پاسخ به سوالات قسمت آخر Game of Thrones و 20 مورد غیر منطقی سریال
با اتمام سریال Game of Thrones (بازی تاج و تخت)، سوالاتی به وجود آمده که در ابتدا به آنها پاسخ داده و سپس به 20 مورد غیر منطقی در سریال گیم اف ترونز میپردازیم که نادیده گرفته شدند. با ما همراه باشید.
بالاخره قسمت نهایی سریال Game of Thrones هم پخش شد و بعد از 8 فصل، همه چیز به اتمام رسید. قبل از اینکه مطلب را ادامه دهیم باید بگوییم این مقاله حاوی اسپویلرهای مربوط به سریال Game of Thrones است. با اینکه در پایان گیم اف ترونز شاهد پایانهای نسبتا خوشی برای شخصیتها بودیم، اما هنوز هم برخی سوالها در ذهن ما به وجود آمدهاند که نیاز به جواب دادن دارند. در این مقاله ابتدا سعی میکنیم به برخی از این سوالات جواب داده و سپس 20 مورد از زمانهایی را در سریال Game of Thrones بررسی و آشکار میکنیم که در آنها، این سریال غیر منطقی به نظر میرسید و حوادث اپیزودهای قبلی در آنها نادیده گرفته میشد. برای آشنایی با 20 نکته جذاب درباره سریال بازی تاج و تخت میتوانید به این مطلب پلازامگ مراجعه کنید.
سوالات قسمت آخر و تئوری های گیم اف ترونز
دروگون با جسد دنریس کجا رفت؟

بعد از اینکه جان خنجر خود را به دل دنریس فرو کرد، دروگون جسد او را برداشت و پرواز کرد و رفت. بعدا میفهمیم که دروگون به سمت شرق پرواز کرده اما مقصد او مشخص نیست. با این وجود احتمال میرود که دروگون به والیریای کهن (Old Valyria) که خواستگاه تارگریانها و اژدهاهای آنهاست میرود. همچنین برخی تئوری های فصل 8 حاکی از این هستند که هنوز هم کمی جادو در والیریای کهن باقی مانده که اژدهاها با آن ارتباط دارند. حتی شاید تعدادی تخم اژدها در آنجا منتظر دروگون باشند.
آیا جان اکنون با وایلدلینگ ها زندگی می کند؟

بله! با اینکه او به نایتس واچ تبعید شده بود، اما قطعا هیچ کس فکر نمیکرد که جان بقیه عمرش را در جایی که در سریال گیم اف ترونز آغاز کرده بود سپری کند. با توجه به اینکه او از وستروس تبعید شده، رفتن به سمت شمال با وایلدلینگها به نظر بهترین پایان برای او است. همچنین به نظر میرسد که زمستان به پایان رسیده و وایلدلینگها دیگر نیازی به سختی کشیدن برای زنده ماندن نخواهند داشت.
با کشته شدن نایت کینگ چه نیازی به نایتس واچ است؟

با توجه به اینکه پادشاه شب در سریال گیم اف ترونز کشته شد، نایتس واچ باید از جنوب در برابر چه چیزی محافظت کند؟ احتمالا جواب این سوال عنکبوتهای یخی و برخی دیگر از جانوران وحشتناک است، اما با توجه با کشته شدن نایت کینگ این احتمال وجود دارد که شدت زمستان کم کم کاهش پیدا کند و سرزمینهای شمالی هم قابل سکونت شده و نایتس واچ مسئول اداره این سرزمین شود؛ بوی یک اسپین آف میآید…
چرا آریا به غرب میرود؟ چه چیزی در غرب وستروس وجود دارد؟

به نظر نمیآید آریا قصد داشته باشد در یکجا بنشیند و رد کردن درخواست ازدواج گندری (Gendry) هم نشان از همین موضوع دارد و سفر او به غرب هم چندان تعجب برانگیز نیست؛ اما چه چیزی در اقیانوس غرب وستروس وجود دارد؟ با اینکه قسمت زیادی از نقشه کشف نشده است، اما میدانیم که قطعا سه جزیره که توسط یک زن اشرافی به نام الیسا فارمن (Elissa Farmen) کشف شدهاند، وجود دارد. نام این جزایر ویسنیا (Visenya)، آگون (Aegon) و رنیس (Rhaenys) است که آریا احتمالا از آنها و سواحل شرقی اسوس (Essos) عبور خواهد کرد. البته هیچ کس نمیداند چه چیزی میان این خشکیها وجود دارد؛ شاید قارهای مثل آمریکا با بومیان مخصوص به خود وجود داشته باشد. شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه یکی از اسپین آفهای سریال Game of Thrones مربوط به ماجراهای آریا خواهد بود.
آریا قرار بود چشمان سبز چه کسی را ببندد؟

چرا دروگون جان را نکشت؟

دروگون هم لحظه احساسی خود را موقع مشاهده جسد مادرش داشت و با اینکه به نظر میدانست جان مادرش را کشته، کاری به او نداشت. دلیل این امر احتمالا به این برمیگردد که او به نوعی میدانست که جان خون تارگرین در رگهای خود دارد و به نوعی آنها از این طریق با هم ارتباط دارند. شاید هم دروگون به نوعی میدانست که جان کار درست را انجام داده است. اگر به دنبال دلیل سادهتری میگردید، شاید خنجری که در بدن دنریس بود را دیده و با توجه به شباهت آن و آیرن ترون، احتمال داده که به هم مربوط هستند و آیرن ترون را به جای جان «کشت».
20 مورد غیر منطقی در سریال Game of Thrones
1- سم، دزد شمشیر

