هر روز افراد بسیار زیادی در تحصیل، در کار، کارهای روزمره و موارد دیگر به نتیجه مطلوب خود نمیرسند، اما محدودند کسانی که پس از زمین خوردن برای بار دوم بازهم تلاش میکنند. کسانی هم بوده اند که شکست مانع موفقیت آنها نشده و با اراده خود توانسته اند در نهایت به هدف خود برسند.
کسب و کارهای زیادی امروز شکست خوردهاند، افراد زیادی نمرات مطلوبی را در دانشگاه کسب نکرده اند و بسیاری از معشوقه خود جواب منفی شنیده اند! اگر افراد موفقی را میبینید که در رفاه کامل زندگی میکنند، ابدا فکر نکنید که گذشته آنها هم چنین بوده است. چند ثانیه ای را پای سبک زندگی آنها بنشینید تا بدانید که گذشته ای داشته اند که شاید کمتر کسی قادر به تصورش باشد. در ادامه به 10 مورد از این داستانها اشاره میکنیم:
آنچه در این مقاله میخوانید:
10 شکستی که منجر به موفقیت شدند
1. جی کی رولینگ (J.K. Rowling)
همه ما نام کتاب هری پاتر را شنیده ایم و فیلمهای این مجموعه را دیده ایم. اما آیا نویسنده این اثر را میشناسید؟ در طول یک سخنرانی در دانشگاه هاروارد، نویسنده اثر هری پاتر؛ جی کی رولینگ (J.K. Rowling) اهمیت شکست خوردن در زندگی اش را برای همه بازگو کرد. او چند سال بعد از فارغ التحصیلی از کالج دچار بدترین کابوسی شد که تصورش را هم نمیکرد!
من در مقیاس بزرگی شکست خورده بودم. ازدواج استثنایی ام در مدت کوتاهی منجر به شکست شده بود و من بیکار بودم. پدر و مادر تنها و فقیرم در بریتانیا با خطر بی خانمان شدن دست و پنجه نرم میکردند. ترس هایی که پدر و مادرم برای من داشتند و من هم برای خودم داشتم، هر دو پیش میرفتند و طبق معمول، میدانستنم در حال شکست خوردن هستم.
او پس از اینکه کتاب خود را به چندین ناشر نشان داد و مورد قبول آنها واقع نشد، هیچ گاه شکست را نپذیرفت و همواره روی خواسته خود اصرار میکرد. پس از اینکه یک ناشر کتاب او را خواند و حاضر به چاپ کردن این اثر شد، هری پاتر تبدیل به یک اثر به یاد ماندنی در خاطره نسلهای زیادی شد.
2. استیو جابز
کمپانی بزرگ 1 تریلیون دلاری اپل که در حال حاضر بیش از 4000 هزار پرسنل دارد، از یک گاراژ شروع به کار کرد. باورش سخت است اما استیو جابز از شرکتی که موسس آن بود، اخراج شد و تنها راهی که برای ادامه زندگی به فکرش رسید، پیگیری افکار خود بود. استیو جابز در زمانی که هیچ کس او را باور نداشت با همکاری تعدادی محدودی از دوستانش شروع به تحقق بخشیدن به رویاهایش کرد. اکنون کسب و کار دو نفره استیو جایز که از گاراژ خانه او شروع شد، تبدیل به برندی شده که دنیای فناوری را دگرگون کرده است و در هر خانه ای ممکن است اثری از آن پیدا شود.
او در سال 2005 گفت:
من نمیدانستم؛ اما اخراج از اپل بهترین اتفاقی بود که برای من افتاد.
اگر امروز از کارتان اخراح شده اید، نگران نباشید. شاید سرنوشتی شبیه به استیو جابز منتظر شما باشد.
