بسیاری از شخصیت های دنیای سینما در ابتدا آنقدر که باید جذاب به نظر نمیرسند، اما در دنباله فیلم با روندی تکاملی به شخصیتی خفن تبدیل میشوند. در ادامه 10 نمونه از این قهرمانان و ضدقهرمانان را با هم بررسی میکنیم.
یک قانون نانوشته در دنباله فیلمها وجود دارد؛ به این ترتیب که باید برای بهبود المان تفریح، شعله بسیاری از عوامل را بیشتر کنید. بعضی اوقات چنین کاری به تغییرات آب دوغ خیاری منجر شده و همه چیز فیلم را به گند میکشد، اما بهترین دنبالهها آنهایی هستند که میتوانند بین ریسک پذیری بیشتر و توسعه لایههای شخصیت اصلی تعادل برقرار کنند و بسیاری هم با حفظ این بالانس به موفقیت دست مییابند.
در بین این روند موفقیتآمیز، نوع خاصی از دنباله (sequel) فیلم وجود دارد که با پیشرفت عواملی چون زور بازو یا خفنتر کردن شخصیتی خاص، سعی میکنند تا تأثیر او را روی داستان افزایش دهند. بعضی اوقات شخصیت ها پس از اولین نمایششان ناپدید شده و در قسمت دوم با تزریق مقدار زیادی از عنصر خفنیت باز میگردند (چنین چیزی اصولاً به شکل یک سورپرایز به فیلم اضافه میشود) و این عوامل سازنده آنها را به شخصیت هایی به یادماندی تبدیل میکند. از این جور قهرمانان و ضد قهرمانان در دنیای سینما کم نداریم؛ به این جهت در ادامه 10 تا از شخصیتهایی که در دنباله فیلمها به شکلی خفن باز میگردند را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
معرفی 10 شخصیت هالیوودی با بازگشت هایی جذاب
10- لوک اسکای واکر (Star Wars)
Star Wars در تاریخچهاش شخصیت خفن کم ندارد (شخصیتهایی که جورج لوکاس خلق میکند یا پس از مدتی متوجه میشوند که انتخاب شده هستند یا آخرین امید بشریتاند). در این ادیسه فضایی «هان سولو» را شاهد بودیم که چگونه از یک ضد قهرمان باحال به یکی از بهترین آدمهای دنیای جنگ ستارگان تبدیل میشود، «ایواک»های پشمالو که برای دفاع از سرزمینشان به پا میخیزند و «آناکین اسکای واکر» که از یک قهرمان سفید کمکم به وحشتناکترین دشمن نیروهای مقاومتی تغییر ماهیت میدهد. اما هیچ یک از شخصیتها به سرعت لوک اسکای واکر به یک قهرمان خفن تبدیل نشدند.
او زندگیش را به عنوان یک پسر روستایی آشغال جمعکن آغاز میکند و برای نابودی «دد استار» بر تمام مشکلاتش فائق میآید (البته تا پایان قسمت اول همچنان یک پسر ساده باقی میماند). در قسمت دوم به یک خلبان حرفهای با مهارتهایی منحصر بفرد و نجات دهنده پرنسس «لیا» تبدیل میشود. ظاهراً تقدیر او در چنین مسیری نوشته شده بود؛ اما باز هم تماشای تبدیلش از جوان ساده فیلم اول به یک همه فن حریف، جذاب است.
9- لوکی (The Avengers)
این طور به نظر میرسد که لوکی در مدت تبعیدش در پایان فیلم اول Thor به خاطر خیانت به آزگارد تا همکاریش با تانوس در ابتدای The Avengers، تجربههای زیادی کسب کرده است.