سم تارلی، به جان اسنو داستان اینکه چطور پدرش او را تهدید کرد را تعریف کرد و گفت که در صورتی که به نگهبانان شب نمی پیوست، پدرش ترتیب داده بود که یک حادثه مرگ بار برای او اتفاق بیفتد. لرد رندل تارلی، پدر سم تارلی، برای نخستین بار در فصل ششم سریال Game of Thrones حضور پیدا کرد و درست به همان اندازه که بینندگان این سریال تصور میکردند، ظالم و سنگدل بود. سم تارلی در مسیر مسافرتش به سیتادل، از خانه قدیمی خود دیدار کرد و تصمیم گرفت که قاتل قلب ها را بدزدد که نام یک شمشیر والریان متعلق به خاندان تارلی بود، البته تعلق این شمشیر به خاندان تارلی مربوط به قبل از این بود که سم این شمشیر را بدزدد و عازم ادامه سفرش به سیتادل شود.
سم به گونه ای توانست مالکیت شمشیر قاتل قلب ها را نزد خودش حفظ کند، اگرچه او چندین ماه را برای تمرین کردن در سرزمین ریچ باقی مانده بود و در نهایت نیز توانست بدون هیچ حادثه ای به وینترفل سفر کند.
«ما به نوعی سعی در باور این موضوع داریم که رندل تارلی، مردی که سعی در نابود کردن و کشتن پسر خودش برای بی ارزش نکردن نام خانوادگی خود، به خاطر حفظ افتخار خانوادگی و ارثیه اش داشت، هیچ مشکلی با دزدیده شدن این میراث ارزشمند خانوادگی خود، که منظور شمشیر قاتل قلب هاست، نداشت. »
لرد رندل تارلی می توانست به سادگی با فرستادن تعدادی از افرادش به دنبال سم تارلی، شمشیر قاتل قلب ها را از او پس بگیرد و سم نیز قادر به انجام هیچ کاری در برابر او نبود، اما با این حال لرد رندل تارلی هرگز این کار را انجام نداد.
2- جواب رد طولانی مدت

سریال Game of Thrones در نهایت این تئوری طرفداران خود را تایید کرد که جان اسنو فرزند ریگار تارگارین و لینا استارک است. با توجه به اینکه ریگار تارگارین و الیا مارتل پیش از این با هم ازدواج کرده بودند و دو بچه داشتند که هردو از جان اسنو بزرگتر بودند، این موضوع هیچ وقت مشخص نشد که رابطه ریگار تارگارین و لینا استارک تا چه حد دارای مشروعیت بوده است.
البته کاراکتر گیلی در این سریال، به دنبال کشف یک سند در سیتادل است تا این موضوع را اثبات کند که ازدواج الیا مارتل با ریگار تارگارین منسوخ شده و ازدواج او با لینا استارک رسمی بوده است. این موضوع بدان معناست که جان اسنو پسر مشروع ریگار تارگاریان است و ادعای او نسبت به دنریس برای تخت پادشاهی برتر است.
مشکل ایده منسوخ اعلام شدن ازدواج ریگار و الیا مارتل این است که در واقع چون ازدواج ریگار با لینا استارک در وضعیتی نبوده که به رسمیت شناخته شود، باید آن را منسوخ اعلام کرد نه ازدواج اولیه او را با الیا مارتل، همانطور که ازدواج سانسا با تایرون در این سریال یک ازدواج کوتاه مدت اعلام شد.
این حقیقت که ریگار تارگارین دو بچه از الیا مارتل دارد به این معناست که منسوخ اعلام شدن ازدواج بین این دو نفر غیر ممکن است.
3- همیشگی بودن عضویت در نگهبانان شب

« سریال Game of Thrones هرگز به این واقعیت اشاره نکرد که مردم شمال باید جان اسنو را به عنوان یکی از نگهبانان شب که فراری شده است در نظر بگیرند، که این موضوع چیزی است که تنبیهی مثل اعدام شدن را برای او به همراه دارد. »
زنده شدن مجدد جان اسنو، بهانه ای برای او فراهم کرد که او بتواند نگهبانان شب را رها کند، اما واقعا چطور بسیاری از مردم، با توجه به اینکه او هیچ مدرکی نداشت، این موضوع را باور کردند؟
4- سنگ اژدها در هنگام تصرف توسط دنریس خالی بود

قسمت «سنگ اژدها» از سریال Game of Thrones صحنه ای بود که دنریس تارگارین با همراهان خود به جزیره تایتولار رسید در واقع اولین باری را به تصویر کشید که دنریس در خاک سرزمین وستروس قدم برداشت. صحنه گسترده ای در این قسمت از سریال وجود داشت که دنریس در میان قلعه متروکه و خالی جزیره حرکت می کرد و می خواست که حق دوران بچگی اش را پس بگیرد.
اما نکته قابل توجه اینجاست که هیچگاه مشخص نشد که چرا قلعه سنگ اژدها خالی است. پادشاه قبلی قلعه سنگ اژدها، استانیس باراتئون بود که به نظر می رسد باید یک سری از افراد و پادگان خود را در آنجا قرار می داد. این احتمال وجود دارد که مردان استانیس قلعه سنگ اژدها را رها کرده باشند که خود سوال دیگری را مطرح می کند، مبنی بر اینکه چرا تامن و رژیم سرسی هرگز این جزیره را پس نگرفتند.
قلعه سنگ اژدها بسیار مکان مهمی است زیرا که صندلی وارث پادشاهی در آن قرار دارد، بنابراین بازپس گیری این قلعه می تواند به رژیم فعلی کمک کند و یک پایان قطعی را برای کمپین استانیس باراتئون فراهم کند، در حالی که تا رسیدن دنریس تارگارین دست نخورده و خالی باقی ماند.
5- مشکل سنی لنیسترها

