معما و اکتشاف فرنچایزی خلق کرد که توانست تا به امروز 83 میلیون کپی به فروش برساند. لازم به ذکر است که قسمت اول بازی توانست امتیاز فوقالعاده 91 از 100 را از سایت متاکریتیک به دست بیاورد.
Resident Evil در 1996 منتشر شد و یک دهه از دوره و زمان خودش جلوتر بود و اکنون که چندین سال از عمر بازی گذشته برای بازیکنان حکم یک کالت کلاسیک دارد. قسمت اول سری تمام المانهایی را که یک بازی را فوقالعاده میکنند، در یک قصر پر از زامبی جمع کرد و بازیکنان را درونش قرار داد. مگر میشود نتیجه بد در بیاید؟
6- SlenderMan
التهاب و ترس مرموزی که Slenderman در فضای اینترنت راه انداخت، در نهایت به یک بازی بزرگ موفق تبدیل شد. Slenderman یک شوک ناگهانی بود؛ یک شخصیت شرور که دنیای اینترنت را به رعب و وحشت انداخت. دست و بازوان دراز و بیقوارهاش به شکل کاتورهای تغییر شکل میدهند و وحشتهای غیرقابل پیشبینی به بازیکنان ارائه میدهند. با این حال انگشتهای عجیب و ظواهر غیرمنتظرهاش بدترین ویژگی Slenderman نیستند؛ ویژگی وحشتناکش این است که هیچ چیزی از شما نمیخواهد. فقط یک جا میایستد و به شما خیره میشود، همین دلیل از هر چیز دیگری بازیکنان را بیشتر میترساند. بر طبق سنت تبدیل بازیهای ویدیویی به فیلم سینمایی، Slenderman اکنون از فرهنگ بازی به دنیای فیلمهای سینمایی وارد شده است و علاوه بر مخاطبان جدید، این فرصت را برای بازیکنان فراهم میآورد تا بار دیگر وحشت این شخصیت مرموز را روی پرده نقرهای تجربه کنند. Slenderman به شکل کلی تأثیر کمی روی ژانر وحشت گذاشت و امید میرفت که فیلم سینمایی بتوانید وظیفه ناتمام بازی را به اتمام برساند. اما فروش کمش در باکس آفیس نشان داد که بعضی عناوین بهتر است در مدیوم خودشان قرار داشته باشند.
5- Dark Souls
Dark Souls باید در هر لیستی از بازیهای ترسناک حضور داشته باشد. سری Souls با فاصله گرفتن از زامبیهای Resident Evil المانهای فانتزی را به ژانر وحشت اضافه کرد و به قدری این کار را خوب انجام داد که دو دنباله، یک اسپین آف و صدها بازی مشابه توسط سازندگان دیگر را همراه داشت. زمانی نه چندان طولانی پس از محبوب شدن Dark Souls در سال 2011 هر بازی جدید دیگری یک جورایی از Dark Souls الهام میگرفت. البته تقلید از این بازی و دستیابی به چنین موفقیتی کار سادهای نیست. بیشتر وحشت Dark Souls از اتسفر غمگین، آهنگسازی و NPCهای عجیب و غریبش نشأت میگیرد که آرزوی روزهای خوش دارند و به بازیکن در مورد خطرات پیش رو هشدار میدهند. ترکیب این موارد به هر مکان جدیدی حسی خوف انگیز داده و بازیکن را همیشه در حالت آمادهباش قرار میدهد. فضاسازی Dark Souls نیز به شدت عمیق است و اتمسفر تاریکش بازی را به یک تجربه فانتزی سیاه تبدیل میکند.
با این حال Dark Souls بیشتر محبوبیتش را به خاطر گیمپلیش به دست آورده است؛ یک بازی بیرحم و بینهایت دشوار در حدی که تنها با رسیدن به مکانهای خاص (بون فایر) به شما اجازه میدهد تا بازی را ذخیره کنید. با این حال اگر به مکانهای قبلی باز گردید تمام دشمنانی که کشتهاید دوباره رسپان میشوند. با چنین سیستمی، بسته به آخرین بون فایر احتمال دارد شکست در هر نبرد شما را به ساعتها قبل باز گرداند، که خودش وحشتناکترین چیز برای هر بازیکن است.
4- Agony
Agony در سال 2018 یک تجربه چندشآور و مبتذل بود که بیشتر از هر محصول دیگر روی خون و خشونت تمرکز میکرد. متأسفانه چنین چیزی به این معنی است که بعضی المانهای داستانی قربانی شدند و بازی به همین جهت مورد نقدهای شدیدی قرار گرفت. بازیکن کنترل یک روح گمشده در جهنم را برعهده داشت و میتوانست حین جست وجو در جسم دیگران رسوخ کرده و کنترلشان را به دست بیاورد. با این حال داستان پوچ و فراموش شدنی بود. Agony را میشود مثل سری Saw در نظر گرفت، بدون داستان سرراست، پرشده از خشونتی غیرضروری، اما همینها جذابش میکنند.
نبود جزئیات زیاد چیزی است که Agony را قابل بازی میکند. اگر خشونتش گرفته شود، فقط یک مشت مأموریت تکراری از آن باقی میماند، اما همین خشونت محض به شدت وحشتناک است. از کاسه مدفوع گرفته تا روابط بین شیاطین دهشتناک و جسدهای متحرک، استودیوی Madmind هر بلای بیمارگونهای که میتوانست سر بازیکنانش آورد. Agony علاوه بر حجم زیاد خشونت نشان داد که بازیهای کیک استارتر میتوانند جایی در آینده صنعت بازیسازی داشته باشند.
3- Cultist Simulator
Culstis Simulator از ورقهای بازی برای خلق یک دنیا در تخیل بازیکنان استفاده میکند. درست مثل زندگی واقعی، ورقهایی که یک شخصیت با آنهای سروکار دارد طریقه شکلگیری فرقه و در نهایت سرنوشتش را تفسیر میکنند. بازی به شکل هوشمندانهای بازیکنان را به مسیر تاریکی سوق میدهد و به سادگی با تعریف اتفاقات اطراف و این که چه کسی اطرافشان است و در کجا حضور دارند، احساسات مختلف را در آنها برمیانگیزد. پس از مدت کوتاهی توهمات از تصویر به ذهن بازیکن منتقل میشود. حس عدم اعتماد به افراد بیگناهی که در مسیرتان قرار میگیرند و خطر همیشگی مرگ توسط یک شیطان، افسر پلیس یا حتی گرسنگی خودش را نشان میدهد.
در واقع ذهن انسان قدرتمندترین موتور بازیسازی است و Cultist Simulator میتواند با به کار گرفتنش یکی از بهترین بازیهای ممکن را بسازد. این عنوان کارتی ثابت میکند که بازیهای ترسناک برای ایجاد وحشت به گرافیک با کیفیت یا فهرست بلندبالایی از بازیگران و صدا پیشگان نیاز ندارند؛ تنها باید یک داستان ترسناک روایت کنند و این کار را به نحو احسن انجام دهند.
Alien: Isolation -2
Alien: Isolation دیگر عنوانی است که صرفاً یک بازی ترسناک محسوب نمیشود، اما میتواند شما را حسابی بترساند. هیجان Alien: Isolation کاملاً با اقتباس از فیلم 1979 ریدلی اسکات ساخته شده و نتیجه کار یک بازی ترسناک با ریشههای علمی-تخیلی است. دختری «ریپلی» (بازیکن) در یک مأموریت شوم در ایستگاه فضایی متروکهای گرفتار میشود (پس داستان به شکل پیش فرض ترسناک است). ایستگاه فضایی و داستان به خودی خود ترسناک نیستند، اما احتمال این که «زینومورف» معروف هر لحظه جلوی راهتان سبز شود، بازی را به شدت وحشتناک میکند.
نبود هاد (HUD) و هیچ راهنمایی در صفحه، این حس به شما را القا میکند که واقعاً در دنیای بازی هستید و پس از مدتی خودتان را رها شده درون راهروی تاریک و رها شده ایستگاه فضایی مییابید. البته این التهاب پس از مشاهده بیگانه از بین نمیرود و حرکت در تونلهای تنگ و فضای بسته در ایستگاه فضایی بدون در نظر داشتن این که کجا مشغول بازی هستید یک حس «تنگناهراسی» به شما منتقل میکند. نه فضایی برای نفس کشیدن هست و نه راهی برای فرار. وقتی توسط یک بیگانه رو به تکامل و باهوش تحت تعقیب باشید، مرگ انکار ناپذیر است و هنگامی هم که سراغتان بیاید، به وحشیانهترین و خونینترین شکل ممکن اتفاق میافتد.
1- Left 4 Dead 2
چگونه با یک آخرالزمان زامبی محور دست و پنجه نرم میکنید؟ Left 4 Dead جواب این سوال را به راحتی میدهد. Left 4 Dead 2 بهترین عنوانی است که میتوانید با دوستانتان بازی کنید، یک تجربه چند نفره بینظیر. این بازی با تعریف خودش از ژانر وحشت، بازیهای ترسناک آینده را تحت تأثیر قرار داد. اساس اصلی بازی یک مشت زامبی گرسنه و گوشتخوار را در مقابل تیمی از انسانهای شجاع و تا دندان مسلح قرار میدهد. با توجه به این که گونه مختلف زامبیها، نیازمند مهارتهای مختلفی برای شکست هستند، کار تیمی در بازی اهمیت بالایی دارد.
تکیه بر کار تیمی بدون شک یکی از ترسناکترین المانهای بازی است؛ به این ترتیب که روی بازیکنانی که به دوستانشان و دوستانی که به بازیکن تکیه دارند، فشار بیشتری میآورد. این فشار با ریسک و خطرات بالایی همراه است؛ هر اشتباهی که اتفاق بایفتد و هر تیری که خطا برود میتواند به نابودی کل تیم منجر شود. اگر تنها یک نفر بخواهد تک روی کند و ارتباطش با باقی تیم از بین برود، زامبیها سر سیر روی تشک میگذارند. اما اگر کار تیمی را سرلوحه کنند شاید بتوانند، جان سالم به در ببرند.
امیدواریم از این مطلب لذت برده باشید. اگر عنوانی مد نظر دارید که توانسته ژانر وحشت را در بازیهای ویدیویی بازتعریف کند، آن را با ما به اشتراک بگذارید.