او با خروج از 9 قلمروی زندگی وارد جهنم شد و به طریقی راهش را به هم پیالههای شرورش در دنیای مارول پیدا کرد و مشخصاً به تجربیات خبیثانهاش افزود. با توجه به این که در گذشته یک جنگجوی قهار اما خام بود (مثل «اسکار» نسبت به «موفاسا» در Lion King) این بار با تمام قدرت به زمین حملهور شد، چند مأمور عملیاتی SHIELD را کشت، «هاوک آی» را اسیر و برده خودش کرد و در فهرست یکی از خفنترین و به یادماندنیترین شخصیتهای شرور دنیا جای گرفت. در بازسازی مجدد لوکی با وجهه قاطع و مستبدتری از او مواجه میشویم که در روایت، منطقی به نظر میرسد و به تأثیر بیشترش در داستان کمک میکند.
8- لوسی پونسی (The Chronicles of Narnia: The Voyage Of The Dawn Treader)
در فیلمهای Narnia، لوسی، جوانترین دختر فیلم شخصیتی شبیه «نویل لانگ باتم» در Harry Potter دارد. او در قسمت اول کم از لشکر سیاهی نمیکند و در قسمت دوم حضورش بسیار کم رنگ است (بیشتر به خاطر سن کمش؛ ظاهراً سمورهای درون فیلم بهتر از او میجنگند). اما در زمان The Voyage Of The Dawn Treader و با باز شدن پای پرنس کاسپین به سینما خیلی چیزها تغییر کرد. او دیگر آن بچه شیرین و معصوم گذشته نیست که از جنگ فاصله میگیرد؛ اکنون یک دریانورد قهار شده و خودش تک به تک به مصاف دشمنان میرود.
احتمالاً به این دلیل که در Dawn Treader سنش بیشتر شده و در غیبت خواهرش «سوزان» حساب ویژهای رویش باز میشود، اما به هر دلیلی با زوایه جدیدی از شخصیتش نسبت به دو فیلم اول مواجه میشویم.
7- جک جک (Incredibles 2)
بچهها هم میتوانند در زمره شخصیتهای خفن قرار بگیرند؟ خب اگر قدرتمندترین ابرقهرمان در دنیای سینمایشان باشند شک نکنید میتوانند؛ خوب هم میتوانند. در واقع تکامل جک جک به چیزی بیش از یک بچه معمولی از پایان The Incredibles و هنگامی شروع میشود که او به خانوادهاش در کشتن «سیندروم» کمک میکند، اما این تنها یک چشمه کوچک از مهارتهای جک جک است و تا دنباله فیلم را نبینید متوجه نخواهید شد که این کوچولوی شیطان میتواند چه آتش پارهای (به معنای واقعی کلمه) شود!
جک جک در Incredibles 2 را میتوان اسطورهای برای مخاطبان نوزاد جهان دانست (البته اگر بتوانند کارتون ببنید) که با قدرتهای شگفتانگیزی از چندین قهرمان دیگر مجهز شده است. دنباله The Incredibles یادآور میشود که جک جک همتایی ندارد و نوسان و عدم کنترلش به خفنتر بودنش میافزاید.
6- ولوورین (X-Men Origins: Wolverine)
وقتی هیو جکمن کارش را در اولین فیلم X-Men به عنوان شخصیت «جیمز لوگان» آغاز کرد با موجود خشن و ریشهداری که بعدها به آن تبدیل میشود خیلی فاصله داشت. شاید برای یک بازیگر (نیمچه سوسول) برادوی که تازه برای خودش اسم و رسمی در کرده بود، چندان وجهه خوشی نداشت که در نسخه کمیکی وولورین ایفای نقش کند.
اما همراه با دنبالههای بیشتر، لوگان بازووانش را ماهیچهایتر و چنگالهایش را تیزتر کرد و برای ظاهری به مراتب با ابهتتر آماده شد. در X-Men: Origins بود که این تکامل به اوجش رسید. موهای لوگان از حالت احمقانه و شاخ دار به مدل بهم ریخته و نورمال تغییر کرد و بدنش به قدری خوشتراش و عضلانی شد که گویا رگهای زیر پوستش هر لحظه در شرف ترکیدناند. ضدقهرمانها و ابرقهرمانان باحالتری نیز در این قسمت وجود دارند که میتوانستند در این فهرست قرار بگیرند. Origins حتی «سیبرتوث» بردار لوگان را نسبت به قسمتهای قبلی X-Men خفنتر ترسیم کرده است.
5- راکی (هر دنبالهای از Rocky)
Rocky مثال بارزی از درک اشتباه یک فرنچایز و قدرتمند کردن بیش از حد شخصیت اصلی در تاریخ سینما است و مسبب همه این گندکاریهای دوست داشتنی هم کسی نیست جز سیلوستر آقا استالونه!
در فیلم اول، راکی شخصیتی درب و داغان و شکست خورده است که با استعداد هدر رفته و در عین حال عزم راسخش توصیف میشود، به همین دلیل علیرغم این که خودش را به رقابت با «آپولو کرید» میرساند، نمیتواند در این نبرد حماسی پیروز شود. در این نقطه از داستان موضوع در مورد پیروزی و این که چقدر محکم مشت میزنید نیست؛ موضوع این است که تا چقدر میتوانید مشت بخورید و همچنان به مبارزه ادامه دهید. به زبان دیگر Rocky داستانی است که شکست را با آغوش باز میپذیرد و تا حدودی از آن تقدیر میکند.
پس از مدتی در دنباله فیلم، راکی به کالبد دیگری تکامل مییابد. او از یک بازنده ولگرد با مهارتهای محدود بوکس به بزرگترین مبارز دنیا تبدیل میشود؛ اول از همه «آپولو کرید» را از سد راه برمیدارد، سپس با «کلوبر لنگ» مبارزه میکند و با وجود سختیهای زیاد و شرایط نامساعد «ایوان دراگو» را شکست میدهد؛ کاری که مطمئناً در قسمت اول از پسش بر نمیآمد. البته لازم به ذکر است که این روند صعودی پس از 6 فیلم چندان حس نمیشود.
4- گاندالف (The Lord of The Rings: The Two Towers)
«گاندالف» سفید، نماد یک بازگشت قدرتمندانه است. او برخلاف شخصیتهای فیلم Pet Sematary و سریال Game Of Thrones که پس از بازگشت از مرگ چیزی را از دست میدهند، پس از کشته شدن، تکامل مییابد. این تکامل با توجه به نقش حساس گاندالف برای نجات «سرزمین میانه» مزیتی ارزشمند محسوب میشود. در اولین Lord Of The Rings، گاندالف یک جادوگر پیر، بیادب و چپق به دست است که از سرگرم کردن هابیتهای جوان با آتش بازی و شرکت در جشنهای سالانهشان لذت میبرد و چندان دنبال دردسر نمیگردد. حتی هنگامی که «فرودو» کمکهای او به «بیلبو» در مقابله با اسماگ را یادآور میشود، گاندالف ادعا دارد که در داستان اصلی اغراق شده و چندان هم مرد عمل نبوده است (با توجه به این که بعدها خلاف حرفش ثابت میشود).
اما پس از این که در اواخر قسمت اول میمیرد، با ابهت و جذابیت بیشتری باز میگردد و پوشش تمام سفید و موهای مرتبترش نیز ظاهری خفن به او میبخشند. گاندالف به لطف تولد دوبارهاش قدرتمندتر شده و برای برای مبارزه با دشمنانش راغبتر نشان میدهد. حتی بدون هیچ یک از این موارد، ورود حماسیش در جنگل «فنگورن» او را به یکی از خفنترین شخصیتهای دنیای سینما تبدیل میکند.
3- دکتر براون (Back To The Future III)
میتوان گفت به خاطر دستکاریهای مکرر در خط زمانی، هسته کلی روایت Back to The Future یک جورایی با المان تکامل شخصیتها (یا نابودی آیندهشان) گره خورده است. هر چه باشد کل خانواده «مارتی مک فلای» به لطف دکتر براون (که علی رغم هشدارهایش بابت انگلوک نکردن زمان، خودش این کار را کرد) به نان و نوایی رسیدند.