یکی از تغییرات بزرگی که در سریال Game of Thrones برای هماهنگی با رمان A Song of Ice and Fire در نمایش سریال گیم اف ترونز ایجاد شد، بالا بردن سن تقریبا تمامی کاراکترهای موجود در سریال گیم اف ترونز بود. این موضوع بدان معناست که عملکرد بازیگران جوان تر عضو این فیلم، منطقی تر به نظر می رسد و تهیه کنندگان این فیلم به دلیل اینکه دنریس تارگارین در شب عروسی اش در این رمان 13 ساله بود، به زندان فرستاده نمی شوند.
بیشترین تغییر سنی در سریال Game of Thrones در مورد خانواده لنیسترها دیده می شود، تا جایی که در برخی از موقعیت ها عدم تطابق سنی آن ها در این سریال به وضوح مشاهده می شد. سرسی به دخترش مارجری می گفت که او شورش رین را به یاد می آورد، در حالی که این واقعه 6 سال قبل از به دنیا آمدن مارجری توسط سرسی اتفاق افتاده بود. در برخی از صحنه ها و موقعیت های این فیلم زمان دقیق به دنیا آمدن سرسی و جیمی نیز تغییر پیدا کرده است که با سالی که رابرت باراتئون به پادشاهی رسید نیز درگیری زمانی دارد و در این زمان واقعا مشخص نیست که سن آن ها دقیقا چقدر است.
این مشکلات مربوط به سنین بازیگران در مورد جافری نیز صدق می کند و با توجه به اضافه شدن یک کودک دیگر قبل از او، تقریبا زمانی که برای به دنیا آمدن جافری در سریال Game of Thrones در نظر گرفته شده است، غیر ممکن است.
6- منطقه ویل به آریا استارک و سندور کلیگین (ملقب به سگ شکاری) اهمیتی ندادند

سندور کلیگین برنامه ریزی کرده بود که آریا استارک را به یکی از اعضای خانواده اش بفروشد، اما قبل از اینکه او موفق به انجام این کار شود، خانواده آریا قتل عام و نابود شدند. آخرین شانس او برای بدست آوردن یک پول مناسب برای فروش آریا استارک، لیزا آرین، عمه آریا استارک بود. تنها امید سندور کلیگین نیز زمانی که به همراه آریا به دروازه خونین ویل رسید و متوجه شد که عمه آریا یعنی لیزا از دروازه ماه به پایین هل داده شده است، از بین رفت.
«نکته جالب اینجاست که افراد ویل به سندور کلیگین و آریا اجازه دادند که دروازه ویل را ترک کنند، در حالی که آریا یک گروگان بسیار ارزشمند به شمار می رفت و کلیگین که همراه او بود نیز به وسیله رژیم لنیسترها تحت تعقیب بود. این موضوع به این دلیل نبود که تعداد افرادی که آن ها را احاطه کرده بودند قادر به شکست دادن سندور کلیگین نبودند، زیرا دروازه ویل یکی از بهترین نقاط قابل دفاع در سرزمین ویل بود.»
بنابراین این موضوع خیلی جالب است که نگهبانان دروازه ویل به این راحتی اجازه دادند که این دو فرد بسیار مهم، به راحتی این منطقه را ترک کنند و به راه خودشان ادامه دهند.
7- پیشگویی نادرست مگی

در قسمت «جنگی که فرا خواهد رسید» این موضوع آشکار شد که سرسی در دوران جوانی اش با یک جادوگر جوان به نام مگی قورباغه، روبرو شد. مگی این موضوع را پیشگویی کرد که سرسی با یک پادشاه ازدواج خواهد کرد ولی توسط یک ملکه جوان و زیباتر شکست خواهد خورد. همچنین مگی پیشگویی کرد که سرسی سه بچه از خودش خواهد داشت که همگی تاج ها و پوشش های طلایی به تن خواهند داشت.
این پیشگویی مگی قورباغه، از رمان A Song of Ice and Fire نشات می گیرد، اما پیشگویی او با توجه به داستان سریال Game of Thrones زیاد منطقی به نظر نمیرسید، زیرا در نخستین فصل سریال Game of Thrones این موضوع آشکار شد که سرسی و رابرت باراتئون یک بچه به دنیا آوردند که در زمانی نوزادی اش فوت کرد و این بچه بی نام و نشان که توسط مجموعه تلویزیونی Game of Thrones طراحی شد، تمامی پیشگویی های مگی را خراب کرد، زیرا به دنیا آمدن این بچه به این معنا بود که سرسی چهار بچه به دنیا خواهد آورد.
8- موت کلین خالی بود

منطقه شمال به دلیل وجود یک گذرگاه به نام Neck که یک منطقه جنگلی وسیع بود و گذشتن از آن تقریبا غیر ممکن بود، از حمله جنوبی ها در امان قرار داشت. تنها راهی که وجود داشت تا از منطقه Neck عبور کنند، سه قلعه حفاظت شده موت کیلین بود که برای تعداد کمی از نیروها این موقعیت را فراهم می کرد تا در برابر یک ارتش مقاومت کنند.
پیتر بیلیش در قسمت «The Door» به این موضوع اشاره کرد که ارتش سرزمین ویل در قلعه موت کیلین منتظر می مانند و همچنین آن ها بعدا موفق به عبور از این منطقه شدند و سپاه رمزی را با یک سورپرایز، غافل گیر کردند و منجر به پیروزی و احیای لشکریان استارک در این نبرد شدند.
«در سریال Game of Thrones هرگز به این موضوع اشاره نشد که چگونه سپاهیان ویل توانستند از یکی از محافظت شده ترین نقاط دفاعی موجود در وستروس عبور کنند و همچنین این موضوع نیز پنهان ماند که چطور یک سپاه کامل، بدون اینکه شناسایی شوند توانستند از این منطقه به شمال راه پیدا کنند.»
بولتون ها نیز با توجه به اینکه هنوز می بایست در مورد متحدان لنیستری خود محتاط می بودند و همچنین با توجه به خیانتی که آن ها کردند و منجر به ازدواج رمزی و بانو سانسا استارک شدند، قطعا باید نیروهای نظامی خود را در موت کیلین نیز قرار می دادند.
9- کارث به گارد پادشاهی نیاز دارد

سیر داستانی مجموعه Game of Thrones شامل سفر دنریس تارگارین و همراهانش به سرزمین کارث می شد که در فصل دوم این سریال در نمایش های تلویزیونی این سریال به تصویر کشیده شد. این بخش از سریال گیم اف ترونز ، داستانی را شامل می شد که در آن کاراکتر زارو زوهان داکسوس برای از بین بردن سایر بازرگانان شهر کارث، با پیات پری همکاری می کند تا بتواند خود را به عنوان حکمران کارث معرفی کند.
آخرین باری که زارو زوهان داکسوس در مجموعه Game of Thrones مشاهده شد، مربوط به زمانی است که دنریس و افرادش می خواستند که به خانه او نفوذ کرده و او را در مکان خودش به دام بیندازند. این صحنه از فیلم فقط در نمایش های تلویزیونی سریال گیم اف ترونز پخش شد، در حالی که داکسوس هنوز هم در رمان های این مجموعه زنده است.
در این صحنه از سریال، افراد دنریس را تعدادی از سربازان دوتراکی، سه بچه اژدها و جورا مورمانت تشکیل می دادند، اما با این حال آن ها توانستند به راحتی به خانه یکی از حاکمان شهر کارث نفوذ کرده و داکسوس را بدون هیچ مشکلی در خانه اش به قتل برسانند. همچنین آن ها توانستند بدون هیچ آسیبی از شهر فرار کنند و تنها تلاش بی فایده ای که برای تلافی کار آن ها انجام شد، توسط ساحران شهر کارث صورت گرفت که بی نتیجه ماند.
10- ارتش خیالی کاراستارک ها

راب استارک تعداد زیادی از ارتش خود را به دلیل کشتن لرد ریچارد کاراستارک به خاطر خیانت او، از دست داد. این موضوع در نمایش سریال بسیار قابل توجه تر از آن چیزی بود که در رمان ها بیان شده بود، همانطور که خود راب استارک نیز ادعا کرد که نیروهای کاراستارک، ارتش او را رها کردند. این موضوع برای راب استارک به این معنا بود که او نیمی از ارتش خود را از دست داده است.
با توجه به رمان هایی که داستان این سریال از روی آن ها طراحی شده بود، ارتش کاراستارک ها به آن بزرگی که در فیلم نمایش داده شد نبودند، اما با این حال با رفتن آن ها، راب استارک بخش قابل توجهی از ارتش خود را از دست داد. نکته دیگر این است که چه اتفاقی برای ارتش کاراستارک در این سریال افتاد. به نظر می رسید که به دلیل تصرف موت کیلین توسط آهن زادگان، آن ها قادر به بازگشت به خانه خود نبودند که این موضوع باعث می شد که آن ها در جنوب منطقه Neck گیر افتاده باشند. این موضوع بدان معنی است که نیمی از ارتش راب استارک هنوز در جایی از نقشه این فیلم، گیر افتاده اند.
«در صورتی که ارتش کاراستارک ها در جایی بودند که احتمال بازگشتشان وجود داشت، بنابراین آن ها می توانستند با نیروهای خود مانع بازگشت بولتون ها به شمال شده و خودشان را به عنوان خانواده حکم فرمای منطقه اعلام کنند.»
این موضوع بدان دلیل است که خون استارک ها در بدن آن ها جریان دارد و بنابراین قرارگیری آن ها در موقعیت حکم فرمایی در نبود سایر استارک ها قابل پذیرش بود. اما با این وجود آن ها اجاره دادند که خاندان بولتون بدون هیچ آسیبی به شمال برگردند و به هدفشان دست پیدا کنند.
11- نقاش نقشه سرزمین ها باید سایت Wikipedia را چک می کرد

در فصل هفتم سریال Game of Thrones شاهد این بودیم که سرسی دستور به طراحی یک نقشه بزرگ از سرزمین وستروس در کف یکی از تالارهای بزرگ قلعه رد کیپ را داده است. این تالار قلعه رد کیپ در فصل هفتم مکانی برای چندین ملاقات و جلسه، تعیین شده بود.
به نظر می رسد که ملکه سرسی، زمانی یک هنرمند را برای طراحی این نقشه استخدام کرده است که قیمت های بازار کاهش پیدا کرده بود؛ زیرا کسانی که کمی با جغرافیای جهان آشنایی داشتند نیز می توانستند سریعا متوجه چندین اشتباه در طراحی این نقشه شوند. نقشه سرسی در اپیزود «سنگ اژدها» برای نخستین بار نمایش داده شد اما هیچ نشانه ای از گال تاون در این نقشه وجود نداشت، در حالی که این شهر جزء یکی از بزرگترین شهرهای وستروس به شمار می رفت.
در این نقشه به اشتباه نام شهر Rock’s Rest در سرزمین پادشاهی به شکل Rock’s Nest نوشته شده بود و این در حالی است که نام Dyre Den در سرزمین ویل به صورت Dire Den بود. همچنین در این نقشه جزیره های اولد ویک و اورکمونت نیز نمایش داده نشده بودند، در حالی که این مناطق جزئی از جزیره آهن به حساب می آمدند.
12- تلپورت شدن تئون گریجوی

در اپیزودی از سریال Game of Thrones که «Home» نامیده می شد، تئون گریجوی تصمیم گرفت که از سانسا استارک و متحدانش جدا شود و به سرزمین مادری خود یعنی جزیره آهن بازگردد. تئون در این قسمت به خاطر حس گناهی که در قبال کارهای خود نسبت به خیانت به خانواده استارک دارد، تصمیم می گیرد به جای اینکه به همراه سانسا به قلعه سیاه برود، به خانه برگردد تا در قلعه سیاه با جان اسنو روبرو نشود.
«این موضوع هیچ وقت توضیح داده نشد که چطور تئون گریجوی قادر به بازگشت به جزیره آهن بود. او در ابتدا یک اسب از افراد بولتون گرفت و در حالی که آن ها از وینترفل به دنبال او بودند، تئون موفق به فرار شد، اما او برای یک سفر طولانی مثل بازگشت به جزیره آهن، قضا و تدارکات کافی به همراه نداشت.»
تئون زمانی که از سانسا استارک جدا شد، وارد محدوده وولفس وود شد که یک ناحیه در اطراف وینترفل بود. این وضوع بدان معانست که تئون گریجوی به گونه ای از دستگیر شدن توسط افراد بولتون سر باز زد، آن هم درست در زمانی که در حال مسافرت در طول نیمی از سرزمین شمال بود.
همچنین موضوع دیگری که هرگز آشکار نشد این بود که چگونه تئون یک کشتی برای رفتن به جزیره آهن پیدا کرد. جالب است که این موضوع در زمان پخش اپیزودی اتفاق می افتاد که اعلام شده بود تمامی قلعه های شمالی که توسط آهن زادگان اشغال شده بود دوباره مورد تصرف قرار گرفته است. همچنین این دو کشور همچنان در حال جنگ بودند و به نظر نمی رسد که تئون می توانست یک بلیط برای مسافرتش به جزیره آهن به وسیله یک کشتی تجاری، خریداری کند.
13- کال دروگو قادر به ذوب کردن طلاست

ویسریس تارگارین شمشیر خود را در شهر وائس دوتراک بیرون کشید که به دلیل تقدس بیش از حد این شهر برای دوتراکی ها، این عمل او یک جرم بزرگ به حساب می آمد. وائس دوتراک، محلی بود که کال های قبایل مختلف دوتراکی ها به نشانه صلح و برای تجارت، در آنجا گرد هم می آمدند، بنابراین شمشیر کشیدن و درآوردن سلاح در این محل در واقع مثل امضای حکم مرگ فرد به شمار می رفت.
به منظور جبران و مجازات جرم ویسریس، کال دروگو کمربند طلای خود را ذوب کرد و تمام ماده مذاب آن را به روی سر ویسریس تارگارین ریخت. این صحنه یکی از با حال ترین صحنه های فصل اول سریال Game of Thrones بود، اما در عین حال غیر ممکن هم بود، زیرا که برای ذوب کردن طلا به آتش بزرگتری نسبت به آتش کوچک یک کمپ نیاز است و همچنین ذوب شدن طلا مدت زمان بیشتری نیز طول می کشد. قبل از این قضیه ما شاهد این موضوع بودیم که به وسیله همان آتش، دوتراکی ها مشغول پختن گوشت و کباب کردن بودند، بنابراین در صورتی که گرمای آتش کمپ باعث ذوب شدن طلا می شد، پس می توانست به طور کامل گوشت ها را بسوزاند و نابود کند.
14- پیاده روی طولانی تا قلعه سیاه

جان اسنو برنامه ریزی کرده بود که قبل از اینکه از دست وایت واکرها فرار کند، وحشی های مستقر در هاردهوم را نجات دهد. جان اسنو و وحشی ها تصمیم گرفتند که از طریق آب فرار کنند، در حالی که ارتش زامبی ها هیچ تمایلی به دنبال کردن آن ها در آب نداشتند.
دفعه بعدی که بینندگان سریال Game of Thrones، جان اسنو و وحشی ها را دیدند، آن ها به قلعه سیاه رسیده بودند. این صحنه از فیلم برای آن ها می تواند یک لحظه وخیم باشد، زیرا که پس از این همه تلاش ممکن است آلیسار ترون اجازه ورود آن ها را به قلعه سیاه ندهد.
«نکته ای با عقل جور در نمی آید این است که چرا جان اسنو تلاش کرد که به قلعه سیاه بازگردد، در حالی که کشتی او در ساحل شرقی قرار داشت و این بدان معناست که او به راحتی می توانست از طریق نگهبانان شرقی دیوار، که آن ها هم در ساحل شرقی بودند، وارد دیوار شود.»
سفر جان اسنو و وحشی های همراه او به قلعه سیاه بسیار بیشتر طول می کشید و خطرات بیشتری را نیز به همراه داشت، به طوری که گروگان های زامبی شکل ارتش واکرها پشت سر آن ها بودند و فرصت بیشتری برای رسیدن به آن ها داشتند.
15- آهن زادگان هیچ اهمیتی به کشته شدن پادشاهشان نمی دهند

در رمان های A Song of Ice and Fire، به این نکته اشاره شده است که یورن گریجوی یک مرد بی چهره را استخدام کرده است تا برادر خودش را بکشد، اما در سریال Game of Thrones او این قتل را خودش، با پرت کردن برادرش بیلون گریجوی از بالای یک پل چوبی معلق، انجام داد.
یورن گریجوی بعدا در مراسم کینگزموت (مراسم انتخاب پادشاه پس از مرگش که بین آهن زادگان رواج داشت)، به جرم خودش یعنی قتل پادشاه اعتراف کرد، اما او خود را از این جرم، با تهمت زدن به بیلون گریجوی و ارتش شکست خورده اش در برابر شمال، تبرئه کرد. بیلون گریجوی علی رغم اینکه به قتل پادشاه آهن زادگان اعتراف کرد، توانست مقام پادشاهی آن ها را بدست آورد.
در سرزمین وستروس، کشتن یک پادشاه به منظور از بین بردن یک سلسله است و یکی از بدترین جرم هایی به حساب می آید که یک شخص می تواند به آن اعتراف کند. تصور می شد که قاتل پادشاه، توسط خود خدایان مورد جادو و طلسم قرار می گیرد و این بدان معناست که حتی شرورترین افراد یک منطقه نیز از تلاش برای کشتن یکی از اعضای خانواده شان، خودداری می کردند.
البته به نظر می رسد که این قانون به طور کامل توسط آهن زادگان فراموش شده باشد، زیرا که آن ها هیچ مشکلی با رای دادن به قاتل پادشاهشان نداشتند، در حالی که یورن گریجوی به این جرم خود اعتراف کرده بود و آهن زادگان می بایست از او دوری می کردند.
16- برون، سرباز بهشتی

در روند داستانی قسمت «The Spoils of War» از سریال Game of Thrones، جیمی لنیستر باید تصور کرده باشد که در یک بازی سیاهچاله و اژدها قرار دارد، زیرا تصمیم گرفته بود که به یک ملکه (منظور دنریس تارگرین)، آن هم در زمانی که در کنار اژدهای خود قرار گرفته است، حمله کند.
این اتفاق دقیقا شبیه یک بازی سیاهچاله و اژدها (D&D Games) بود و جیمی لنیستر نزدیک بود که توسط آتش دهان یک اژدها کاملا بسوزد.
«برون تصمیم گرفت تا جان جیمی لنیستر را با پرت کردن او به درون دریاچه نجات دهد. در این صحنه از فیلم بینندگان شاهد این بودند که جیمی لنیستر به خاطر زره فلزی سنگینی که پوشیده بود به اعماق آب فرو رفت. این نکته قابل توجه است که زره جیمی به قدری سنگین بود که از آمدن او به سطح آب جلوگیری می کرد.»
خوشبختانه، شانس با جیمی یار بود و جریان آب رودخانه به قدری او را به سمت پایین رود هل داد که هیچ کدام از افراد لشکر دنریس متوجه عدم حضور او نشدند و تلاشی برای پیدا کردنش نکردند، اگرچه جیمی لنیستر قبل از پرت شدنش به درون آب تلاش کرده بود که دنریس را به قتل برساند. این موضوع بدان معناست که جیمی هنوز هم می توانست به افراد دنریس نزدیک باشد و آن ها می توانستند او را که هنوز هم یک خطر برای ملکه شان به حساب می آمد، پیدا کرده و به قتل برسانند.
شانس دیگر جیمی در این قسمت از سریال، این بود که برون به اندازه کافی قوی بود تا بتواند یک مرد بالغ را، در حالی که یک زره سنگین به تن داشت از زیر آب، قبل از تمام شدن نفس جیمی، به سطح آب منتقل کند.
17- استنیس در گیم اف ترونز به عنوان یک هدف جنگی

نبرد بلک واتر صحنه ای بود که سریال Game of Thrones در آن اثبات کرد که امکان طراحی نبردهای بزرگ با بودجه کم نیز در مقیاس سینمای هالیوود، امکان پذیر است. سازندگان سریال Game of Thrones برای مقدار پولی که می توانستند برای طراحی این نبرد در سریال گیم اف ترونز خرج کنند، محدودیت داشتند؛ بنابراین آن ها باید به نمایش چند صحنه که شامل نبرد به ارتش سربازان می شد، بسنده می کردند.
این صحنه ها شامل حضور استنیس باراتئون است که درحال رهبری کردن ارتش خود در برابر نیروهای ارتش لنیستر است. در نبردی که بین پادشاهان صورت گرفت، استنیس هدایت افرادش را از دور بدست گرفته بود. علت این کار استنیس آن بود که روحیه جنگی تمام ارتش او به زنده ماندن او در این جنگ و ادعای او برای تخت پادشاهی، وابسته بود. این واقعیت که استنیس به سرعت وارد این جنگ شده بود (آن هم بدون پوشیدن یک کلاه خود)، یک حرکت کاملا ریسکی و احمقانه به شمار می آمد و به نظر می رسید که مردی مانند استنیس این کار را انجام نمی داد.این کار برای استنیس خیلی خطرناک بود و یک تیر از طرف دشمنان و مرگ او می توانست به عنوان پایان کار برای ارتش او باشد.
18- لردهای سرزمین دورن از هیچ کس پیروی نمی کنند

خاندان مارتل برای سال های زیادی بر سرزمین دورن حکومت می کردند. این سلطنت توسط الاریا سند و دختران حرام زاده اش به پایان رسید. الاریا سند کسی بود که برنامه ریزی کرده بود که با کشتن تنها شخص باقی مانده از خاندان مارتل کنترل تمامی سرزمین دورن را به دست بگیرد، تا جایی که آن ها توانستند تمامی ارتش سرزمین دورن را به خاطر هدف دنریس تارگارین نابود کنند.
این ایده که الاریا و Sand Snakes توان این را داشتند که به این راحتی کنترل سرزمین دورن را بدست بگیرند، منطقی به نظر نمی رسد. خانواده های نجیب بی شماری در سرزمین دورن وجود داشتند که دارای قدرت های سیاسی و نظامی کافی برای برکنار کردن آن ها داشتند، زیرا که نه الاریا سند و نه دخترانش هیچ حق قانونی برای بدست آوردن حاکمیت دورن نداشتند.
«مطمئنا سایر خانواده های نجیب زاده دورن نیز علاقه داشتند تا برای رسیدن به قدرت تلاش کنند، زیرا آن ها با انجام این کار می توانستند از جنگ های پر هزینه ای که سرزمین وستروس را تهدید می کرد در امان بمانند.»
با این حال آن ها تصمیم گرفتند که در کنار قاتلان پادشاه که به زور قدرت را تصاحب کرده بودند، قرار بگیرند؛ اگرچه آن ها هیچ ارتشی برای حمایت از آن ها نداشتند.
19- بازنگری به کاراکتر پسر عموهای خاندان تایرل

خاندان تایرل در رمان ها بسیار بزرگتر از آن چیزی بودند که در نمایش های سریال Game of Thrones مشاهده شد. آن ها برنامه ریزی کرده بودند تا با ازدواج با هم پیمانان خود، موقعیت خود را در میان خانواده های نجیب حفظ کنند. این موضوع به خاندان تایرل کمک می کرد تا با ادعاهای سایر نجیب زادگان و خاندان های ثروتمند که ادعای بهتری برای بدست گرفتن حکمرانی داشتند، مقابله کنند.
در سریال گیم اف ترونز (بازی تاج و تخت) اولنا تایرل به الاریا سند گفت که او بیشتر مایل به انتقام است تا زنده ماندن و این موضوع نشان می دهد که او آخرین بازمانده از اعضای خاندان تایرل است. این حرف اولنا تایرل به الاریا سند به دلیل نابود کردن Sept of Baelor بود، زیرا در هنگام خرابی این محل، سه تن از وارثان خانواده تایرل در آن بودند.
مشکل این وضعیت این است که خود سریال Game of Thrones این موضوع را نمایش داده است که تعدادی از پسر عموهای خاندان تایرل هنوز زنده اند و این بدان معناست که آن ها می توانند دوباره قدرت را بدست بگیرند و خاندان تایرل را احیا کنند.
20- بازنگری به کتاب سفید

اعمال هریک از اعضای گارد پادشاهی در یک کتاب برادری نوشته شده است که این کتاب را با نام کتاب سفید نیز می شناسند. این وظیفه لرد کنونی گارد پادشاهی است که نوشته های جدید را به این کتاب وارد کند. بینندگان می توانستند در زمانی که جافری داشت با جیمی لنیستر درباره دستاوردهای سر دانکن قد بلند صحبت می کرد، نگاه کوتاهی به کتاب سفید بیندازند. آن دسته از بینندگان سریال Game of Thrones که توانستند به بخشی از این کتاب نگاه دقیقی بیندازند می توانستند متوجه مقداری از جزئیات ورودی این کتاب شوند که جزئیات عملکرد تعدادی از اعضای گارد پادشاهی را بیان می کرد.
حوادثی که در فصل های بعدی سریال Game of Thrones اتفاق افتاد بازنگری کوچکی را به جزئیات نوشته شده در این کتاب درباره سر جرولد هایتاور دارد. این صفحه به این موضوع اشاره می کند که او در زمانی که همراه با یارانش، سر آرتور دین و سر آسول ونت، مشغول جنگ با لرد ادارد استارک و یارانش بود، کشته شد. این نبرد در مقابل قلعه جوی اتفاق افتاد.
سر آسول ونت در نمایش های سریال Game of Thrones به تصویر کشیده نشد و طبق صحنه های سریال گیم اف ترونز ، در نبردی که در محل قلعه جوی صورت گرفت، تنها دو عضو گارد پادشاهی حضور داشتند که با لرد ادارد استارک و همراهانش می جنگیدند. این احتمالا به دلیل ساده تر کرده صحنه نبرد در سریال Game of Thrones بوده است.
حضور پیدا نکردن سر آسول ونت در نبرد موجود در محل قلعه جوی، منجر به رد شدن موضوع نوشته شده در کتاب سفید شد که در فصل های قبلی این کتاب به نمایش گذاشته شد.
داداش دنریس مثل پدرش بود درسته درسته که دو تا از اژدها او کشته شد یکیشون که کلا مال وایت واکر ها بود دو یکی هم بدست یورون یورنجگوی کشته شد سوم هم اینه که دنریس وحشی شد و صد هزار انسان بی گناه رو کشت و باید میکرد البته جلد آخر سریال هیچ زمانی نوشته نشد و ضاهرا باید یک اسپین آف یا باید یکی دو فصل دیگه از سریال ساخته شود که هیچکس نمیدونه جی آر آر ت مارتین چه تو سرشه والا سریال بخوبی تموم شد و دنریس اگه کشته نمیشد کل وستروس رو به آتش میکشید مثل پدر دیوانه اش که تقریبا چهار تا از مهم ترین استارک هارو کشت و یک بار مثل دنریس کل شهر تخت آهنین رو نابود کرد همه رو به معنای واقعی گاییدن مهم اینه که اگه بری نگاه کنی رسم تارگین ها اینه که برادر با خواهر ازدواج کنه و اگه دو تا برادرش نمیمردن به کال دروگو ازدواج نمیکرد و بعد شوهر و پسر خودش رو کشت فک کن آدم پسر خودشو بکشه شخصیت شروری بود اما هیچکس نمیدونه دنریس مرده چون دروگون اون رو به شهر کهن والریا برد همون جای خاندان تارگین بود و یه چیز دیگر جان اسنو که تو خود قبول هم گفتن اون یک تارگین بوده و خاندان تارگین نابود نشده و حتما با یکی ازدواج میکنه بچه دار میشه و تارگین های دیگری به وجود میان ok پس باید مثل بچه ها ب سریال نگاه نکنی پ زر نزن دیگ باو بابا بدترین شخصی که بدم ازش میومد سانسا استارک جنده بود که یه کاری کرد دنریس مثل پدرش بشه شخصیت اصلی جان رو میخواست نشون بده چون بهش حسودی میکرد باو اصلا بخاطر همین بود که دنریس اینطوری شد مگه ندیدی رفتار اخر سریال نشون بدن
سلام،من تو چند سایت دیدم که ریچ بزرگترین ارتش رو داره پس چطور انقدر به اسونی از لنیستریا تو فصل هفت شکست خوردند؟
نظرات رو راجبه سریال میبینم خندم میگیره بخدا چقدر بچگونه فکر میکنن خیلیا
من متوجه اشتباه فاحشی تو سریال شدم که الان دوساله دارم میگردم هیچ جا حرفی ازش نبود البته به راحتی عنوان نمیکنم دنباله اینم بتونم با کارگردان تماس بگیرم
عاقا من موندم اون پسرای که برایه پادشاه شب میزاشتن جنگل چی شدن ایا سریال تاج تخت ادامه دارد یا نه
با سلام سریال به شدت جذاب و زیبایی اما وایت واکر ها رو زود کشتن بعدم جان پادشاه میشد نه برن بعدش جان نباید دنریس رو میکشت میتونست دنریس رو متقاعد کنه و باهاش ازدواج کنه
داداش دنریس مثل پدرش بود درسته درسته که دو تا از اژدها او کشته شد یکیشون که کلا مال وایت واکر ها بود دو یکی هم بدست یورون یورنجگوی کشته شد سوم هم اینه که دنریس وحشی شد و صد هزار انسان بی گناه رو کشت و باید میکرد البته جلد آخر سریال هیچ زمانی نوشته نشد و ضاهرا باید یک اسپین آف یا باید یکی دو فصل دیگه از سریال ساخته شود که هیچکس نمیدونه جی آر آر ت مارتین چه تو سرشه والا سریال بخوبی تموم شد و دنریس اگه کشته نمیشد کل وستروس رو به آتش میکشید مثل پدر دیوانه اش که تقریبا چهار تا از مهم ترین استارک هارو کشت و یک بار مثل دنریس کل شهر تخت آهنین رو نابود کرد همه رو به معنای واقعی گاییدن مهم اینه که اگه بری نگاه کنی رسم تارگین ها اینه که برادر با خواهر ازدواج کنه و اگه دو تا برادرش نمیمردن به کال دروگو ازدواج نمیکرد و بعد شوهر و پسر خودش رو کشت فک کن آدم پسر خودشو بکشه شخصیت شروری بود اما هیچکس نمیدونه دنریس مرده چون دروگون اون رو به شهر کهن والریا برد همون جای خاندان تارگین بود و یه چیز دیگر جان اسنو که تو خود قبول هم گفتن اون یک تارگین بوده و خاندان تارگین نابود نشده و حتما با یکی ازدواج میکنه بچه دار میشه و تارگین های دیگری به وجود میان ok پس باید مثل بچه ها ب سریال نگاه نکنی پ زر نزن دیگ باو بابا بدترین شخصی که بدم ازش میومد سانسا استارک جنده بود که یه کاری کرد دنریس مثل پدرش بشه شخصیت اصلی جان رو میخواست نشون بده چون بهش حسودی میکرد باو اصلا بخاطر همین بود که دنریس اینطوری شد مگه ندیدی رفتار اخر سریال نشون بدن