3. بیل گیتس
بیل گیتس، دانشجوی اخراج شده دانشگاه هاروارد بود. او از دانشگاهی اخراج شد که افراد زیادی آرزوی تحصیل در آن را دارند. او کمپانی Traf-O-Data را نیز با همکاران خود تاسیس کرد که نمونه ای بارز از یک شکست در تاسیس یک شرکت بود؛ اما مهارتهای او در کار با کامپیوتر به همین جا ختم نشد و پافشاری او بر رویاهایش منجر به بنا گذاشته شدن شرکتی به نام مایکروسافت شد؛ شرکتی که در کمترین کشوری حضور کم رنگ دارد. بیل گیتس میگوید:
جشن گرفتن موفقیتها اصلا کار بدی نیست؛ اما درس گرفتن از شکستهایی که منجر به این موفقیت شده اند، بسیار مهم تر است.
اگر از دانشگاه اخراج شده اید، این بدان معنی نیست که شما به یک میلیونر تبدیل میشوید؛ اما اگر مدرکی معتبر از دانشگاهی خاص دارید، لزوما موفقیت در انتظار شما ننشسته است.
4. آلبرت انیشتین
کلمه انیشتین، ناخودآگاه ما را به یاد هوش و مفاهیم سخت فیزیک میاندازد؛ اما آیا میتوانید تصور کنید که آلبرت انیشتین تا سن 9 سالگی حتی نمیتوانست به درستی صحبت کند! او حتی از مدرسه دوران کودکی خود هم اخراج شد. پس از اخراج، آلبرت به مدرسه پلی تکنیک زوریخ منتقل شد. اخراج او از مدرسه به هیچ باعث نشد که او جایزه نوبل فیزیک را در سال 1921 نبرد. او معتقد است:
موفقیت، مجموعه ای از شکستها است.
یافتههای انیشتین تحولات عمیقی را در علوم مختلف مخصوصا در فیزیک بوجود آورد. اگر شما در مقطعی که قرار دارید نمیدرخشید، این بدان معنی نیست که شما یک انیشتین درون ندارید.
5. آبراهام لینکلن
رئیس جمهور آمریکا شدن، احتمالا به معنای ریاست بر بخش زیادی از دنیاست؛ اما چگونه افرادی که همواره در طول زندگی خود شکست خورده اند میتوانند به این مرحله برسند؟ آبراهام لینکلن در سال 1831 در کسب و کار خود شکست خورد و تا سال 1836 از مشکلات روانی و عصبی که داشت رنج میبرد. او در تلاش خود برای رئیس جمهور شدن در سال 1856 هم شکست خورد اما متوقف نشد. او به جای اینکه از شکستهای خود به عنوان عاملی برای توقف یاد کند، از آنها به عنوان پله استفاده کرد.
نگرانی من این نیست که شما شکست خورده اید یا خیر؛ نگرانی من این است که شما از وضغیت فعلی خود راضی هستید یا خیر.
لینکلن در سال 1861 به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد. تعداد دفعات رد شدن درخواستهای شما برای رسیدن به هدف، ابدا به معنای موفق نشدن شما نیست.
6. مایکل جردن
من بیش از 9000 شوت را در طی بازیهای که انجام داده ام از دست داده ام. تقریبا 300 بازی را در طول زندگی خود از دست داده ام. من در طول زندگی خود بارها و بارها شکست خورده ام و در آستانه دست کشیدن از تلاش بوده ام اما همین شکستهای پی در پی من در زندگی بوده اند که در نهایت منجر به پیروزی من شده اند.
نقل قول بالا، دلیل موفقیت افسانه بسکتبال، مایکل جردن، از زبان خود اوست. اشتباه است که فکر کنید اگر در کاری استعداد ندارید موفقیت شما در آن غیر ممکن است. معلم بسکتبال مایکل جردن در زمان کودکی او کاملا از مایکل ناامید بود؛ چرا که او حتی نمیتوانست تا ارتفاع مناسبی پرش کند. اما در نهایت این سالها تلاش مایکل بود که او را به این نقطه رساند نه چیز دیگری.
7. استیو اسپیلبرگ
استیو اسپیلبرگ به عنوان یکی از تاثیر گذارترین فیلم سازان دنیا شناخته میشود. او در دبیرستان نمرات بسیار ضعیفی میگرفت و سه بار از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی اخراج شد! در حالی که او در کالج درس میخواند توانست توجه مدیران شبکههای زیادی را در جهان متوجه خود کند. او در سال 1969 به عنوان یک مدیر تلویزیونی انتخاب شد. او تا 33 سال دیگر دانشگاه خود را تمام نکرد!