اما خود براون هم طی دو دنباله از فیلم Back To The Future دچار تغییراتی شد که هیچ ربطی به دستکاری اتفاقات گذشته ندارند. او در فیلم سوم از یک دانشمند نابغه خل و چل که اکثر کارهایش را از روی ناچار و لزوم انجام میدهد به یک قهرمان با جربزه و خفن تبدیل گردید. وقتی مارتی به 1885 باز میگردد براون را در لباسی باحالتر و در حالی میبینید که تعمیرکار اسلحه شده است. دلیل این تغییر ماهیت (از نوع خوبش) احتمالاً وجود خطرات زندگی در غرب وحشی بوده و ظاهراً براون ترجیح داده که خودش را با این سبک زندگی تطبیق دهد. شاید هم شخصیتش نیاز به عنصر خفنیت داشت و این صده بهترین بهانه برای تزریق چنین عنصری به دکتر براون بود.
2- باکی (Captain America: The Winter Soldier)
اگر میخواهید یک شبه راه صدساله خفن شدن را طی کنید، هیچ کاری ندارد؛ شغل شریف آدمکشی را برگزینید و موهایتان را به شکل راکرهای دهه هشتاد آرایش دهید. البته وقتی باکی بیچاره در انتهای Captain America: The First Avengers ناپدید شد، روحش هم خبر نداشت که قرار است به عنوان «وینتر سولجر» و نقش منفی قسمت بعدی دوباره متولد شود، پس از روی عمد خودش را خفن نکرد بنده خدا!
باکی (کمی پهلوان پنبه، اما با قلبی از جنس طلا) از رفیق گرمابه و گلستان «استیو راجرز» که وقتی در کمپ «هایدارا» گرفتار میشود، کاپیتان آمریکا باید او را نجات دهد به یک ارتش یک نفره تبدیل شد. شاید فهرست کسانی که کشته از طول قدش هم درازتر باشد اما شکی نیست که «وینتر سولجر» یکی از باحالترین نقش منفیهای دنیای مارول تا به امروز است و همین باعث شده که شخصیت جدید باکی اینقدر خفن جلوه کند.
بنابراین، این فرمول را به خاطر داشته باشید: ابتدا قابلیت صحبت کردن طرف را به حداقل برسانید، سپس یک بازوی فلزی براق و قدرتهای فرا بشری به او اهدا کنید، کمی عضله و مدل موی خاص و در آخر شخصیت خفنتان آماده مصرف است.
1- الن ریپلی (Aliens)
«الن رپیلی» را شاید بتوان اولین زن نظامی در تاریخ فیلمهای علمی- تخیلی دانست اما این طور نیست که شکار موجودات فضایی را از همان ابتدای کارش شروع کرده باشد. پروسه خفن شدن از قسمت 2 و 3 فرنچایز Alien آغاز شد.
او در ابتدا همان ژانر کهن الگوی داشمند نظامی با قلبی مهربان است که مهارت چندانی در نبرد و فعالیتهای عملیاتی ندارد. پس از این که در قسمت اول تمام خدمه «نوسترومو» شکار و کشته میشوند الن به عنوان تنها بازمانده شاتل فضایی و شخصیتی فضایی باید برای بقایش بجنگد. در قسمت دوم این قهرمان تا دندان مسلح دیگر از «زینومورف»ها فرار نمیکند و در عوض خودش مثل شکارچی سراغ این گونه چندش آور میرود. هیچ جملهای خفن بودن و گردن کلفت شدن الن را بهتر از دیالوگ نهاییش هنگام حمله یک زینومورف به دختربچه ابراز نمیکند: «ازش دور شو لعنتی!»
تکامل اجباری الن ریپلی به خاطر شرایط اطرافش یکی از بزرگترین تغییرات شخصیتی در دنیای سینما است و همین امر Alien را به عنوانی بدون تاریخ انقضا و بیبدل تبدیل میکند.
امیداریم از این مطلب لذت برده باشید. به نظر شما چه شخصیتی لیاقت حضور در این فهرست را دارد؟ نظرتان را با پلازا در میان بگذارید.