استقامت و پذیرش شکست، کلید موفقیت است.
اگر در دوران تحصیل خود همواره نمرات بدی کسب میکنید، دلیلی بر عدم موفقیت شما در آینده نیست. اسپیلبرگ تاکنون 51 فیلم را کارگردانی کرده و 3 بار برنده جایزه اسکار شده است.
8. والت دیزنی
همه ما میکی موس و کمپانی والت دیزنی را میشناسیم اما آیا خود والت دیزنی را هم میشناسیم؟! والت دیزنی در زمان کودکی خود از مدرسه اخراج شد و در آزمون استخدامی برای ارتش هم شکست خورد. او در اولین حضور خود در عرصه فیلم و هنر، در کمپانی Laugh-o-Gram کار میکرد که در طول زمان کمی از این شرکت اخراج شد؛ چرا که از نظر مدیر شرکت او هیچ توانایی برای این عرصه ندارد. با این حال، والت دیزنی بی توان (!) توانسته خاطرات کودکی میلیونها کودک و جوان را در سراسر چهان با آثار خود همگام کند. سفید برفی و میکی موس احتمالا از معروف ترین آثار والت دیزنی هستند. منطق پشت این ماجرا کمی از زبان والت دیزنی ساده است:
مدت طولانی به عقب نگاه نکنید؛ همواره دید شما رو به جلو باشد. درهای جدید را باز کنید و تجربههای جدید را کسب کنید. این بخاطر آن است که همه ما ذاتا کنجکاو هستیم و کنجکاوی همه ما را به سوی آرزوهایمان حرکت میدهد.
9. وینسنت ون گوگ
وینسنت ون گوگ در طول زندگی خود از ناراحتیهای زیادی رنج برده است. او در طول زندگی خود یک شکست عشقی، شکست خودکشی نافرجام و انواع و اقسام بیماریهای روحی را تجربه کرده است! او به عنوان هنرمند تنها یک نقاشی اش را توانست بفروشد. اما این موضوع شور و اشتیاق او را برای هنرمند بودن از بین نبرد. وینسنت هرگز نمیدانست سالها بعد از مرگ او، از وی به عنوان اسطوره نقاشی و هنر یاد میشود و زندگی اش در کتابها چاپ شده و در تعداد بالا به فروش میرسد.
اگر صدایی در درون شما به شما میگوید که این کار را نمیتوانید انجام دهید، معنی این جمله آن است که شما دقیقا این کار را میتوانید انجام بدهید؛ صدای درون شما خود به خود ساکت خواهد شد.
10. استیون کینگ
به عنوان یک کودک پارانوئیدی (یک نوع بیماری در کودکان) احتمالا هیچ شانسی برای زندگی عادی ندارید جه برسد موفقیت. اما این جا داستان فرق میکند؛ استیون کینگ برای مقابله با ترسهای خود ابتدا به الکل و مواد مخدر روی آورد. ناراحتی و نا امیدیهایی که او در اثر شکست در کار خود بدست آورده بود منجر به بروز خشونت نسبت به اطرافیانش میشد. او با این روحیه خشن، اما یک نویسده موفق بود.
ما خود ترسهایمان را بوجود میآوریم تا بتوانیم با آنها مقابله کنیم.
او برای این که با ترسهای خود در زندگی کنار بیاید، شروع به نوشتن کرد. به جای الکل و مواد مخدر، نوشتن او را آرام میکرد. ترس زیاد دلیل موفقیت استیون شد.
شکست بیشتر به معنای موفقیت بیشتر است
اگر نخواهید شکست بخورید، احتمالا هیچ وقت هم موفق نمیشوید! موفقیت زمانی حاصل میشود که شما از شکست خوردن نترسید و شکست خوردن شما را متوقف نکند. در بخش نظرات، دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید.